پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
یکی از بدترین رهاوردهای رهبری خامنهای، گسترش اندرونی نظام و سایهانداختنش
روی بیرونی آن است. در جهانی که خواستار شفّافیّت در نظر و عمل است، این امرْ گونهای
بلاتکلیفی را برای منتقدان و مخالفان نظام به همراه آورده است و البتّه موافقان را
از دیدن درونهی نظام ناتوان کرده است. آنچه گفتم، این دستاوردها را با خود داشته
است: دولت در سایه، سازمانهای موازی، نهادهای ناپاسخگو، مراجعی غیررسمی مانند
«بیت» و جز آن. (نیمهی تاریک سپاه و.. هم که معرّف حضورتان هست)
این ساختار، ادبیات مناسب خود را میطلبد. گوینده چیزی میگوید و چیز
دیگری را پنهان میکند که آنچه پنهان شده از آنچه گفته شده مهمتر است. در سخنان
رایج نهادهای آوازهگر نظام، «رمزگشایی» یا «افشاگری» و مانند آن زیاد دیده میشود.
هم خودشان اینطور حرف میزنند و هم دیگران را وادار میکنند رو به چنین روشی
بیاورند. کریمی قدّوسی از «اعتدال» رمزگشایی میکند که راهی برای «براندازی» است! آیا
او به این فکر میکند که حسن روحانی که خودش از بانیان همین نظام در این سی سال است،
چطور قرار است نظام را براندازی کند؟
خامنهای از لزوم دورماندن دانشگاه از سیاست می گوید. سادهلوحی است
که در نقد او از باید و نباید پرداختن دانشجویان به سیاست بگوییم و از سخنان رهبر
پیشین مثال بیاوریم. در فهم این سخن رهبر نظام باید دقّت کنیم که آیا او این حرف
را پس از سالگرد ۹دی یا یکی از تجمّعهای حامی خودش نیز میگوید یا نه؟ این حرف فقط
زمانی گفته میشود که پس از آمدن روحانی و در چند سخنرانی معلوم میشود که
دانشجویان هنوز بدون ترس از برخوردها شعار سبز میدهند. حالا دیگر حضور سیاست در دانشگاه بد است
ولی نه هر سیاستی بلکه «این سیاست».
وی در جواب مطهّری نیز میگوید که نظام با ملاطفت با رهبران سبز
برخورد کرده، حکم آنها بسیار سنگین است و اگر امام بود بدتر با آنها رفتار میکرد. موضوع نه امام و نخستوزیر
وی است که به گذشته برگردیم، نه مرور حصرهای گذشته و اینکه همیشه رهبر وقت دستور
حصر را صادر کرده بود، نه نقد «ملاطفت» و نه برداشتن حصر را نشانهی ضعف نظام
دانستن. اگر رهبران سبز قبول میکردند که پس از رفع حصر سکوت کنند و نظام را به
چالش نکشند، همین فردا حصر برداشته میشد. مسأله این نیست که خامنهای به خاطر
ملاطفت از برگزاری دادگاه امتناع میکند،؛ دادگاه برگزار نمیشود چون خواهناخواه بحثهای گذشته را
زنده میکند و جایگاه وی را چنان به چالش میکشد که دیگر شاید نتواند مانند سال
۸۸ اوضاع را به حالت سابق برگرداند. سه حالت پیش روی خامنهای است:
یک. برگزاری دادگاه: علنی شدن اعتراضات، چه به تقلّب بزرگ ۸۸، چه به
رفتار با معترضان، چه حمایت بیمنطق و کورکورانهی رهبر از احمدینژاد و چه دیگر
کاستیهای نظام.
دو. برداشتن حصر: بازگشت موسوی، رهنورد و کرّوبی به روال سابق و زبانهکشیدن
آتش سبز.
سه. تداوم حصر: ادامهی انتقادها به شکل آرام و منتظر گردش زمان شدن و
انتظار فرج کشیدن.
حصرْ سیاستی از سر انفعال و ناچاری است. نظام در حالت فعلی چارهای جز
این ندارد و این را قاعدتاً کسانی که مدام از برداشتن حصر میگویند باید متوجّه
باشند. آیتالله خمینی پس از جنگ از بازگشت به قانون گفته بود و اینکه برخی بیقانونیها
از لوازم دوران جنگ بوده است، پس این حصر را با حصرهای دههی شصت نباید سنجید؛ امّا
مگر دخالت نظامیان در سیاست مانند آن زمان است یا آن زمان هم قید «مطلقه» در قانون
اساسی بود که محلّل ِهر اقدام غیرقانونی رهبر باشد؟ رهبر نظام سه راه بالا را پیش
رو دارد که به کمهزینهترین آنها تن داده است. مشکل این است که وی جرأت به زبان
آوردن آن را ندارد و تلاش میکند که با پنهانکاری و بیان معانی کنایی آن را به
پیش ببرد. نکته اینجاست که منتقدان هم اگر از همین منطق پیروی کنند، گرفتار بازی لاپوشانی نظام
خواهند شد. این نکته را باید بعدها بسیار بیشتر شکافت.
سلام دوست عزیز. چرا به گوگل پلاس یا فیس بوک نمیای تا خواننده های بیشتری داشته باشی و ... و خلاصه خیلی خوب بشه؟
پاسخحذف:)))
فریدجان نمک زیاد اذیتت نمیکنه؟ :)
پاسخحذفمیکرد ولی کفش تن تاک پوشیدم الان خیلی بهترم :))
پاسخحذفکامنتها را دریاب، و اگر جوابی هست، من منتقل می کنم:
پاسخحذفhttps://plus.google.com/105885241258375918436/posts/WmHwkYmn5XR
اوّل گفتم شاید بهتر بود می نوشتم «دورماندن دانشگاه از سیاستزدگی» ولی حالا فکر نمیکنم متن ناقص بوده باشد. خامنهای گفته است:«نگاه سیاسى، مَشرب سیاسى، فهم سیاسى و فعّالیّت سیاسى داشتن، یک حرف است و دانشگاه را و کلاس درس را و محیط علمى را جولانگاه کار سیاسى قرار دادن، یک حرف دیگرى است»
حذفنگاه و مشرب و فهم که به دانشگاه ربط مستقیم ندارد؛ فرق بین فعّالیّت سیاسی و «محیط علمی را جولانگاه کار سیاسی قرار دادن» چیست؟ اگر اوّلی خارج از فضای دانشگاه باشد که آنچه در متن آوردم (دور ماندن دانشگاه از سیاست) درست است و نیاز به توضیح بیشتر نیست. اگر منظور وی فعّالیّت سیاسی در دانشگاه باشد، باز نیاز به توضیح است که فرق آن با «جولانگاه..» چیست؟ اوّلی آن چیزی است که بسیج و گروههای حامی انجام میدادند و در هشتسال گذشته انجام میشد؟ این بازی با الفاظ است و مؤیّد آنچه در متن نوشتم. فعّالیّت خوب است و جولان بد!
تذکّر به مدیران هم گرهگشا نیست. اگر دانشجو خودش خواست فعّالیّت سیاسی منتقدانه بکند تکلیف چیست؟ مدیر جلوش را بگیرد یا نگیرد؟
در هر صورت ملاک، موافقت با خواست رهبر نظام است.