شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
خبری منتشر
شد که ساز علیزاده را به هواپیما راه ندادهاند. اصل خبر عجیب بود چون چنین چیزی تا
کنون سابقه نداشت و «ایرانایر» هم جزو نهادهایی نبود که تا به حال مانعی برای
هنرمندان و موسیقیدانان تراشیده باشد. پیروز ارجمند مصاحبه کرد و گفت که ساز، بمب
نیست و خواهان عذرخواهی شرکت هواپیمایی شد. این خبر را سایتهای داخلی و خارجی
زیادی دستبهدست کردند.
جواب ایرانایر
امّا نشان میداد که گروه همآوایان دیر به پرواز رسیده؛ زمانی که جای خالی برای
تعبیهی وسائل همراه در بخش مسافران باقی نمانده بود. آنان تقاضای منتقلکردن
وسایلشان به قسمت بار را نمیپذیرند و از پرواز صرف نظر میکنند. واضح است که این
تصمیم بدون توجّه به اینکه چه چیز درون جعبهها بوده اتّخاذ شده، پس ساز بمب
نیست. از طرف دیگر میشد با کمی مدیریّت از دیگر افراد حاضر در هواپیما خواست که
بخشی از وسایل خود را به قسمت بار منتقل کنند تا جا برای سازهای گروه پیدا شود که
حتماً با پاسخ مثبت آنان روبهرو میشد. نکته اینجاست که بسیاری از سایتهایی که خبر
اوّل را منتشر کردند، اشارهای به خبر دوّم نکردند. چرا؟
این اوّلینبار
نیست که خبرهایی از این دست نادیده گرفته میشود. ممکن است کسی بگوید که اینگونه
حرفها متّه به خشخاش گذاشتن است آن هم در زمانی که انواع و اقسام محدودیّتها و
نارواییها -مثلاً در این مورد خاص، پیرامون موسیقی- وجود دارد و این در برابر آن همه
نادرستی و ناروایی چیزی نیست. امّا اگر قرار است صداوسیما و رسانههای حکومتی را
به رعایت انصاف توصیه کنیم خود باید ابتدا آن را مراعات کنیم. گفتن یک توصیه چیزی
است و پیادهکردن آن چیز دیگر. جملهی آخر را در زمینهای دیگر در ایمای بعد پی میگیرم.
سلام
پاسخحذفسخن و نکته ای بجا بود. رعایت انصاف و اعتدال در عمل و در زمان "قدرت نداشتن" اگر میسر نباشد که در حرف مشکلی را حل نمیکند و در صورت "قدرت یافتن" هم ممکن نخواهد بود.این از جمله درس های عملی گران قیمت تاریخ معاصر برای ما است که نباید آسان فراموش کنیم.