شنبه ۱۴
اردیبهشت ۱۳۹۲
راغبان به قدرت، نامزدان انتخابات آینده و برخی
ساکنان اردوگاه اصولگرایان تلاش میکنند که گوی سبقت را در انتقاد از دولت
احمدینژاد از هم بربایند. در آنچه منتقدان «پروژهی تطهیر رهبر» نامیدهاند، بحث
شخص در آن فرع است، بحث اعمال و کارنامه مهمتر است که البتّه هر دو به یک مقصد
میرسند. به نمونههای زیر دقّت
کنید:
۱- علی اکبر ولایتی گفته که کاغذپاره خواندن
قطعنامههای سازمان ملل و به هیچ انگاشتن تحریمها اشتباه بوده است. او پیرامون این سخنان چه
میگوید:« مگر ملت ایران تا به حال
تحریم نبوده است که او را از تحریم میترسانید، ملت ما همه
پیشرفتهای
علمی و پزشکی، نظامی و صنعتی
خود را در اوضاعی بدست آورده است که شما او را تحریم کرده بودید. بنابراین این ملت بزرگ را از تحریم
نترسانید.» سخنان خامنهای همان است ولی احمدینژاد عوامانه
سخن گفته و از پارهشدن قطعنامهدان و کاغذپاره بودن آنها گفته و رهبر نظام به
گونهای دیگر. لازم است توجّه کنید که فعّالیّتهای اتمی زیر نظر رهبر آغاز شد و
ادامه یافت. به استقبال تحریم رفتن هم در محاسبهی دولتهای منتقد از شخص اوّل
ساختار سیاسی دیده میشود و نه نفر دوّم.
۲-
دربارهی مشایی و جریان انحرافی بسیار میتوان گفت که نوشته را به مسیری دیگر
میبرد. لازم به ذکر نیست که چقدر اطرافیان رهبر از جریان انحرافی گفتهاند ولی شک
دارم که جز «مکتب ایرانی» (که معلوم نیست چیست) چه چیز دیگری برای انتساب به مشایی
داشته باشند. رهبر نیز تا کنون دو سه بار سخنان مشائی را بدون اشکال
دانسته است. پس دعوا سر چیست؟ (فرض کنید جملهای مانند «دیگر طرح
کلّیّتی به نام اسلام جواب نمیدهد» از دهان خاتمی بیرون آمده بود، مراجع حکومتی
شاید سه روز عزای عمومی اعلام میکردند)
اینکه چرا
رهبر آن نامه را به احمدینژاد نوشت و خواستار لغو انتصاب مشايی شد نیز قصّهی
درازی است امّا اجمالاً بگویم که او فکر نمیکرد که احمدینژادی که آن همه عزیزش
کرده بود در برابرش بایستد و کار به رسانهای کردن نامه بکشد و گرنه حتماً جور
دیگری برخورد میکرد. خامنهای میپنداشت احمدینژاد هم خاتمی است که با یک تذکّر
پشت پرده بلافاصله تسلیم شود تا حالا باهنر بگوید خاتمی از احمدینژاد ولاییتر
بود.
۳- بعضی به اجرای هدفمندی یارانهها ایراد گرفتهاند.
صفّار هرندی از اجرای ناقص آن انتقاد
کرده و آل اسحاق گفته که ۴۵ هزار
تومان
یارانه دادند اما ۷۰ هزار تومان گرانی ایجاد کردند. اجرای هدفمندی نه تنها از ابتدا بلكه در
مرحلهی عمل نيز با حمایت خامنهای
بود:«با
هدفمندى یارانهها، در واقع یک تعادلى، یک اجراى عدالتى در تقسیم و توزیع یارانهها
وجود پیدا کرده است. و من خبرهاى موثقى از سراسر کشور دارم که حاکى از آن است که
این کار در بهبود زندگى طبقات ضعیف نقش مؤثر داشته است. این یکى از هدفهاست، که
مهمترین هدف و مقصد از این قانون هم همین
است». این
اواخر هم از ادامهی آن پشتیبانی کرده بود. خوب پس هدف این انتقادها چه کسی
است؟
۴- ابوترابی، قاليباف و حداد عادل گفتهاند که انكار هولوکاست غلط بود. البتّه که این کار نه تنها غلط بود بلکه آب به آسیاب اسرائیل ریخت و خدمتی به آنان کرد که خودشان با تبلیغات بسیار نیز نمیتوانستند بکنند. سخنانی چنین پیرامون یکی از بدترین فجایع بشری اگر مقدّمهی هر استدلال درستی قرار بگیرد، آنرا زیر سؤال میبرد. امّا احمدینژاد نادان را به کنار بگذارید، این سخنان را بخوانید: «در بسیاری از کشورهای غربی، کسی جرئت نمیکند واقعه مجهولالحال هولوکاست را زیر سؤال ببرد...» یا جای دیگر هولوکاست را بهانهای برای ایجاد دولت اسرائیل که یک غدّهی سرطانی است توصیف کرد. هولوکاست برای چه کسی «مجهولالحال» است؟ برای کسی که خود عمداً جاهل بماند و گرنه با این همه اسناد و مدارک باقیمانده چطور میتوان آنرا انکار کرد؟ حالا آقایان از چه کسی انتقاد میکنند؟
۴- ابوترابی، قاليباف و حداد عادل گفتهاند که انكار هولوکاست غلط بود. البتّه که این کار نه تنها غلط بود بلکه آب به آسیاب اسرائیل ریخت و خدمتی به آنان کرد که خودشان با تبلیغات بسیار نیز نمیتوانستند بکنند. سخنانی چنین پیرامون یکی از بدترین فجایع بشری اگر مقدّمهی هر استدلال درستی قرار بگیرد، آنرا زیر سؤال میبرد. امّا احمدینژاد نادان را به کنار بگذارید، این سخنان را بخوانید: «در بسیاری از کشورهای غربی، کسی جرئت نمیکند واقعه مجهولالحال هولوکاست را زیر سؤال ببرد...» یا جای دیگر هولوکاست را بهانهای برای ایجاد دولت اسرائیل که یک غدّهی سرطانی است توصیف کرد. هولوکاست برای چه کسی «مجهولالحال» است؟ برای کسی که خود عمداً جاهل بماند و گرنه با این همه اسناد و مدارک باقیمانده چطور میتوان آنرا انکار کرد؟ حالا آقایان از چه کسی انتقاد میکنند؟
۵- از همه
بدتر اینکه پورمحمّدی و
برخی دیگر میگویند که ما به احمدینژاد رأی ندادیم. حمایت رهبر نظام از احمدینژاد
چه در دورهی اوّل و چه دورهی دوّم آشکار است. او در خطبهی آبروبر خرداد
هشتادوهشت نظر وی را از هاشمی
به خود نزدیکتر دانست و مشکل از چند روز بعد و اختلاف نظر بر سر مشایی آغاز شد. پس
گفتن این مسأله آنان را نه تنها ولایتمدارتر نشان نمیدهد بلکه به این معناست که
آنها- نعوذ بالله- در آن زمان
از رهبر هم بابصیرتتر بودهاند.
پ.ن:
حسينيان نيز گفته که
«هشتادسالگی وقت توبه است» حرف خوبی است امّا فقط هاشمی باید توبه کند یا دیگر
سالمندان ساختار سیاسی نظام حاکم هم نیاز به توبه دارند؟ وقت توبهی رهبر نظام کی
میرسد؟
123
پاسخحذفسیاست انتخاباتی و پوشاندن ماهیت جباریت
http://mikhak.info/?p=642
وقت توبه آقا؟
پاسخحذفزبانت را گاز بگير عيّارجان. ايشان تا زمان ظهور در قيد حيات خواهند بود و پرچم را به صاحب اصلی ان خواهند داد.
تو وقتی توبه میکنی که قبلش، به اشتباهت پی برده باشی. قبول کرده باشی که در گذشته کار اشتباه یا غلطی انجام داده باشی. وقتی نه تنها پی نمیبری و قبول نمیکنی که معتقد هم هستی که کارت درست است و اشتباهی و غلطی در کار نیست (کما اینکه به پست زدنت ادامه میدهی (یعنی کاری که قبلاً میکردی))(!!) هیچگاه توبه نمیکنی!
پاسخحذفیه سوزن به خودت بزن بعد جوالدوزت را حواله ملت کن!!
[ستاد گویندگان به در!]
همه كمابيش خطاهايی دارند؛ آن توبه كه تو میگويی از يک خطای خاص است. حرف حسينيان اين است كه در هشتادسالگی آدم بايد برود دنبال مرور گذشته و دنيا را به اهلش واگذار كند، سؤال اينجاست كه اين حكم كلّی را چرا محدود به هاشمی كرده است؟
حذف