يكشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱
۱- پس از انتشار آماری که به یکی از مقامات نظام ارائه شد، حملات سایبری سایت جرس را از کار انداخت. سحامنیوز کار را پی گرفت و گفت که راوی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت بوده است که البتّه با توجّه به قراین و برخی ارتباطات با خارج از کشور میشد از ابتدا حدس زد. اگر این آمار (یعنی شرکت هجده درصدی مردم تهران، سی وهشت درصدی مردم کشور و هشت درصد آرای باطل) زودتر به بیرون درز میکرد با خیال راحت این روز را پس از بیستوپنج خرداد ۸۸ (سبزترین روز پس از انتخابات) و بیستوپنج بهمن۸۹ (اعلام تداوم جنبش سبز و باطلکنندهی تبلیغات «نه دی»محور) به عنوان سوّمین روز سبز، اعلام تثبيت جنبش سبز و سرترین روز سال ۹۰ میآوردم. (حالا هم جبران مافات کردم)
۲- برای بعضی «موفّقیّت» تنها معیار یا ملاکی بسیار مهم برای کنشهای سیاسی است و برخی میگفتند که چه شرکت بکنیم یا نکنیم آنها آمار خودشان را میدهند پس تحریم بیفایده است امّا دیدیم که دم خروس بیرون آمد و تحریم موفّق شد. پس ازانتشار این خبر آن چنان که شایستهی آن است به آن پرداخته نشد. اگر دو روز سبز دو سال پیش، ابتدا عملی خودجوش و سپس اعتراضی هدفدار با دعوت موسوی و کروبی بود، سوّمین روز عملی کاملاً آگاهانه، سازمانیافته با تلاش بسیاری از نویسندگان و ایدهدهندگان سبز از ماهها پیش از انتخابات بود که با تأیید کانونهای سبز خارج از کشور و همراهی سبزهای داخل انجام گرفت. این پیروزی سزاوار گرفتن جشن است و من هم به سهم خود با این ایما در آن شرکت میکنم.
۳- اگر جنبش سبز، رقابت با پذیرش تمام قواعد نظام حاکم بود، جنبش سبز در تقابل با شخص اوّل مملکت و افراد انتصابی اوست. زمانی ضدّانقلاب بودن انتسابی جرممانند بود که افراد جرأت ابراز آنرا نداشتند. حالا سبزها درون کشور زندگی میکنند، نشان دارند و اثر گذارند. فیلم و سخنان ابوالقاسم طالبی به قیاس سرکنگبینی که صفرا بیافزاید، ضرری بسیار بیشتر از نفعش برای نظام داشت. او در یکی از فقرات سخن خود در برنامهی هفت گفت که برای تأمین بودجه فیلم ، - جز چند خطّ کوتاه- فیلمنامه را به کسی نداده است چون از طرفی نهادهای نزدیک به حاکمیّت این فیلم را به اندازهی کافی افشاگرانه (یعنی جهتدارانه) نمیدانستند و کمک نمیکردند از طرفی «سبزها» هم پی به جزئیّات فیلم میبردند و آنها هم از کمک امتناع میکردند. او در برخی قسمتهای دیگر سخن خود گفت که بسیاری از افرد تأثیرگذار در سینما سبز هستند ( با تابلو و شناخته شده) و طبق رأی خود بر روند فرهنگسازی اثر میگذارند. این امر در دیگر زمینهها نیز هست. پس جنبش سبز جنبشی زیرزمینی و پنهانی نیست، بلکه علنی و آشکار است و خاموشی ظاهری افراد دلیلی بر انفعال آنها نیست.
۴- برای برخی که تقلّب در انتخابات ریاست جمهوری را باور نداشتند، حالا دیگر امر آشکار شده است. آرای اعلامشده تقریباً دو برابر آرای واقعی است با توجّه به وثاقت آماری که به هاشمی رفسنجانی ارائه شده است، چیزی که جای شک نمیگذارد، دست بردن دستوری، آگاهانه و بیپروای حاکمان در آرای مردم است.
۵- کسانی که شرکت خود در انتخابات- یا هر اعلام نظر سیاسی در ایران امروز- را منوط به ثابتنشدن امر تقلّب میگردند حالا دیگر دلیلی برای باقیماندن بر رأی خود ندارند. نظامی که رأی مردم را دو برابر اعلام میکند با آن هر کار دیگر هم میتواند بکند و لیاقت اعتماد رأیدهندگان را ندارد.( به این موضوع بعداً بیشتر خواهم پرداخت)
۶- پس از انتخابات نمایشی برخی بلافاصله با توهّم شکست یا بیعملی سبزها به انتقاد از فضای مجازی پرداختند و گفتند یکی یا مهمترین دلیل افول اعتراضات علنی، پناه بردن به دنیای وب بوده است. ابتدا باید گفت که به فرض که اینگونه باشد، نباید نقاط قوّت استفاده از وب را فراموش کرد، تبلیغات دنیای مجازی بود که زمینهی انتخابات و اعتراض پس از آن را فراهم کرد. ترس مدام حاکمان تهدید به مقابله با جنگ نرم، تشکیل شوراهای ریزودرشت، حملهی دائم به سایتهای سبز و جز آن نشان میدهد که خطر این فضا برای آنان تا چه حد بوده است. با اعلام شرکت سی وهشت درصدی باید باز هم گفت که فضای وب نه تنها کم اثر نبوده بلکه بار اصلی تحریم بر دوش همین اندک مجال باز مانده است. فروکش کشردن انتقادات علنی بیش از همه به خاطر تهدیدها و بگیر و ببندها و شکنجه و محرومیّت از تحصیل و اشتغال و مانند آن بوده است.
۷- رأی دادن خاتمی آن قدر اهمّیّت نداشت که واکنشهای به او مهم بود . نماد اصلاحات با انتقادهایی بیسابقه روبه رو شد. او و بسیاری از همفکرانش وانمود کردند که فقط بعضی پردهدران منتقد او هستند و جملهی «من کاری را که درست میدانستم کردم، بگذار دیگران فحشم دهند»(قریب به مضمون) اشاره به این دارد که گویی فقط فحّاشان- که در هر تیره و طایفهای یافت میشوند- با او طرفند امّا بسیاری از موضع عقلایّت نیز او را نقد کردند. این نقدها ضامن حیات جنبش سبز بود و هست. خاتمی با شرکت در انتخابات سال آینده میتواند رؤیای حاکمیّت را در تضعیف جنبش سبز با ایجاد شکاف بین اصلاحات و جنبش سبز تعبیر کند که واکنش به آن را به وقت خود موکول میکنم امّا بد نیست كه وي پیرامون ابطال آرای حوزهی دماوند یعنی جایی در آن رأی داد لختی بیندیشد؛ گاهی رخدادها حاوی معانی دقیقی هستند البتّه اگر اهل اشارت باشیم.
۸- مهرنامه در اقتراح خود از افراد پرسیده بود که «آیا سیاستورزی در ایران- برای اصلاحطلبان- به پایان رسیده است؟» يا «چرا راديكالها ميداندار شدند؟» که سؤالهايی نادرست بلکه جهتدار است. اوّلاً امکان جواب مثبت به سؤال اوّل در نشریّهای در ایران فعلاً وجود ندارد، بعد هم جواب منفی به این سوال یعنی تحریمکنندگان - که از دید آنها مخالف سیاستورزیند- چه کار میخواهند بکنند، اسلحه بردارند؟! تحریم مانند اعتصابات و تظاهرات، خود گونهای سیاستورزی مسالمتآمیز است. اگر اعتراض به سیاستهای جاری در نظام حاکم و مجلّات «مستقل» جور دیگری تعبیر میشود، اشکال از آنهاست. مقايسهای بين جنبش سبز و رويدادهای بهار عربی نيز معنای دقيق راديكال را نشان میدهد؛ زيرا اوّلاً جنبش سبز ناگزير بدينجا رسيد و ابداً راديكال نيست و ثانياٌ هر راديكاليسمی منفی نيست و عواقب بدی ندارد.
۹- مقاومت منفی اگر با جنبش سکوت آغاز شد، با تحریم انتخابات تثبیت شد. هنوز میتوان روی این الگو حساب کرد. شاید معنای سکوت در راهپیماییها این بود که حقیقت آنقدر آشکار است که نیازی به فریادزدن آن نیست. باید به کمترکردن مشارکتکنندگان در انتخابات و بیشتر کردن آرای باطل کسانی که به هر دلیل ناچار به شرکت در آن هستند، اندیشید. باید دید این اعتراض خاموش چگونه و چطور با کمترین هزینه میتواند باز هم در زمینههای دیگر تکرار شود.
۱۰- پیام تحریم موفّق انتخابات نیز آشکار است؛ رهبر نظام خروشید و پیام داد و پیشبینی کرد که مشارکت فلان قدر خواهد شد و نشد؛ مانند بسیاری از پیشبینیهای او. او نیز در خلوت خود در خواهد یافت که این روند به جای خوبی برای او منتهی نمیشود؛ او نیز خواهد دانست که آوردن طرفداران در خیابان و تظاهر به محبوبیّت بیچونوچرا ملاک نیست، در جایی مثل انتخابات است که اکثریّت و اقلیّت واقعی آشکار میشود. ایران در موضوع هستهای مجبور شد اندکی کوتاه بیاید، آیا این تحریم پیامی برای او خواهد داشت؟ گرچه به تغییر مسیر وی امیدوار نیستم امّا دریافتن حقایق پيرامون جهتگیری فکری جامعه میتواند هر تغییر محتملی را آسانتر کند یا دستکم من امیدوارم اینگونه باشد.
پ.ن: ظاهراً دربارهی آمار منتشرشده ابهامهايی وجود دارد كه كاملاً طبيعی است. اوّلاً بايد دانست كه ممكن نيست به آمار قطعی، رسمی و بیترديدی در اين زمينه دست يافت (درست مانند انتخابات رياست جمهوری) و ما ناچار به تخمين بر اساس قرائن هستيم، ثانياً ايرادهايی كه در زمان انتشار آمار مجلس وجود داشت (مثل اينجا) نشان میدهد كه اصل آن آمار دارای اشكالهايی بوده است. مخاطب اين نوشته كسانی نيستند كه درستبودن آمار را برابر اعلام آن از صداوسيما میدانند.
پ.ن: ظاهراً دربارهی آمار منتشرشده ابهامهايی وجود دارد كه كاملاً طبيعی است. اوّلاً بايد دانست كه ممكن نيست به آمار قطعی، رسمی و بیترديدی در اين زمينه دست يافت (درست مانند انتخابات رياست جمهوری) و ما ناچار به تخمين بر اساس قرائن هستيم، ثانياً ايرادهايی كه در زمان انتشار آمار مجلس وجود داشت (مثل اينجا) نشان میدهد كه اصل آن آمار دارای اشكالهايی بوده است. مخاطب اين نوشته كسانی نيستند كه درستبودن آمار را برابر اعلام آن از صداوسيما میدانند.
چگونه به این نتیجه رسیدید که خبر مربوط به تغییر آمار مشارکت مردم در انتخابات توسط حکومت، خبر درستی ایه؟
پاسخحذفیک خبر مشکوک را قطعی تلقی و کل تحلیلتان را بر همان مبنا بنا کرده اید.
پاسخحذف"یک خبر مشکوک را قطعی تلقی و..."
پاسخحذفبه نظر رضا چطور بايد فهميد كه مثلا آمار مجلس مشكل دارد كه مشكوك هم نباشد، مثلا وزير كشور بيايد بگويد يا فيلم تقلب منتشر شود؟
البته به توجه به ارتباط مهدی هاشمی با جرس و نقل قولش از پدرش اين خبر ناموثق نيست ولی يادآوری اين ايما هم بدك نيست:
پاسخحذفhttp://imayan.blogspot.com/2009/08/blog-post_16.html
برای من تاکید بر این نکته مهم است که رفتار عقلانی در پرونده هسته ای و کنار گذاشتن بحث های از نوع مدیریت جهانی و در نظر گرفتن تاثیر تحریم ها بر زندگی مردم، یکی از خواسته های حرکت اصلاحی بوده و حاکمیت به آن تن داده است.
پاسخحذفدر پاسخ برخی دوستان باید بگم که به ظاهر در اصل تقلب هیچ تردیدی نباشه. چون ما میدونیم که نه حکومت به رای اعتقادی داره، هم برای این کار انگیزه جدی داره، هم سابقه داره طوری که در بیان برخی بزرگان حکومت هم اومده و نامه رفسنجانی مشهوره... تردید در شدت و ضعف این تقلب و رای یا عدد سازی هست. در دوره ای خیلی کم و در دورهای زیاد. در این خصوص تحلیل بی بی سی که لینکش رو داده بودید و تناقضهای اعداد منتشر یا اعلام شده رو بیرون کشیده خیلی جالب بود.
پاسخحذف