خاتمی به دو شرط


                                                                                                   ‌‌دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۲

    
 
۱- وزن دلایل مدافعان آمدن خاتمی بسیار کمتر از انتظار من بود. موضع ضعیف -آن چنان که در «آدمها در موقعیّت اشتباه» نوشتم- حتّی تحلیلگران قدر را نیز مردّد و شعارنویس می‌کند. به بعضی استدلالهای آنها توجّه کنید: 
 
الف. برخی نوشتند که دستگییری لقمانیان، نشانگر ترس از اصلاح‌طلبان است و این یعنی آمدن آنها کار درستی است. بیش از دستگیری لقمانیان و امثال او، تعطیلی مهرنامه نشانه‌ی ترس از دورخیز اصلاح‌طلبان بود امّا این استدلال همان «استدلال بر اساس موضع دشمن» رهبر است. فلان کار را نکنید چون دشمن می‌پسندد، یا فلان کار را بکنید چون دشمن خوشش نمی‌آید. درستی و نادرستی اعمال به واکنش جبهه‌ی مخالف بستگی ندارد.
ب. بعضی از انفعال و وادادگی گفتند؛ جا دارد پس از چهار سال از شورای سبز امید و دیگر سبز/اصلاح‌طلبانی که به خارج رفتند بپرسیم که چرا وقتی می‌بینیم هر کسی از خانه‌ی خاله‌اش یک‌راست رفته شبکه‌ی ماهواره‌ای زده و نفوذ ماهواره‌ها به شصت درصد خانه‌ها رسیده است، آنها در این میان چه کار کرده‌اند؟ یک گروه سیاسی که توان به راه انداختن یک شبکه‌ی ماهواره‌ای ندارد آیا توان اداره‌ی کشور را دارد؟ کسانی می‌توانند در مذّمت انفعال بگویند و بنویسند که خود دستکم در حدّ برآوردن انتظارات کاری کرده باشند. لازم به یادآوری است که انفعال در صورتی بد است که امکان «فعل» باشد نه عکس فعل. تحریم اگر ایستادن در جای خود باشد، حضور ضعیف خاتمی، شکست محتمل، ضعیف‌کردن جنبش چهارساله‌ی ایران، تمام کردن پتانسیل خاتمی و اصلاح‌طلبان و مشروعیّت‌بخش نظام است. تمام اینها فعل است ولی در جهت عکس یعنی پس‌روی است. این فعل و عمل، نبودنش بهتر از بودنش است و انفعال به چنین فعلی شرف دارد.
ج. اصلاح‌طلبان ناامید مخاطبان خود را بین دخالت خارجی یا دست غیبی و شرکت نامشروط در انتخابات مخیّر می‌کنند. دست غیبی به کنار، دخالت خارجی فقط به معنای حمله‌ی هوایی به تأسیسات اتمی محتمل است و نه بیشتر. دخالت تمام عیار با توجّه به وسعت ایران، ترکیب نیروهای سیاسی، تجربه‌ی کشورهای همسایه و بسیاری عوامل دیگر در حدّ صفر است، آن چنان که حتّی رسانه‌های ولایی نیز آن را جدّی نمی‌گیرند. اینکه مدافعان آمدن خاتمی برای توجیه توصیه‌های کم‌رمق خود به ترساندن مردم از دخالت موهوم خارجی متوسّل می‌شوند، خود برای نشان دادن ضعف استدلال آنها کافی است. در ضمن تغيير در ايران منحصر به همين دو راه نيست و راه‌حلهای مخملين نه از راه صندوق انتخابات گذشتند و نه دخالت خارجی.
 
۲- وقتی پیرامون انتخابات ۹۲ را نوشتم اصلاً در باره‌ی آمدن یا نیامدن خاتمی حرفی نزدم چون به خودش مربوط است. فقط گفتم که شرکت در انتخابات برای کسانی که چهارسال از تقلّب گفتند درست نیست. حتّی در «دوراهی ما  و خاتمی» قصدم از تقسیم‌بندی سبز-اصلاح‌طلب احترام به انتخاب خاتمی بود. وقتی می‌گوییم که سبزها و اصلاح‌طلبان دو خطّ موازی هستند، تفاوتها را به رسمیّت می‌شناسیم ولی بر وحدت هدف و مقصد تأکید می‌کنیم امّا متأسّّفانه این روزها کسانی از موضع اصلاح‌طلبی پیشنهادهایی به سبزها می‌دهند که شاید خیلی موجّه نباشد. آنها فکر می‌کنند که خروج ایران از بن‌بست هسته‌ای و بهبود اقتصادی کار خوبی است (که هست). این کار را شخصی نزدیک به رهبر مانند قالیباف بسیار بهتر از خاتمی می‌تواند بکند. کسانی که سخن از دوری از انفعال و ستایش حرکت و کنشمندی می‌کنند باید خود بتوانند این کار را ابتدا در مرحله‌ی نظر انجام دهند.
 
۳- در عین حال به عنوان آخرین تیر در ترکش، ایده‌دهی به دیگران  و بررسی امکان نوعی همگرایی بین سبزها و اصلاح‌طلبان تنها راهی را که برای شرکت در انتخابات به نظرم می‌رسد بیان می‌کنم. ابتدا ببینیم چرا آمدن خاتمی به زعم بسیاری مانند من مفید نیست:
یک. تقلّبی که در سالهای گذشته با لورفتن برخی اطّلاعات به جنبشی عظیم انجامید به راحتی قابل تکرار است. اختلاف بین خامنه‌ای و احمدی‌نژاد برای پایین آوردن احتمال تقلّب مجدّد کافی نیست چون آن زمان محصولی به اشاره‌ی احمدی‌نژاد- و احتمالاً هماهنگ با رهبر- برای انجام مأموریّت کوتاه‌مدّت خود به وزارت کشور آمد و کار تمام شد امّا حالا احمدی‌نژاد نتوانسته سردار محمّدنجّار را عوض کند و این نظامی وابسته به رهبر وزارت کشور را در اختیار دارد. به اینها شورای نگهبان و نظارت استصوابی عظیمش را نیز بیفزایید، پس تمام اهرمها در دست رهبر است و احمدی‌نژاد کاری از پیش نمی‌تواند ببرد. اینکه مشایی بتواند چه آسی از آستینش در آورد معلوم نیست ولی بر اساس شواهد، دستگاه برگزاری انتخابات یکدست است.
دو. دامنه‌ی دخالت رهبر و نظامیان تحت امرش در امور کشور بسیار زیادتر شده است و مجلس نیز تمام و کمال در اختیار اوست. خاتمی نه در انتخاب وزرا و نه پیش‌بردن برنامه‌هایش هیچ اختیاری نخواهد داشت و اگر آن زمان تدارکاتچی بود، حالا آبدارچی بیت رهبری خواهد بود.  
 
بر اساس این دو اشکال، دو شرط برای مفیدشدن ورود خاتمی  ارائه می‌کنم:
 
شرط اوّل: آنچنان که می‌دانیم محسن رضایی پس از انتخابات گفت که نام و شماره ملّی سه میلیون نفر را که به او رأی دادند در اختیار دارد و این ادّعا با ثبت نام اینترنتی آنان ممکن شد. حالا که اصطلاح‌طلبان/سبزها یک شبکه‌ی ماهواره‌ی نتوانستند راه بیندازند باید بتوانند دستکم سایتی امن تأسیس کنند که نام و مشخّصات رأی‌دهندگان به خاتمی را از همین امروز جمع کند. این کار در صورت انجام درست هم از ردّ صلاحیّت او جلوگیری می‌کند و هم امکان تقلّْب را به حدّاقل می‌رساند. خاتمی هشت‌سال رئیس جمهور ایران بود و جزو سران سبز نیز نبوده است؛ رأی ‌دادن با نام واقعی نباید خیلی هزینه‌بر باشد، اگر هم باشد این کمترین کاری است که یک فرد ایرانی برای استقرار آزادی و عدالت در ایران باید بکند. هرچه باشد از به خیابان آمدن کم‌هزینه‌تر است. در ضمن هرچه تعداد افراد بیشتر شود، امکان برخورد حاکمیّت کمتر می‌شود. البتّه امکان سوءاستفاده آوازه‌گران رسانه‌ای ولایی هست. مثلاً گزارشگری نام خودش را وارد کند بعد برنامه بسازند که «ما که روحمان خبر ندارد، اسم ما اینجا چه کار می‌کند؟ بفرمایید نام تمام مردم را وارد و خودتان را خلاص کنید!» امّا هر برنامه‌ای ضعفهایی هم دارد که با دوراندیشی لازم بر طرف می‌شود. دوستان به دنبال کنشگری بودند، این توپ و این میدان.
 
شرط دوّم: خاتمی حتّی در اوج اقتدار گاهی کسی را که اولویّت سوّم فهرستش بود به عنوان وزیر به مجلس معرّفی کرد و این تازه پس از جلسه با رهبر و تأمین نظرات وی بود. امروز بسیاری از مسائل کلّی کشور مانند مسئله‌ی‌ اتمی، روابط خارجی و... فقط به دست رهبر است و خاتمی حتّی با آرای میلیونی نیز نمی‌تواند کاری کند، مگر اینکه تمام خواسته‌های خودش را همین ابتدا مطرح کند و بگوید که به من رأی ندهید بلکه به اینها رأی بدهید و در صورت رأی‌آوردن هیچ‌کس نه مجلس و نه رهبر حقّ مخالفت با رأی مردم را نداشته باشند و گرنه رهبر حکم مرا تنفیذ نکند و عواقبش را نیز بپذیرد. در این صورت انتخابات یک رفراندوم عظیم خواهد بود. برای نمونه برخی خواسته‌ها می‌توانند اینها باشند:
 
یک. رفع حصر و برگزاری دادگاه آزاد و علنی موسوی، کروبی و رهنورد.
دو. فهرست وزرای خاتمی از همین حالا اعلام شود. رأی به خاتمی رأی به اینان نیز خواهد بود.
سه. تمام تحریمهای نفتی و بانکی علیه ایران با قبول شروط آژانس بین‌الملی اتمی باید رفع شود و پس از آن باید برای اعتمادسازی و دریافت حقّ غنی‌سازی مذاکره‌ها آغاز شود. این برنامه تا به حال صدمیلیارد دلار به مردم ضرر زده است. حتّی اگر حقّ غنی‌سازی ایران به رسمیّت شناخته نشود، تعلیقش انتخاب بین بد و بدتر خواهد بود. ادامه‌ی وضع فعلی از هر جهت به مصلحت نیست.
چهار. ایران از دخالت در کشورهای دیگر دست بردارد. رابطه با آنها فقط با افراد منتخب و مسئول خواهد بود چه سوریه، چه بحرین و چه فلسطین. در کشورهایی که هرج‌ومرج داخلی وجود دارد، موضع ایران بی‌طرفی و دعوت به گفتگوی طرفهای متقابل است. بهترین راه برای صدور فرهنگ، ساختن داخل کشور است.
پنج. تصویب لوایح دوقلوی خاتمی که به تحصّن مجلس انجامید به عنوان یکی از شروط خاتمی برای بازگشت به قدرت تلقّی شود. رأی مردم به آنها رفراندومی است که شورای نگهبان حقّ مخالفت با آن را نخواهد داشت.
شش. تمام نظامیانی که وارد عرصه‌ی سیاست و خصوصاً اقتصاد شده‌اند باید از این عرصه‌ها بیرون بروند.
هفت. اختصاص یک شبکه‌ی صداوسیما به دولت برای تسهیل ارتباط با مردم. 
  
این فهرست حتماً می‌تواند متفاوت باشد، کوتاهتر یا بلندتر شود امّا مجموعه‌ای از مطالبات اصلاحگران خواهد بود. اینگونه مردم به «شخص» رأی نمی‌دهند بلکه به برنامه رأی می‌دهند و خاتمی نیز اعلام می‌کند که مجری اینها خواهد بود. این پیشنهاد به گونه‌ایست که می‌تواند سبزها و اصلاح‌طلبان را یک‌پارچه کند و خاتمی را با رأیی حدود سی میلیون به جایی برساند که آغازی دوباره برای ایران باشد. درغیر این صورت با نوشتن نامه‌های عاشقانه، خاتمی را در تارهای عنکبوتی فراقانونی ولایی می‌اندازیم؛ هم او را نابود می‌کنیم و هم  جنبش سبز را تضعیف. اگر اصلاح‌طلبان در همین حد نیز توان یا شجاعت تحرّک و نوآوری نداشته باشند، نباید روی رأی‌های سبز حساب باز کنند.

۱۶ نظر:

  1. واقعا چگونه ی توان این سخن زیبا را به سمع و نظر خاتمی و اصلاح طلبان خواهان شرکت در انتخابات رساند؟

    پاسخحذف
  2. عالی بود، مثل همیشه.

    بهترین تحلیلی که در این رابطه تا الآن خواندم.

    پاسخحذف
  3. عالی بود. علل الخصوص شروط انتهائی نامه . این شروط هم وظایف او را برای آینده در مقابل مردم مکتوب میکند و هم تاکلیف روشن میوشد که اگر با این شروط انتخاب شد ، اینبار باید از تمام قدرت استفاده کند. اگر هم تاییدش نکردند ، آبروی ارکان نظام را برده اند و بس و خاتمی نیز در امان مردم است.

    پاسخحذف
  4. ضمنا فراموش کردم که از نویسنده تقاضا کنم که این متن را به هر روش ممکن و حتمی ، برای آقای خاتمی ارسال کنند. بد نیست ایشان هم ببینند. من مطمئن هستم که اگر این شروط را بگزارند و رسما جزو برنامه های عملیاتی یاد آور شوند ، در صورت تایید ، همان خیل عظیم حماسه 22 خردد با شدت بیتر به همراه ایشان خواهد بود.

    پاسخحذف
  5. برای جلوگیری از سواستفاده گزارشگران ولایی میشه برای رای دادن شماره موبایل هر کس را گرفت یک سامانه پیامکی درست کرد و برای تایید رای که به صورت اینترنتی داده به رای‌دهنده پیامک زد با این مضمون که در صورت موافقت با رای به خاتمی فلان متن -یا یک متن خالی- را به فلان شماره ارسال کنید اینطوری گزارشگر ولایی نمیتونه بگه نفهمیدم چجوری از گوشیم رای دادم!
    اگه مخابرات با درست کردن همچین سایتی مشکل نداشته باشه با درست کردن سامانه پیامکی هم نباید مشکل داشته باشه


    البته این ایده سایت خیلی جالب هست چرا باید منتظر انتخابات باشیم تا همچین رفراندومی برگزار بشه؟ چرا این همه فعال سیاسی خارج از کشور یک سایت راه نمی‌ندازن همچین رفراندوم اینترنتی برگزار نمیکنن؟ یعنی فعالین سیاسی از گوگوش و آدکادمیش کمتر هستن که ۸ میلیون رای جمع کرد؟
    آقا مثلا به ۸ میلیون که با نظرش به صراحت مخالفن چی میخواد بگه؟
    میشه برای جلوگیری از ترس مردم برای رای دادن اسم و شماره ملی رای‌دهندگان را قبل از رسیدن به یک میزان قابل توجه منتشر نکرد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حتماً با همفكری می‌توان راههايی برای كم‌كردن احتمال تقلّب يافت. قصد من هم پيشنهاد كلّی بود و دوستان می‌توانند كاملترش كنند؛ امّا اينكه هيچ كاری نكنيم و بعد در همان انتخاباتی شركت كنيم كه چهارسال گفتيم همراه با تقلّب بوده، به نظرم حماقت محض است.

      حذف
  6. سلام
    مدتیست که موضوعی ذهنم را مشغول کرده است که گفتم با تو هم در میان بگذارم و بلکه جوابی راه حلی چیزی دادی و ما را از گمراهی و ضلمات نجات دادی!
    من مخالف شرکت در انتخابات هستم. انتخابات را (به خصوص بعد از سال ۸۸) بازیچه می‌دانم. ملت را بچه فرض کرده‌اند و میگویند بیایید بازی کنید و یکی را انتخاب نمایید. با این حرف تو که تقلب (یا عدد سازی) به راحتی هرچه بیشتر، می‌تواند از سال ۸۸ بیشتر باشد هم موافقم. تا وقتی هم که روزنامه‌ی آزادی نداریم و زندانیان سیاسی داریم و بنده خدایانی هم در حصر هستند بدون هیچ دادگاه و مانندی، و خیلی موضوعات دیگر، اصلاً حرف زدن درباره انتخابات را بی مورد می‌دانم.
    ولی چند روزیست به این فکر میکنم که حکومت، در طی این (حداقل) ۲۰ سال گذشته، تغییری نکرده است. اما انتخابات ۸۸ و شرکت جمع خیلی خیلی زیادی از مردم در آن، باعث شد که حکومت را مجبور کنیم که شمشیر خود را عیان کند. باعث شدیم که حکومت برای ادامه‌ی رویه‌ی خود، هزینه‌ی بسیار زیادی را تحمل کند.
    حالا اگر باز هم مثل سال ۸۸ در انتخابات شرکت کنیم و چه می‌دانم دوباره به موسوی رای دهیم(!) چه بسا که رای‌های باطله، بیشتر از آرای نفر منتصب گردد و حکومت را مجبور کند که باز هم هزینه‌ی بیشتری پرداخت نماید (مثلاً اینبار به جای لشکر کشی نظامیان، با تانک و توپ به خیابان‌ها بیاید یا از ساعت فلان به بعد را حکومت نظامی اعلام کند!!)
    همین، هزینه‌هایی که سال به سال بیشتر می‌شود، باعث می‌شود که، به گمان من، منابع حکومتی، کم و کمتر شود. تا اینکه شاید به خود آید.
    جناب رهبری، قطعاً اشتباه خواهند کرد (چه با انتخاب حداد چه لنکرانی) و این اشتباه در کنار هزینه‌های ناخواسته، در بلند مدت به گمانم به نفع کشور و ملت باشد.

    زیاده جسارت است

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام،
      آرای باطله را قرار است چه كسی اعلام كند؟ من و شما يا حكومت ولايی؟ بعد هم مردم با هزينه‌هايی كه در انتخابات گذشته دادند به خيابان نمی‌آيند تا حكومت نظامی شود و معقول هم نيست كه ما از آنان چنين انتظاری داشته باشيم.
      براي متّهم‌نشدن به تبليغ انفعال فكر كردم ابتدا بايد راهی برای ازبين‌بردن احتمال تقلّب يافت و سپس انتخابات را به رفراندوم بدل كرد. اگر اين هم نشود- يا اصلاح‌طلبان شجاع از پسش بر نيايند- بايد مبحث انتخابات را در ايران از اين پس كاملاً بی‌فايده تلقّی كرد.

      حذف
    2. البته توپ و تانک را من باب مثال عرض کردم. همینکه جناب رهبری آمدند و گفتند که مشایی نباید معاون اول باشد (کاری که به گمان من اشتباه بود و ایشان بایستی یک حداقل‌هایی حق به رییس جمهورشان می‌دادند) یکی از مثالهای هزینه‌ها هم هست. از این دست مثال ها زیادند. صرفاً منظورم این بود که اگر شرکت در انتخابات، باعث شود که هزینه‌های حکومت خیلی بیشتر از قبل شود، آیا این موضوع، به نفع بلندمدت کشور و ملت هست؟ آیا در این صورت باید شرکت کرد؟

      حذف
    3. زيادی هوای «جناب رهبری» را نداری دوست عزيز، آن هم با ضمير جمع؟

      حذف
    4. نه بیطرف جان! هوایش را ندارم. احترامش را حفظ می کنم!
      به طور کلی علیرضاها اینجوریند. سدعلیرضا ها که بیشتر. دیگه وای اگر آسد علیرضا باشند!
      آسدعلیرضایی را می‌شناسم که با کسی که دشمن شماره‌ی یکش بود، وقتی پشت میز مذاکره نشست، گفت ببین دوست من!!
      جناب رهبری هم بالاخره پسرعموی ماست. حالا چارتا اختلاف نظر داشتن، دلیل بر این نمیشود که احترامش را نگه نداریم!

      حذف
  7. با سلام
    ظاهرن در این که خاتمی تاکنون مأموری وظیفه شناس برای اسلام و جمهوری اسلامی بوده، کمتر ایرانی تردید داشته باشد. نکته در این است که کارفرمای و حامی به صحنه آمدنش رهبر و بیتش باشند یا اصلاح طلبان؟ فرضض اول قابل تأمل نیست؛ حتا در فرض خوشبینانه (حالت دوم) هم نه ایشان و نه خیل اصلاح طلبان لحظه ای از وقت خویشان را برای تأمل بر پیشنهادات شما صَرف که نمی کنند هیچ بلکه از دید آنان (ببخشید با پوزش از منظر آنان عرض می کنم) تلف هم نخواهند کرد.

    زنده باشید

    پاسخحذف
  8. سلام
    وبلاگی که مطالب مرتبط با 24 خرداد را نگاه اصلاح طلب ها جمع میکند، دو تا از مطالب شما هم با ذکر منبع نقل شده


    http://24th.blog.com

    پاسخحذف
  9. انصافأ تحلیل وزینی است ولی من مخالفم. چرا؟ نخست، رهبر محال است این شرایط را بپذیرد. دوم شمارش آرا دست حاکمیت است. هر رقمی را بخواهند اعلام کرده و حضور گسترده مردم را در تایید خودشان به رخ ملت و جهان خواهند کشید. سوم حتی اگر خاتمی ببرد نه رهبر و نه مجلس میگذارند کارش را بکند. اما این انتخابات فرصتی عالیست برای اکثریت ساکت برای امتیازگیری تدریجی از حاکمیت. انتخابات ۸۸ موجب شد حاکمیت برای همیشه مشروعیت مردمی اش را از دست دهد. حال چطور می شود این موفقیت را تکرار کرد؟ باید فکر کرد چطور می توان دوباره از آنها امتیاز گرفت برای استفاده در فرصتی مناسب در آینده بعد از حذف رهبری تک نفری و اجرای بیشتر قانون اساسی فعلی. لذا در شرایط کنونی شاید بهترین گزینه آن باشد که اصلاح طلبان روی خاتمی اجماع کنند و حاکمیت صلاحیت او را تایید نکند و آنگاه یک سایت در خارج کشور تشکیل و رای کسانی که می خواستندبه او رای دهند را ثبت و سپس اعلام کند. به این میگویند تو دهنی!

    پاسخحذف
  10. سلام امیدوارم خوب باشید
    اجمالا با بیشتر آنچه نوشته اید موافقم. منظورتان را از "لورفتن برخی اطّلاعات" متوجه نشدم که ممنون میشوم توضیح بدید.
    اعلام یک سری مواضع هم ایده جالبی است ولی تیغ دولبه هم هست که میتواند بعدا علیه همین مواضع از آن استفاده شود. طبعا در هر دو حال رای یا عدم رای به خاتمی الزام حقوقی برای مواضع او ایجاد نمیکند. یک جور سرمایه گزاری است که باید راجع به آن خوب فکر کرد و بعدا هم درست ازش استفاده کرد.

    پاسخحذف
  11. تیم روحانی، شرط اول شما را انجام دادند:
    http://www.rohani92.com/portal/index.php/2013-06-13-12-55-05

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.