سهشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
۱- آیتالله جوادی آملی -در کنار دکتر
داوری- یکی از دو نفری بود که در کمکردن غائلهی علوم انسانی اسلامی (تقابل آن با علوم انسانی غربی) نقش داشت. ایشان حرفهایی که زد که
تعجّب بسیاری را به دنبال داشت و با واکنشهای زیادی چه از طرف دانشسُرایان (مانند
ابراهیم فیّاض) و چه مدافعان سابقهدار
علم دینی (مانند دکتر گلشنی) روبهرو شد. متّأسّفانه ایشان هم اخیراً گرفتار تقابلی
بیمعنی شده و گفته است: «مبادا اسلامی حرف بزنیم و ایرانی فکر کنیم...»
اوّلاً قسیم و بدیل اسلامی ضدّ آن است؛ غیراسلامی، الحادی، مشرکانه و مانند آن،
نه ایرانی. ثانیاً ایشان که گفته علم، شرقی و غربی، اسلامی و جزآن ندارد چرا اینجا
به ملاکی که بیان کرده، پایبند نیست؟ ثالثاً نحوهی بیان یک حرف هم خیلی مهم است؛
گفتن اینکه پرچم سهرنگ عرضه ندارد، اثری جز دافعهزایی برای کسانی که
به ملّیّت خویش دلبستهاند در پی نخواهد داشت. در ضمن، هم پرچم سهرنگ را در جبهه دیدیم
و هم وسط همین پرچم کلمهی جلاله و تکبیر نقش بسته است.
۲- امیدوارم
گرفتاری نوریزاد به زودی حل شود و نزد خانوادهاش برگردد و در ابراز مخالفت،
راههای بهتر و مؤثّرتری را برگزیند. ایشان ظاهراً پیش از دستگیری گفته است که اگر
من به جای خطبای جمعه بودم به جای اوصیکم بتقوی الله، دعوت به خرد و عقل میکردم.
عقلای قوم، راه رسیدن و عمل به همین تقوی را هم از راه عقل میدانند و اصل توصیه
هم این است که «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم» که نظم جز بهکارگیری عقل نیست.
عقل و تقوی رقیب هم نیستند تا با نفی یکی به دیگری برسیم. اینجا برعکس مورد جوادی
آملی باید به نوریزاد گفت که حرفش اگر در تقابل با کسانی قرار بگیرد که دل در گرو
آیین خود دارند، اثر عکس خواهد داشت. او -بدون توجّه به آنچه گفتم- میتوانست
بگوید که بهتر بود خطبا توصیه به عقل و تقوی توأمان میکردند. (اصل کلام از
امیرمؤمنان است و خطبا تبرّکاً آن را نقل میکنند)
۳- تصویر
بالا و سخن منقول از خامنهای یکطرف، نصب آن در حرم امام رضا طرف دیگر. صرف نظر
از محتوای کلام او، حرم شاید آخرین جایی است که ممکن بود حدس بزنیم که این تصویر
را آنجا ببینیم. البتّه -چنانکه افتد و دانی- تاریخ این سخن مال بیستسال پیش است
و در آن چهارپنج سال اوّل رهبری، خامنهای هنوز رنگوبویی از گرایشهای روشنفکری خود را داشت
و گرنه اینطور از ملّیّت ـآن هم با قید «پیش از اسلامیّت»- برای حجاب مایه نمیگذاشت.
در تاریخ این مرز و بوم کسانی به ثمردهی رسیدند که این دو مؤلّفه را رودرروی هم
ندیدند و گرفتار تقابل جعلی ایران-اسلام نشدند. هرجا عناصر این دو منبع با هم آشتی
کردند، امثال سهرودی و حافظ رخ نمودند و هرجا یکی کار را بر دیگری سخت کرد، هر
دو صدمه دیدند.
ماندد روباه دروغ میگه
پاسخحذفآقا کامنتهایی هست:
پاسخحذفhttps://plus.google.com/105885241258375918436/posts/JUi74MwYypG
با سپاس همیشگی از شما،
حذفاطّلاع دقیقی از محتوای تصویر ندارم. غرض استفادهی «آقا» از نمادهای ملّی برای مقاصد خویش بود. دربارهی یکی از کامنتها:
«قرار است پس از سیاست تولید مثل فلّهای، الزام به گذاشتن ریش و عمّامه و پوشیدن دامن برای مردان (ترجیحاً دشداشه) نیز ابلاغ شود» (منبع موثّق)