اینها را جسته و گریخته خواندم. بدون توجّه به گوینده که موافق یا مخالف نظام است و بدون تکرار اصطلاحات منطقی حاشیهای کوتاه بر آنها میزنم:
۱- مسئله این نیست که هاله کشتهشده یا او را کشتهاند، مسئله این است که... .
مسئله احتمالاً به معنای موضوع اصلی یا چیزی شبیه به این است. یک خبر یا تحلیل خاص میتواند دارای چند جنبه یا «مسئله» باشد. این نیست بلکه آن است («این» و«آن» هرچه باشد) فروکاستن بیجهت موضوع و ساده کردن آن به اندازهی ظرفیّت ذهن ماست. اینکه ما دوست داشته باشیم از چه جنبه به یک موضوع نگاه کنیم مسئلهای فردی است، برای اولویّتهای دیگران احترام قائل شویم.
مسئله احتمالاً به معنای موضوع اصلی یا چیزی شبیه به این است. یک خبر یا تحلیل خاص میتواند دارای چند جنبه یا «مسئله» باشد. این نیست بلکه آن است («این» و«آن» هرچه باشد) فروکاستن بیجهت موضوع و ساده کردن آن به اندازهی ظرفیّت ذهن ماست. اینکه ما دوست داشته باشیم از چه جنبه به یک موضوع نگاه کنیم مسئلهای فردی است، برای اولویّتهای دیگران احترام قائل شویم.
۲- پس از شنیدن خبر گریستم و ...
گریستن خلوت کردن شخص با خویشتن است، تجلّی خصوصی اندوه است؛ برای وجه عمومی آن چه کردهایم؟
گریستن خلوت کردن شخص با خویشتن است، تجلّی خصوصی اندوه است؛ برای وجه عمومی آن چه کردهایم؟
۳- در زمان علی هم خلخال از پای زن در آوردند، یک موضوع را به کل حکومت تعمیم ندهیم.
در یکی دو روز گذشته تمثیل از این بیربطتر ندیده بودم. دوستان از تاریخ اسلام فقط همین را دیدهاند؟
چه کسانی خلخال از پای آن زن در آوردند؟ دشمنان محارب! علی از اینکه امنیّت آنقدر حاکم نیست که مانع دستدرازی آنان به زیورآلات زنان شود، ناراحت است (خطبه ۲۷ نهجالبلاغه) این را حدّاکثر میتوان با دزدیها یا زورگیریهای خیابانی مقایسه کرد ولی متّهم اصلی در این ماجرا و ماجراهای مشابه افرادی هستند که منتسب به خود حکومت هستند. فرض کنید علی میفهمید در آن ماجرا یکی از سربازان حکومتش چنین کرده است، واکنش او را حدس بزنید. در ضمن، درآوردن خلخال با کشتن، مختصر تفاوتی با هم دارند.
در یکی دو روز گذشته تمثیل از این بیربطتر ندیده بودم. دوستان از تاریخ اسلام فقط همین را دیدهاند؟
چه کسانی خلخال از پای آن زن در آوردند؟ دشمنان محارب! علی از اینکه امنیّت آنقدر حاکم نیست که مانع دستدرازی آنان به زیورآلات زنان شود، ناراحت است (خطبه ۲۷ نهجالبلاغه) این را حدّاکثر میتوان با دزدیها یا زورگیریهای خیابانی مقایسه کرد ولی متّهم اصلی در این ماجرا و ماجراهای مشابه افرادی هستند که منتسب به خود حکومت هستند. فرض کنید علی میفهمید در آن ماجرا یکی از سربازان حکومتش چنین کرده است، واکنش او را حدس بزنید. در ضمن، درآوردن خلخال با کشتن، مختصر تفاوتی با هم دارند.
۴- آیا باید هر اتّفاقی را به پای نظام گذاشت؟
این نوشته ظاهراً در واکنش به یادداشت دیروز من یا نوشتهای مشابه آن نگاشته شده است. اوّلاً از حضور دائمی «نظام» در یادداشتهای مدافعان «نظام» خرسندیم، بعد هم این انتساب یک ادّعای نابجا به طرف مقابل و نقد آن است. چه کسی گفت «هر اتّفاقی» را میتوان به حکومت نسبت داد؟ اگر کسی متوجّه رشوهگیری، قتل، تجاوز در جایی از کشور شد و گفت، این هم از حکومت آخوندی، تعمیم نابجا کرده است ولی سروکار ما با اخباری است که بازتاب عمومی گسترده و حتّی بینالمللی مییابد، جهتگیری دربارهی آن، محکوم کردن و تنبیه عاملان آن کمترین انتظار است.
این نوشته ظاهراً در واکنش به یادداشت دیروز من یا نوشتهای مشابه آن نگاشته شده است. اوّلاً از حضور دائمی «نظام» در یادداشتهای مدافعان «نظام» خرسندیم، بعد هم این انتساب یک ادّعای نابجا به طرف مقابل و نقد آن است. چه کسی گفت «هر اتّفاقی» را میتوان به حکومت نسبت داد؟ اگر کسی متوجّه رشوهگیری، قتل، تجاوز در جایی از کشور شد و گفت، این هم از حکومت آخوندی، تعمیم نابجا کرده است ولی سروکار ما با اخباری است که بازتاب عمومی گسترده و حتّی بینالمللی مییابد، جهتگیری دربارهی آن، محکوم کردن و تنبیه عاملان آن کمترین انتظار است.
۵- رهبر نظام این وسط چه تقصیری دارد؟
وقتی نادرستی و ناراستی روی داد و خبرش تا بالاترین مقامات رفت، واکنش نشان دادن به آن و تنبیه عاملان بر همه واجب است. اگر فقط فرد مباشر را مسؤول بدانیم، هیچ اشکالی بر محمّدرضا پهلوی یا بسیاری از حاکمان خودرأی مخلوع یا موجود وارد نیست چون خود آنان در اجرای بسیاری از جرایم نقش نداشتهاند و سازمانهای زیر نظر آنها چنین میکردند. همین دیروز مادر مسعود باستانی گفت که پسرش را جلو روی او میزدند، واکنش مقامات عالی نظام پس از شنیدن خبرهای مشابه این خبر چه بوده است؟
وقتی نادرستی و ناراستی روی داد و خبرش تا بالاترین مقامات رفت، واکنش نشان دادن به آن و تنبیه عاملان بر همه واجب است. اگر فقط فرد مباشر را مسؤول بدانیم، هیچ اشکالی بر محمّدرضا پهلوی یا بسیاری از حاکمان خودرأی مخلوع یا موجود وارد نیست چون خود آنان در اجرای بسیاری از جرایم نقش نداشتهاند و سازمانهای زیر نظر آنها چنین میکردند. همین دیروز مادر مسعود باستانی گفت که پسرش را جلو روی او میزدند، واکنش مقامات عالی نظام پس از شنیدن خبرهای مشابه این خبر چه بوده است؟
۶- سوگواری بس است، چه کنیم؟
سؤال خوبیست. برای تغییر جامعه باید خود را تغییر داد، برای تغییر خارج نیز ابتدا باید از ذهن آغاز کرد. مدّتهاست در ایمایان و حتّی وبچین واکنش خاصّی به احمدینژاد نشان نمیدهم مگر این اواخر که با رهبر نظام درگیر شده بود. نظم حاکم، بر خوشبینی، اعتماد و حتّی بیتفاوتی برخی نسبت به رهبر نظام بنا شده است. توصیهی من به این مدافعان این است که این این نقل قولها را بخوانند و از خود توضیح بخواهند، در صورت نداشتن جواب، فکر خود را تغییر دهند، جامعه خودبهخود به سوی تغییر خواهد رفت. این گروه از تودهی مردم دارای بیشترین نقش در آیندهی ایران خواهند بود و دلیل اینکه بیشتر روی سخن من در این وبگاه با آنان است، نیز همین است.
پیشنهاد من به منتقدان نیز گفتگو با مدافعان است؛ دیواری بین دو گروه کشیده شده که تنها گفتگو میتواند آنرا بردارد. برخی دوستان از گذشته اینجا و آنجا از من انتقاد میکردند که بیجهت روی سخنم بیشتر با مدافعان نظام است، آنها تصمیمشان را گرفتهاند و هر تلاشی برای تغییر نظر آنها بیفایده است. گذشته از اینکه همین الآن برخی از ایماخوانان کسانی هستند که در دوسال گذشته تغییر کردهاند و من از آن باخبرم، راه دیگری برای تغییر پایدار و مسالمتآمیز نمیشناسم، یا جنگ و جدال به شیوهی کیهان و بالاترین یا گفتگو و تفاهم.
سؤال خوبیست. برای تغییر جامعه باید خود را تغییر داد، برای تغییر خارج نیز ابتدا باید از ذهن آغاز کرد. مدّتهاست در ایمایان و حتّی وبچین واکنش خاصّی به احمدینژاد نشان نمیدهم مگر این اواخر که با رهبر نظام درگیر شده بود. نظم حاکم، بر خوشبینی، اعتماد و حتّی بیتفاوتی برخی نسبت به رهبر نظام بنا شده است. توصیهی من به این مدافعان این است که این این نقل قولها را بخوانند و از خود توضیح بخواهند، در صورت نداشتن جواب، فکر خود را تغییر دهند، جامعه خودبهخود به سوی تغییر خواهد رفت. این گروه از تودهی مردم دارای بیشترین نقش در آیندهی ایران خواهند بود و دلیل اینکه بیشتر روی سخن من در این وبگاه با آنان است، نیز همین است.
پیشنهاد من به منتقدان نیز گفتگو با مدافعان است؛ دیواری بین دو گروه کشیده شده که تنها گفتگو میتواند آنرا بردارد. برخی دوستان از گذشته اینجا و آنجا از من انتقاد میکردند که بیجهت روی سخنم بیشتر با مدافعان نظام است، آنها تصمیمشان را گرفتهاند و هر تلاشی برای تغییر نظر آنها بیفایده است. گذشته از اینکه همین الآن برخی از ایماخوانان کسانی هستند که در دوسال گذشته تغییر کردهاند و من از آن باخبرم، راه دیگری برای تغییر پایدار و مسالمتآمیز نمیشناسم، یا جنگ و جدال به شیوهی کیهان و بالاترین یا گفتگو و تفاهم.
۷- در اوّلین نکته عرض کردم یک موضوع شاید چند جنبه داشته باشد، یک هموطن درگذشته است امّا توجّه به سابقهی فکری او نیز بد نیست. او خود را نواندیش دینی میخواند و برداشتی از قرآن ارائه میکرد که دو جناح را به خشم میآورد. یکی کسانی که ملّی مذهبی یا نواندیشی دینی را عنوانی جعلی و رقیبی برای اسلام سنّتی میدانند و دیگر کسانی که فکر میکنند این گروه با ارائهی چهرهای معتدل از دین، جلو انتقادهای تند آنان را میگیرند. این گروه نخبگان از دید من تعیینکنندهترین گروه فکری برای آیندهی ایران خواهند بود. (مکمّل بند شش)
پیشتر جایی خوانده بودم که هاله سحابی در آیهی سیوچهار سوره نساء تلاش کرده بود نشان دهد که «ضرب» معانی گوناگونی مانند روبرگرداندن دارد و در این آیه معنایش الزاماً زدن زنان نیست، بدون داوری دربارهی برداشت او ( که خیلیهای دیگر نیز چنین عقیده دارند) انگار با زدن او خواستند به وی یادآوری کنند که از دید آنان معنای دقیق «ضرب» چیست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.