کشاکش ظاهر و باطن نظام

                                                                                                        پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۱

گمان می‌کنم کمتر کسی در علاقه‌ی نظام و رهبرش به پنهان‌کاری و خفیه‌بازی شک داشته باشد. در خصوص مجلس، از توصیه به رئیس‌شدن یا نشدن فلانی یا پس گرفتن استیضاح و جز آن کار را به جایی رساند که مطهّری (نامزد دارای معیار «مردبودن») مجلس را شعبه‌ای از بیت رهبری خواند که همین اظهارنظر نزدیک بود به ردّ صلاحیّت او منجر شود که اشاره از بالا آن را منتفی کرد.  

دستور رهبر به لغو سؤال از رئیس‌جمهور را باید به دو بخش تقسیم کرد، یکی خود بیان آشکار رهبر (در برابر پیام‌رسانی معمول و مخفی) و دیگری سؤال و جوابی که می‌توانست انجام شود و مجلس به وظیفه‌ی عادی خود عمل کند (یعنی بازی رو) و دیگری مسکوت‌گذاشتن آن (تداوم سکوت احمدی‌نژاد و پرهیز از پرده‌دری احتمالی وی). پس چهار حالت داریم: 
  
یک. دستور مخفی به مسکوت‌گذاشتن سؤال. 
دو. سکوت یا موافقت پنهانی با سؤال. 
سه. موافقت آشکار با سؤال. 
چهار. دستور آشکار به مسکوت‌گذاشتن سؤال.
 
احمدی‌نژاد با دانستن اینکه به پایان سیاسی محتوم خود نزدیک می‌شود و به زودی سروکار نزدیکانش با نهادهای قضایی و امنیّتی خواهد بود و به باند وی اجازه‌ی ادامه‌ی حضور در مناصب داده نخواهد شد، در اقدامی کمابیش مذبوحانه تلاش می‌کند تا دست روی نقاط ضعف نظام بگذارد. به جز نام‌بردن از رهبر که در ایمای پیش به آن اشاره کردم و آخرین تیر در ترکش خواهد بود، بیرون‌آوردن تعاملهای مخفی از پستوی درونی نظام یکی از راهکارهای جدید اوست. برای همین، بحث بازدید از اوین را پیش کشید، نامه‌ی محرمانه‌ی صادق لاریجانی را علنی کرد و آشکارا به آن جواب داد. دیديم که رهبر دخالت کرد و در برابر اعلام التزام لاریجانی‌ها، احمدی‌نژاد نامه‌ای پرکنایه در جواب نوشت. خامنه‌ای هیچ علاقه‌ای به بازی رو ندارد و حضور احمدی‌نژاد در مجلس می‌توانست به بیان مطالبی بینجامد که  خدشه‌ای بر اقتدار ظاهری وی وارد کند. این توضیح، منتفی بودن راههای دوم و سوم را نشان می‌دهد امّا چرا او از میان دو راه دیگر، راه چهارم را برگزید؟
  
به نظر من او اشتباه کرد، بهتر بود به همان روش معمول (اوّل) خود می‌پرداخت ولی نظامهای خودکامه در متزلزلترین دوران خود معمولاً غلوآمیزترین برداشت را از اقتدار خود دارند و اشتباهترین تصمیمها را می‌گیرند. رهبری بر خلاف روش معمول خود و خلاف قانون اساسی مدام در عرصه‌ عمومی در روابط بین قوا دخالت می‌کند تا میعار و ملاک بودن جایگاه خود را به همه یادآوری کند و اینکه بدون یک قدرت مطلقه چقدر ممکن است کار ساختار سیاسی ایران به بن‌بست برسد. حالا می‌توان (؟) منتظر واکنش دو گروه بود، یکی اندک نمایندگانی که برای عدّه‌ای انگیزه‌ی شرکت در انتخابات مجلس شدند و دوّم، کسانی که چشم به انتخابات بعد دارند. در شرایط کنونی ناامیدی از همراهی با قدرت حاکم، عین امیدواری به ساختن فردایی بهتر برای ایران است.

۶ نظر:

  1. «تنها مرد» مورد نظر هم امروز مصلحت را بالاتر از قانون دانست و خلاص. (می دانم٬ می دانم که قانون چنان بازیچه ای شده که همو هم همین را به قانون تاویل خواهد کرد. قانون علیه قانون. چرا راه دور برویم٬ استاد اعظم همگی اینان کلام را ختم کرده است: «حكومت مى‏تواند قراردادهاى شرعى را كه خود با مردم بسته است، در موقعى كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، یك جانبه لغو كند.» خلاصه اش؟ قانون خشکه کشکی بیش نیست.)
    به گمانم آخرالزمان قریب است که مرد ما این است و زن ما آنکه در کنج زندان دهان بر طعام بسته است.
    ایماگر نمی دانی چقدر منتظرم که کسی برآید و دمار از روزگار ما برآورد و به خونمان ننگ از دنیا بزداید که این چنین بی رگان مردمانیم. قائم یا دجال چه فرقی می کند؟

    پاسخحذف
  2. ایمایان عزیز
    من سالهاست که وبلاگ شما رو میخونم و سر این جریان ستار کمی دلهره پیدا کردم که خدایی نکرده امثال شما به دام این سیستم بی رحم نیفتید. من نمیدونم شما کجا هستید اما خواهش میکنم مراقب امنیت خودتان باشید.

    پاسخحذف
  3. نامه آخر
    خوشبختانه قدر الهی همیشه ثابت و مثبت بوده ، هست و خواهد بود
    .
    پس از ٨٨ اومین سال قرن چهاردهم شمسی  که به حمد الله همه تکونی خوردیم ، این دومین مرتبه ست که به جور زمانه تن داده و  یوغ عروه الوثقی  را به صاحبش سپرده وبازگشت به راه گذشته را غنیمتی شمرده تا شاید دست روزگار فرجی حاصل کرده ، راه به ایما ی عیار بگشاید ، دوباره ... ان شا الله
    .
    و اما بعد
    و ما بقی ماجرا
    ...از اولین بار

    سال ٨ ٨

     اولین بار هیجان بود و شور ، که به رسم تمامی رسوم اشتیاق در نطفه خمش ماند و خفت
    ...
    رفیق شفیقم از کنارم رفت بدون اشارتی به منصور
    بی آنکه طلب آمرزش کرده باشد
    ...
    نظاره گر بودم
    .
    .
    .
    نظاره گر بودم
    .
    .
    .
    و اما بار  دوم
    . . .
    برادرم!!! ... برادرم!!! برادرم
    .
    .
    .
    مسلمانان ... مسلمانان
    ... مسلمانان
    .
    .
    .
    قلم میایستد
    میخدد
    میگرید مسلمانان
    .
    .
    .
    به حمد الهی اینبار هم به خیر گذشت ، احتراما دوباره به عرض رسید که خمش شوید
    ...
    برادر سالم در کنارم
    بنده در کنار شما
    و زمان میگذرد
    .
    .
    .
    به خاطر دارم که عیار منو سانسور کرد
    کامنتهام رو برداشت و پیش خودش گفت این خزعبلات جایش اینجا نیست
    .
    .
    .
    به خاطر دارم تک تک کلماتش را
    اما
    و هزار اما
    سوالی که از دگر رفیقم کردم 
    که مانند هزاران هزار سوال بی جواب ما ند و مانده و خواهد ماند
    که
    کی ! زمان ( و این شاهکار خلقت ) خواهد رسید
    تا
    با رفیق و نا رفیق سر صحبت گشوده

    V
    ؟!!!!!!!!
    .
    .
    .
    بگذریم
    تا آخرش خواهیم ماند 
    ان شا الله

    و

    ل

    تطئمن قلوب ابصره

    پاسخحذف
  4. در شرایط کنونی ناامیدی از همراهی با قدرت حاکم، عین امیدواری به ساختن فردایی بهتر برای ایران است.

    پاسخحذف
  5. اینها همه دعوای زرگری و ظاهریست.
    اینها همه فیلمه، این حکومت فاسد شدیدا" دنبال یه نفراز خودشون میگرده که محبوبیت مردمی داشته باشه تا این مردم خرافاتی مثل همیشه مثل گوسفند بریزند پا صندوقای رای و اسلامو حفظ کنند. فعلا دارند رو دارودسته هاشمی رفسنجانی و مشاعی کار میکنند. روش خیلی قشنگ و ظریفیه. ما گوسفندا هنوز نفهمیدیم که کسی که شورای نگهبان تایید کنه یعنی یه کثافت فاسد دزد مثل خودشون. رفسنجانی نقش خیلی مهمی داره الان، دخترش درحال تخلیه کردن اطلاعات زندانیان زنه و پسرشم اصلا" تو زندان نبوده به بهانه اینکه تو انفرادیه! بیچاره جوونای ما و ما مردم که اینقدر نادان و ساده ایم که بعد از اینهمه تجربه تلخ بازم گول این کثافتها را میخوریم! بامید سقوط و نابودی این حکومت فاسد. آمین

    پاسخحذف
  6. جسارتاً یک سوال از جناب ناشناس بالایی. اینکه میگویی هر کسی که شورای نگهبان تایید کنه، یعنی یه کثافت فاسد و ... یعنی میرحسین موسوی که شورای نگهبان تایید کرد چنین بود؟

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.