نکات سبز -۳۳

                                                                                                       ‌یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۱
   
       
۱- خمار دروغ
اطّلاعیّه‌ی چهارم وزارت اطّلاعات درباره‌ی شبکه‌ی کذایی هم درآمد: شعاری، سطحی و تأسّف‌آور. حتّی ایرادهایی که منتقدان بر آن گرفته بودند رفع نکرده و بعضی نشانی‌های اشتباه را تکرار کرده‌اند. دسته‌گلهایی مانند مدحی، جاسوس‌خواندگانی که آزاد شدند و مانند آن نشان می‌دهد که حضرات فقط در بخش سخت‌افزاری وارداتی پیشرفت کرده‌اند (مانند انواع شنود) و نه نرم‌افزاری. اگر اطّلاعیّه را به یکی از وبلاگنویسان باسابقه‌ی طرفدار نظام می‌دادند حتماً چیز بهتری از کار درمی‌آمد.
تزریق مدام دروغ شاید جامعه‌ای را رخوت‌زده کند ولی با طلوع حقیقت، خماری بدی را در پی خواهد داشت. یادداشت دکتر ظفرقندی را درباره‌ی ولایتی (دکتر متخصّص اطفال؛ رئیس انجمن پیوند) که دیده‌اید. از همین دست است اين نوشته‌ از مشاور پیشین امنیّت ملّی از اوین. یک نکته در نوشته‌ی ایشان بود که در خور بررسی است. ایشان گفته است به جز جمالی فشی -که عنصری فرعی و تبلیغاتی بود- دیگر عوامل ترور مشخّص نشده‌اند. می‌دانیم که مستندی پخش شد که دیگر عوامل را معرّفی می‌کرد، ظاهراً آقای دادخواه غیرمستقیم به نادرست و فریب‌آمیز بودن آن برنامه اشاره کرده است. جا دارد ادّعای ایشان از سوی آگاهان پی‌گیری شود. 
 
۲- کلاه پهلوی
سریال کلاه پهلوی کمتر از آنچه فکر می‌کردیم، آوازه‌گرانه از کار درآمد. با محدودیّتهای عجیب موجود همین هم غنیمت است. در قسمت پیش مدافعان حجاب چند اشکال بر ممنوعیّت حجاب وارد کردند:
یک. مگر نمی‌گویند دموکراسی است، چرا کسی نظر مردم را در این باره نپرسید؟
دو. مگر نمی‌گویند آزادی است، چرا هر کس نباید آزاد باشد هر طور می‌خواهد لباس بپوشد.
سه. شاه موظّف به عمل به قانون اساسی است؛ رعایت مذهب نیز جزو اصول آن است.
دو استدلال اوّل دقیقاً بر اجبار حجاب پس از انقلاب هم وارد است. مورد سوّم هم درد امروز ماست که مثلاً کسانی از طیف مصباح ولایت فقیه را بالاتر از قانون می‌دانند و هر روز در کوتاهی دست خبرگان از رسیدن به حریم رهبر سخن می‌گویند که مخانفت با نصّ صریح قانون اساسی است امّا کسی واکنشی نشان نمی‌دهد.  
 
۳- انسان‌ها و مگسها
نعیمه اشراقی با جرس درباره‌ی حجاب و نظر امام گفتگو کرده است. ایشان قبلاً هم در مخالفت با حجاب اجباری حرفهايی زده بود. با توجّه به اینکه اجباری شدن حجاب جز با دستور قاطع رهبر انقلاب ممکن نمی‌شد ایشان باید انتقاد خود را متوجّه پدربزرگش می‌کرد ولی به گونه‌ای سخن گفته که انگار این مسئله، کار افراد دیگری بوده است. بستگان  رهبر انقلاب اگر نمی‌توانند منتقد او باشند، بهتر است که او را مبرّی از عیب و نقص نیز نشان ندهند. بسیاری از ناراستی‌های امروز- که موضوع نقد امثال ایشان است- ریشه در یک دهه‌ی اوّل انقلاب دارد. ارجاع مکرّر به موضوعاتی مانند کناررفتن دولت موقّت، اشغال سفارت امریکا، آغاز وادامه‌ی جنگ، نحوه‌ی حذف بازرگان و بنی‌صدر، شیوه‌ی تصویب قانون اساسی، وضعیّت زندانها و زندانیان، برخورها با مراجع منتقد و امثال منتظری، تابستان ۶۷ و مانند آن نوشته را بسیار طولانی می‌کند. یا رهبر توانایی تسلّط بر ساختار حکومت را نداشته که یک عیب است و یا داشته و- اگر نه تمام، بیشتر- امور با نظارت و رضایت وی انجام می‌شده، عیبی دیگر.
سیّدحسن خمینی چندی پیش گفت که نقد عالمانه از مدح جاهلانه‌ی آیت‌الله خمینی بهتر است (خانواده‌ی خمینی نمونه‌ای مانند سیّدحسین را هم دارند). نزدیکان آیت‌الله خمینی حق دارند که فکر کنند و بگویند که با داشتن اطّلاعات کافی از زندگی خصوصی و اجتماعی رهبر انقلاب  نظرها درباره‌ی ایشان عوض می‌شود امّا همان قدر که ممکن است نکته‌های ناگفته مثبت باشد ممکن است نکات منفی هم بین آنها پیدا شود. مانند پايان عجيب این روایت از هاشمی رفسنجانی. یادش به خیر یکی از استادان ما می‌گفت که امام برای حشرات و مگسها هم حقّ حیات قائل بود و آنان را نمی‌کشت بلکه پنجره را باز می‌کرد و با عبای خود آنها را بیرون می‌کرد. این خیلی خوب است امّا ایشان دستکم در برخی مواقع، برای بعضی انسانها به اندازه‌ی مگسها حقّ حیات قائل نبود. نام انقلاب ایران با نام خمینی پیوند خورده است، اگر وی -یا هرکس دیگر- نقد شود، جایگاهش در تاریخ محفوظ می‌ماند؛ امّا اگر از او بت ساخته شود، این بت دیر یا زود خواهد شکست.

۲ نظر:

  1. لينک جلايی پور به معنای تأييد ضمنی اون هم هست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه، نوشته ميرابراهيمی در نقدش كافيست و كاظميان هم اصل مطلب را گفته؛ برای ورود در بحث انتخابات كمی زود است.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.