گفتگوی زیر را به چند دلیل گفتم بگذارم: یکی حرفهای دور از انتظار رامبد جوان، دوّم فروش فیلمش بی هیچ حمایتی در قیاس با بعضی فیلمها، سوّم بازی پگاه آهنگرانی در آن و چهارم جملهی آخر پیمان قاسمخانی که چکیدهی حرفهای دو هفته اخیر من است:
بهاره رهنما: سابقه آشنایی شما دو تا به کجا برمیگردد؟
پیمان قاسمخانی: مشاور فیلم اخراجیها بودم که رامبد آمد و یقهام را گرفت.
رهنما: چرا مشاور آن کار بودی؟
قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً...
رهنما: نه جواب بده، چرا رفتی؟ البتّه کار رامبد قشنگ بود که آمد و دوستانه گفت که نباید این کار را میکردی...
قاسمخانی: همچین دوستانه هم نبود...
رامبد جوان: اتّفاقاً خیلی هم خصمانه بود.
قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً...
رهنما: تو فکر میکردی ممکن است آقای دهنمکی فیلم خوبی بسازد و آن گذشته کمی تغییر کند، نه؟
قاسمخانی: من دهنمکی شلوغ و جنجالی این روزها را نمیشناسم. دهنمکی آن روزها آدم دوستداشتنی و محجوبی بود. هنوز هم روی حرفم هستم که ایدهی اوّلیّه اخراجیها کاملاً ایدهآل و در جهت ذهنیّتم بود و گرنه نمیرفتم سراغش. آن فیلم میتوانست فیلم خیلی بهتری شود. ما سر آن فیلم به توافق نرسیدیم، آن هم به دلایل سلیقهای و نه دلایل سیاسی.
جوان: یقه گرفتن من هم نکته دارد. من نه سیاسیم نه مطالعات سیاسی دارم. در حدّ یک شهروند خیلی عام سیاست را میفهمم. من مثل کسی هستم که با بدیهیّات سیاست آشناست و واکنشهایش هم در حدّ همان بدیهیّات است. آقای دهنمکی از دید من و خیلیهای دیگر، این قدر چهرهی تکلیفروشنی بود که فکر میکردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسیش تبدیل شود به یک آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی که آزارشان داده عذرخواهی کند. این حرف من اصلاً سیاسی نیست و کاملاً اجتماعی است. حرف من با پیمان این بود که چرا قبل از اینکه این اتّفاق بیفتد داری با او کار میکنی. نمیشود اینقدر در سیاست شیطنت کرد، بعد آمد در سینما و گفت من آدم فرهنگی بودم. راستش اینها خیلی با هم منافات دارد. دلخوری من این بود که پیمان قاسمخانی که آدم حرفهای این سینماست دارد این آدم را حمایت میکند و باعث میشود او جزو فیلمسازان تراز اوّل شود.
قاسمخانی: من ترجیح میدهم که آن آدم ابزار شیطنتش را کنار بگذارد و بیاید سراغ سینما.
جوان: ابزارش را از دست داده بود که آمد سراغ سینما چون نیاز بود سوئیچ کند روی یک موضوع دیگر. من معتقدم باید میگفتیم عذر بخواهد بعد وارد میدان شود.
رهنما: حرف درستی است.
قاسمخانی: من میگویم اگر هیتلر هم بیاید و حرفهای من را بزند ایراد ندارد.
پیمان قاسمخانی: مشاور فیلم اخراجیها بودم که رامبد آمد و یقهام را گرفت.
رهنما: چرا مشاور آن کار بودی؟
قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً...
رهنما: نه جواب بده، چرا رفتی؟ البتّه کار رامبد قشنگ بود که آمد و دوستانه گفت که نباید این کار را میکردی...
قاسمخانی: همچین دوستانه هم نبود...
رامبد جوان: اتّفاقاً خیلی هم خصمانه بود.
قاسمخانی: سؤال بعدی لطفاً...
رهنما: تو فکر میکردی ممکن است آقای دهنمکی فیلم خوبی بسازد و آن گذشته کمی تغییر کند، نه؟
قاسمخانی: من دهنمکی شلوغ و جنجالی این روزها را نمیشناسم. دهنمکی آن روزها آدم دوستداشتنی و محجوبی بود. هنوز هم روی حرفم هستم که ایدهی اوّلیّه اخراجیها کاملاً ایدهآل و در جهت ذهنیّتم بود و گرنه نمیرفتم سراغش. آن فیلم میتوانست فیلم خیلی بهتری شود. ما سر آن فیلم به توافق نرسیدیم، آن هم به دلایل سلیقهای و نه دلایل سیاسی.
جوان: یقه گرفتن من هم نکته دارد. من نه سیاسیم نه مطالعات سیاسی دارم. در حدّ یک شهروند خیلی عام سیاست را میفهمم. من مثل کسی هستم که با بدیهیّات سیاست آشناست و واکنشهایش هم در حدّ همان بدیهیّات است. آقای دهنمکی از دید من و خیلیهای دیگر، این قدر چهرهی تکلیفروشنی بود که فکر میکردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسیش تبدیل شود به یک آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی که آزارشان داده عذرخواهی کند. این حرف من اصلاً سیاسی نیست و کاملاً اجتماعی است. حرف من با پیمان این بود که چرا قبل از اینکه این اتّفاق بیفتد داری با او کار میکنی. نمیشود اینقدر در سیاست شیطنت کرد، بعد آمد در سینما و گفت من آدم فرهنگی بودم. راستش اینها خیلی با هم منافات دارد. دلخوری من این بود که پیمان قاسمخانی که آدم حرفهای این سینماست دارد این آدم را حمایت میکند و باعث میشود او جزو فیلمسازان تراز اوّل شود.
قاسمخانی: من ترجیح میدهم که آن آدم ابزار شیطنتش را کنار بگذارد و بیاید سراغ سینما.
جوان: ابزارش را از دست داده بود که آمد سراغ سینما چون نیاز بود سوئیچ کند روی یک موضوع دیگر. من معتقدم باید میگفتیم عذر بخواهد بعد وارد میدان شود.
رهنما: حرف درستی است.
قاسمخانی: من میگویم اگر هیتلر هم بیاید و حرفهای من را بزند ایراد ندارد.
( ماهنامه سینمایی بیستوچهار، شماره ۷۸، ص۳۹)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.