خاورمیانه‌ی زرد

                                                                                                        یکشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۱
اینکه سیاست عرصه‌ی کشمکش قدرتها و منافعشان باشد چیز عجیبی نیست امّا دردآور جایی است که می‌دانیم این مردمند که تاوان این زیاده‌خواهی‌ها را می‌پردازند. وقتی کار سوریه به جایی رسید که حتّی لبنان هم مدّعی شد، یک انفجار به آنها فهماند که دارند پایشان را از حدّ خود فراتر می‌گذارند. اسلامگرایان ترکیه که ادّعای سردمداری منطقه‌ای و بازی با خاطره‌ی امپراتوری عثمانی را تضمینی برای بقای خود و امتیازی برای مقابله با نظامیان در داخل می‌دیدند فکر نمی‌کردند که ایران اینگونه وارد میدان شود. با اشاره‌ی ایران کردهای معترض در ترکیه آتش‌بازی راه انداختند؛ بلافاصله سروکلّه‌ی فعّالان سیاسی کرد در شبکه‌های ایرانی پیدا شد تا از ظلم سابقه‌دار حکومت ترکیه بر کردها بگویند انگار نه انگار که کردها بدتر از این را در سوریه و جاهای دیگر دیده و تجربه کرده‌اند. چند شهر کرد با عقب‌نشینی تاکتیکی به دست کردهای سوری افتاد تا نیروهای سوری با تمرکز بیشتری سراغ جبهه‌ی اصلی برود. تصرّف بخشهایی از شهر دشمق و حلب- چه دام‌گذاری ارتش سوریه برای تجمّع نیروهای مخالف باشد، چه خودشان چنان کرده باشند- عربها را خوشحال کرد و ایران را که تا دیروز از انحرافی‌بودن انقلاب سوریه می‌گفت به دادن پیشنهاد میانجی‌گری کشاند ولی دیری نپایید که اوضاع درست برعکس شد. نیروهای سوری بخش زیادی از مواضع نیروهای مخالف را بازپس گرفتند تا مصر بلافاصله برای اوّلین بار ایران را در بازی شرکت دهد و به گروه کشورهای چهارگانه‌ ذی‌نفوذ همراه با مصر، عربستان، ترکیه دعوت کند. از آن طرف سوریان با صراحت می‌گفتند که پیشنهاد مذاکره تا دیروز بود ولی حالا که دارید عقب می‌نشینید ابتدا سلاحتان را تحویل دهید تا بعد مذاکره کنیم.
   
شیوه‌ی موضع‌گیری مصر پیرامون سوریه دست‌کمی از ایران نداشت، همانطور که ایران از ابتدا  فقط بشّار اسد را تأیید یک‌جانبه کرد و نیروهای مخالف را نادیده گرفت، مرسی هم تنها مخالفان را دید و بشّار اسد و گروه زیادی که هنوز از وی طرفداری می‌کنند ندید و هر دو نادرست. فقط عراق پیشنهاد انتخابات زودرس داد که آن نیز به دلیل این است که عراق امروز درگیر مشکلات کشور خود است و گرنه اگر جان بگیرد شروع به محاسبه خواهد کرد و از این بی‌طرفی ظاهری بیرون خواهد آمد. مرسی تا اینجا دودوزه‌بازی ناشی نشان داده است که در نشست‌وبرخاست با هرکس به میل او سخن می‌گوید. او نیز مانند دوستان ترک خود به شدّت از نظامیان بیمناک است و از ترس جانش همیشه چند نظامی بلندپایه را نزدیک خود نگه می‌دارد. او را که برخی مصریان به کنایه مرسی مبارک می‌خوانند- و به نظرم تا اینجا نسخه‌ی عربی ِحامد کرزی بوده- هرچه باشد، همه چیز هست جز تبلور آرمانهای «بهار عربی».
  
پرده‌ی پایانی ماجرا - پس از خارج‌کردن موقّت ترکیه از بازی و مشغول‌کردنش به داخل کشور- تغییر توجّه‌ها در خاورمیانه از سوریه به جای دیگر بود. ابتدا حزب‌الله لبنان پهپاد ایرانی را به خاک اسرائیل فرستاد، سپس سوریه ناخنکی به جولان زد و در انتها فلسطینیان اسرائیل را تحریک کردند. کار حزب‌الله ظاهراً پس از آن گروگانگیری گذشته، اقدام به خودکشی بود چون احتمال درگیری دیگری را به وجود می‌آورد امّا اسرائیل که خیری از حمله‌ی قبلی ندیده بود، به حمله به سودان اکتفا کرد. وارد درگیری گسترده با سوریه‌شدن هم به صلاح نبود امّا اسرائیل گردنکشی فلسیطنیان را که اساساً حقّی برای آنان قائل نیست نپذیرفت. ابتدا یک فرمانده نظامی حماس را ترور کرد تا پس از پهپاد ایرانی، حالا موشکهای ایرانی- با شرکت فعّال «جهاد اسلامی» نزدیک به ایران- بر سراسرائیلیان بریزد. خوب تا اینجای سناریو خوب پیش رفته است، نگاهها فعلاً از سوریه برگرفته شده است، مرسی پس از نامه‌ی فدایت شوم به اسرائیل – که حماس را هم پس از آن مصاحبه‌ی محمود عبّاس بیشتر ناراحت کرد- مجبور شد تا زیر فشار افکار عمومی مصر و جهان عرب از خود واکنشی نشان دهد، جبهه‌ی عربی- اسرائیلی دوباره فعّال شده و معلوم است که اسد کجا قرار دارد.
  
حمایت امریکا از مخالفان اسد پس از واقعه‌ی لیبی به طرز محسوسی کاهش یافت و خشم آنان و ترکیه را برانگیخت.  حالا اسد فرصت دارد تا با خیالی آسوده‌تر با کمک نیروهای کمکی شیعه‌ی عراقی و لبنانی سر وقت مخالفان خود برود. اردن نیز بیش از پیش مشغول تظاهراتی است که روز به روز گسترده‌تر می‌شود. نتانیاهوی جنگ‌طلب هم با این اعمال هم موقعیّت دولت خود را تحکیم می‌بخشد و هم به بقای بشّار اسدی که سالها با وی به همزیستی رسیده بود، کمک می‌کند. همه به طرز ظاهراً معقولی به دنبال منافع خود هستند. در یکی دو ماه گذشته ایران توان دخالت مستقیم خود را به عربها و غرب نشان داد و اوضاع فعلاً بر وفق مراد است؛ چیزی که فراموش شده مردم سوریه- و حالا دیگر کشورها مانند شهروندان ترکیه و فلسطین و لبنان- هستند که گوشت دم توپ شده‌اند؛ این یک قلم ظاهراً برای کسی اهمّیّت چندانی ندارد.

۵ نظر:

  1. دوباره سرعت نوشتن داره بالا میره؟

    پ.ن. در این باره یه سوال دارم و به زودی متصدی اوقاتتان خواهم شد.

    روزه خوبی داشته باشین ، ان شا الله ...

    پاسخحذف
  2. این دفعه کجا فلسطینی ها اسرائیل را تحریک کردند؟

    اینکه در سیاست فقط نباید منفعت را دید و اخلاق و سرنوشت انسانها مهم است درست، ولی یادم نمی آید زمانی که عربها و ترکیه و غرب برای سرنگونی اسد آتش جنگ داخلی را شدیدتر می کردند ازشان انتقاد کرده باشید؟ شما انتقاد نکردید یا من دقیق پیگیر مطالب شما نبودم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حمله به فرمانده نظامی حماس پس از موشك‌پرانی فلسطينيان بود.

      حذف
  3. یه سوالی که برام مطرحه اینه که حکومتی که انقدر کار بلده چطور توی گردوندن این مملکت مونده؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خيلی هم درنمونده. با تقلب انتخابها رو انتصاب كرده، با قاچاق و دورزدن تحريمها رو خنثی كرده، تمام مخالفان خودش رو كن فيكون كرده.. خوبه ديگه!!

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.