سهشنبه ۱۲ فروردین
۱۳۹۳
حسین و حسن گفتگوها کنند
چه آشی چه
کشکی چه نامی چه سال؟
من از
مردمان خوردهام ضدّ حال
کسی فکر میکرد
سازش کنیم؟
چنین
قهرمانانه نرمش کنیم؟
که با ناطق
و هاشمی، سدحسن
کند خاتمی
جمعْ اعدای من؟حسین و حسن گفتگوها کنند
به جای عداوت مدارا کنند
شود مرگ و بیزاری و انتقام
هَو اِ نایس دی و درود و سلام
پس از نکبت ِاحمدی باز وای!
پس از نکبت ِاحمدی باز وای!
فریدون شده
با من انباز وای!
پس اشکال از انتخابات ماست
که هر منتخب اینچنین نابجاست
دو صد لعن بر واضع «انتخاب»
که هربار گیرد ز من خورد و خواب
الهی که عقرب به جانش زند
زگیل تناسل به آنش زند
مبادا که خیل نمایندگان
بیایند تا مجلس خبرگان
مگر مُرده باشم اجازت دهم
به جمهور و صندوق رخصت دهم
نگهبان من جنّتی هست و بس
خدایا به عمرش بیفزای پس
نظامی که حفظش ز دین اوجب است
تقلّب
برایش چو نان شب است
«امین»! «وامج» از ترس خود را بکشت
گهی پشت بر زین، گهی زین به پشت
ضیاءالدّین حسینی (وامج)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.