مغالطه‌ها -۱۴


                                                                                                     ‌‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۲


۶۳- مغالطه‌ی البتّه امّا (of course but)
   
این مورد را بیشتر افراد تحصیلکرده و آگاه مرتکب می‌شوند و بسیار شایع است چون فرد ابتدا به مردود بودن فعل خود اعتراف می‌کند سپس بر موضع خود اصرار می‌ورزد با این گمان که آگاهانه‌بودن فعلش می‌تواند جلو اعتراض به آن را بگیرد.
الف. راننده متخلّف به پلیس: قبول دارم که تخلّف کردم ولی شما مرا جریمه نکنید.
ب. غیبتش نباشد ولی خیلی آدم یکدنده و لجوجی است.
ج. من نادرست بودن حمله به سفارت یک کشور خارجی را قبول دارم ولی ابتدای اشغال سفارت امریکا امر در خور دفاعی است، ادامه‌یافتن آن و تبعاتش نیز خارج از اراده‌ی دانشجویان معترض بود.
د. درست است که «میزان رأی ملّت است» ولی آیا بگذاریم نااهلان به مجلس راه پیدا کنند؟
 
۶۴- استثنای در خور چشم‌پوشی the exception that proves the rule)
 
حتّی یک استثنا هم قاعده‌ای کلّی را رد می‌کند. برخی به حکمهای کلّی آن چنان عادت کرده‌اند که با روبه‌رو شدن با یک یا چند استثنا، ادّعای خود را تعدیل نمی‌کنند (مثلا بگویند بیشتر موارد اینطور است) بلکه می‌گویند که این استثنا خللی به سخن ما وارد نمی‌کند.
الف. همه‌ی جوانان خام و بی‌تجربه هستند. اشکال: فلانی را چه می‌گویی؟ جواب: او از خانواده‌ای اصیل و استثناست.
ب. زنان به دلیل عاطفی‌بودن توانایی ریاست و مدیریّت ندارند. تاچر و گاندی را چه می‌گویید؟ اینها اسثناهایی قابل چشم‌پوشی هستند.
این مورد به این دو سه مثال منتهی نمی‌شود؛ در حقیقت اگر کسی به نادیده‌گرفتن استثناها عادت کرد، آرام آرام استثناهی بیشتر یا حتّی مواردی که دیگر نمی‌تواند آنرا «استثنای اندک» نامید نیز باعث نمی‌شود از حرفش برگردد و با وجود دیدن نمونه‌های متعدّد همچنان بر سر حرفش بماند (استثنای اکثر).
ج. رهبر نظام: انتخابات در ایران سالم‌ترین انتخابات دنیاست. (موارد نقض: اعتراف اخير باهنر به تقلّب، اعتراف بادامچیان به سابقه‌ی تقلّب، ادّعای احمدی‌نژاد و برخی اصولگرایان، افتضاح انتخابات ۸۸ و آمار غیرواقعی انتخابات گذشنه‌ی مجلس و ...)
د. رسانه‌های بیگانه جایگاهی بین مردم ایران ندارند (حدود شصت درصد مردم از گیرنده‌های ماهواره‌ استفاده می‌کنند) 
   
۶۵- رهانکردن پیش فرض apriorism)
 
با پیشرفت بشر، روزبه‌روز اینکه کمتر یقینی هست که از آسیب شک و شبهه در امان باشد آشکار می‌شود. حتّی برداشتهای سنّتی ظاهراً یقینی ما از واقعیّات جهان فیزیکی پیرامون ما امروز محلّ چندانی از اعراب ندارند چه رسد به بحثهای نظری. پس ما باید آماده باشیم که از علامت سؤال جلو اعتقادات خود نهراسیم چون یقین ما اگر واقعاً استوار باشد باید بتواند از آزمونهای سخت هم سربلند بیرون بياید. البتّه اطمینان و یقین ما به یک موضوع به‌خودی خود مردود نیست، امتناع ما از رویارویی با محک تجربه یا نظر مخالف، مغالطه به شمار می‌آید.
الف. گالیله این پیش فرض یقینی را که اجسام سنگین سریعتر سقوط می‌کنند با یک آزمایش معروف از برج پیزا رد کرد. همگانی‌بودن آن امتحان جایی برای انکار آن نگذاشت ولی وقتی وی کشیشانی را که اعتقاد داشتند جهان هفت فلک دارد، دعوت کرد در تلسکوپی که ساخته بود بنگرند تا ببینند که تعداد افلاک بیشتر است این پاسخ را شنید: «ما نیازی نداریم که از پشت تلسکوپ نگاه کنیم زیرا می‌دانیم که هفت فلک بیشتر نداریم، اگر تو بیشتر می‌بینی یا چشمت عیب دارد یا تلسکوپت.»
ب. یکی از خوانندگان پس از خواندن یکی از ایماهایی که درباره‌ی چگونگی ادامه‌یافتن جنگ نوشته بودم: من یک‌بار برای همیشه تکلیفم را با جنگ روشن کرده‌ام و این حرفها نمی‌تواند آنرا زیر سؤال ببرد. ( این تعبیر که من تکلیفم را با «فلان» روشن کرده‌ام بسیار دیده می‌شود. از لحاظ روانی بد نیست انسان برخی مسائل شخصی را برای خودش حلّ و فصل کند تا از گرفتاری ذهنی نجات یابد ولی مسائل فکری، علمی و اجتماعی همیشه باید در معرض آزمون نظرات گوناگون باشند)
ج. شاید شواهدی درباره‌ی تجربه‌ی کوتاه حیات پس از مرگ برای کسانی که مرگ کامل مغزی را تجربه کرده‌اند و سپس به زندگی بازگشته‌اند وجود داشته باشد، امّا قبول روح مجرّد از جسم برای من معنایی ندارد.
د. هر فردی، در عدالت رهبر معظّم شک داشته باشد اصلاً معنای عدالت را نمی‌فهمد. (یکی از خبرگان به نقل از شاگرد آیت‌الله دستغیب
  

۳ نظر:

  1. نمیدانم این مغالطه شما در ارجاع مثال برای مغالطه به نقل قول یک نفر از یک نفر دیگر را چه بنامم امیدوارم که قصد امتحان کردن را داشته باشید وگرنه این خود یکی از زشتترین مغالطه هاست چون اولا معلوم نیست آن شاگرد باشد یا نباشد آن خبره گفته باشد یا نباشد نمیدانم میدانید یا نمیدانید سایت حدیث سرو(سایت رسمی مربوط به آیه الله دستغیب) که از بعد از دستگیری مسولان آن بحالت تعطیل درآمده انتساب این نامه را رد کرده و نوشته بود که نظرات آیه الله فقط از طریق این سایت منتشر میشود و اگر لازم بدانند خودشان نامه مینویسند. ضمن اینکه نمیدانم شجاعت! این شاگرد را چه بنامم که حاضر نیست خود را معرفی کند و از نام آیه الله دستغیب استفاده میکند.

    پاسخحذف
  2. اينجا وجه منطقی قضيّه را در نظر بگيريد نه وجه سياسی آنرا؛ يعني اگر كسی چنين بگويد مغالطه است نه اينكه الزاماً چنين گفته است. در ضمن درباره شخص رهبر تعابير بسيار غلوآميزتر از اين گفته شده و امضا جمع‌كردن برای حذف دستغيب از مجلس خبرگان آن هم پس از چند انتقاد ساده خود نشانگر وجود چنين ديدگاهی ميان خبرگان است. شجاعت آن شاگرد را هم احتياط معقول بناميد چون آدم بايد از جانش سير شده باشد كه چنين متنی را با نام واقعی منتشر كند.

    پاسخحذف
  3. میتوان به یقین حدس زد که چنین حرفی زده شده ولی وقتی ارجاع شما منبع درستی ندارد و موجب تحکیم یک نامه ناصواب میشود( از این جهت که حداقل موجب دردسر برای تعداد زیادی از شاگردان و ارادتمندان آیه الله دستغیب می شود که الزاما با تمام محتویات نامه هم موافق نیستند) خودش یک نوع مغالطه است و کاری ناصواب. احتیاط معقول در اینگونه موارد ناشناس ماندن است نه دیگران را سپر خود کردن!

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.