شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳
نتایج
کاروان ایران در بازیهای آسیایی متوسّط بود ولی بار دیگر بحث مقایسهی ورزشهای موفّق
را با فوتبال پیش کشید. نبود امکانات، تحریم و هر بهانهی دیگر در تمام ورزشها وجود
دارد پس چرا دیگران میتوانند و فوتبال نمیتواند؟ زمانی بحث تفاوت ورزشهای فردی و
گروهی در میان بود امّا امسال سه رشتهی والیبال و بسکتبال و هندبال -و کبدی و..- در
چهار تیم اوّل بودند و فوتبال با دو باخت شرمآور حذف شد. حالا که نوجوانان ایران
نیز از راهیابی به جام جهانی محروم شده و تیم جوانان هم به تایلند و یمن باخته
است، پرداختن به این مبحث لازمتر میشود.
در حالیکه
در ورزشهای کشتی، تکواندو و کاراته، دیگران باید به ناداوری و حقخوری متوسّل
شوند تا بتوانند از ایران امتیاز بگیرند، فوتبال ایرانی نشان داد که بازنده سرخود
است و نیازی نیست که کسی نگران باشد. ایران فقط نتیجه را نباخت بلکه اخلاق را هم
در درون و بیرون زمین شرمسار کرد. کاپیتان تیم ایران قیمتی داشت که پرسپولیس
نتوانست آن را –به اضافهی قیمت خرید از ذوبآهن- بپردازد و دیگر بازیکنان امید
افزوده به تیم نیز بسیار گرانقیمت بودند. شاید اگر کلّ دریافتی بازیکنان زیر بیستویک
سال را روی هم میگذاشتند، به اندازهی یکی از آنان نمیشد. چندسال
پیش یکی از بازیکنان ملّی فوتبال به دوستش گفته بود که میخواهد در ۲۴سالگی فوتبال
را کنار بگذارد. وقتی با تعجّب او روبهرو شد گفت که خانه و ماشین و همه چیز را با
پول فوتبال خریدهام؛ دیگر بیش از این چه میخواهم؟! این نوع نگرش شاید الآن به
دلیل زیادهخواهی دیگر بازیکنان جوان طرفدار نداشته باشد ولی نمونهای است از بیانگیزگی
بازیکنان جوان فوتبال. بازیکنی که در عنفوان جوانی میلیاردر میشود چرا باید برای
تیمی که به او پولی پرداخت نمیکند (تیم ملّی) سر و دست و پایش را بگذارد؟
پرخاشگری بازیکنان لیگ برتری، غرور، نخوت، خودبزرگبینی و شکل زندگی آنان (شبیه آنچه در صفحهی بچهمایهدارهای تهرانی دیدیم) در تاریخچهی ورزش این
مملکت بینظیر است. اینگونه است که بازیکنی محروم میشود ولی فردایش عکس بیخیال
او را در حال تفریح در صفحههای اجتماعی میبینیم. مصدوم میشود ولی خوشحال است چون
چند ماه زحمت تمرین نمیکشد ولی پول مفت میگیرد و ... . پای رانت نفت به هر جا
رسیده، آنجا را خراب کرده است. اگر پول بیصاحب ارگانهای دولتی و نظامی به ورزش
تزریق نمیشد و باشگاهها مجبور بودند با پول بلیطفروشی و حق پخش تلویزیونی و
اسپانسر و یکی دو مورد مجاز دیگر روزگار بگذارنند، شاهد این وضع نبودیم. حتّی
افول بسکتبال ما نیز بیارتباط با این مسئله نیست. پارسال برخی لژیونرهای ایرانی برای
چند ماه در ایران پول میلیاردی گرفتند. بعضی از آنان پیشنهاد بازی در چین را -به جای بازی در ایران یا احیاناً تیمهای بهتر خارجی- فقط به خاطر پول بیشتر پذیرفتند؛ نتیجهی آن را هم
در فینال بازیهای آسیایی دیدیم.
مدالآور
طلایی تیراندازی زنان میگوید که در شهرش ده نفر با یک لباس تمرین میکردند. دیگری
میگوید که فشنگ نداشتند و فقط فیگور تیراندازی میگرفتند! ندا شهسواری میگفت
دیگران شش ماه در اردو بودند ولی من تا یک هفته مانده به بازیها در خانه تمرین میکردم.
امکانات دیگران نیز از این بهتر نیست پس نمیتوان عذر نبود امکانات را آورد. مدالآوران زن و مرد قایقران میگفتند که در ایران پیست مناسب پاروزنی وجود ندارد و
ورزشکاران دوچرخهسواری نیز از نبود پیست سرپوشیده مینالیدند و اینکه در ماههای
بارانی و سرد امکان تمرین در پیست روباز تهران نیست؛ چرا بیشتر اینها توانستند و
فوتبالیستها نتوانستند؟
موضوع دور
بودن مربّیان ایرانی از دانش روز کهنه شده است. برخی از آنان مدرک «پروفشنال»
دارند ولی زبان بلد نیستند! مرتضی محصّص در جواب فردوسیپور که میگفت چرا به
اینها چنین مدرکی میدهید گفت که در اسپانیا ششصدنفر چنین مدرکی دارند، بگذار ما هم
سی تا داشته باشیم! این مدرکدهی بیدانش، کردانیسم واضح است و خروجی آن را در
بازیهای ضعیف لیگ میبینیم.
ناپاسخگویی
و ابدیبودن مدیران در سیستم شبهدولتی علّت دیگری است. وقتی من نوعی بدانم که هر
اتّفاقی بیفتد یا در پُست خود هستم یا جای دیگر همین نزدیکی مشغول به کار میشوم
چرا باید در رویّهی خود تجدیدنظر کنم. دفعهی پیش تیم المپیک ایران به خاطر ورود
یک بازیکن دوکارته به زمین به راحتی از صعود به المپیک بازماند. منتظر بودم مهدی
محمّدنبی یکبار در یکی از گفتگوهای تلویزیونی خود از مردم عذرخواهی کند ولی
انتظارم بیهود بود. او نیازی به این کار نمیدید چون از دید وی کاری بود که به هر حال انجام
شده بود. واقعاً کسی فکر میکند که تیم المپیک امسال سرنوشت بهتری پیدا کند؟ حکایت
بیاخلاقی مُسری و روبهرشد در ورزشگاهها و درون و بیرون زمین و نظام مافیایی
دلّالی هم که دیگر از فرط تکرار نخنما شده است.
اینها که
نوشتم همه توضیح واضحات بود ولی همینها را هم باید گفت و گرنه آدم دق میکند. یکی از
مهمترین عوامل پیشرفت، بازی با تیمهای پیشرفته است. والیبال ما زمانی رشد کرد که
توانست با تیمهای بزرگ بازی کند،؛ همانطور که تیم نوجونان سابق (جوانان فعلی) با
تمهید مهدویکیا چند بازی در آلمان برگزار کرد و توانست در جام جهانی بدرخشد و یکی از بازیکنانش سر از آتلتیکو مادرید درآورد. میتوان
گفت که فوتبال ملّی به همین دلیل نتوانسته پیشرفت کند ولی مگر یمن این امکانات را
داشته است؟ کشور یمن درگیر جنگ داخلی است. حوثیها پایتخت را گرفتهاند و در بقیّهی
کشور مشغول جنگ با نیروهای سابق و قبایل هستند. پولی هم ندارند که بگوییم مانند
امارات و قطر در اروپا اردو زدهاند. حالا هم تیم سابق ایران در جام جهانی را
بردند. نه لیگ حرفهای دارند، نه پول، نه مربّی نامدار، نه سابقهی بازی در جام جهانی و نه بازی تدارکاتی آنچنانی؛ پس زندهباد یمن!
زندهباد جمهوری اسلامی!!!
پاسخحذفدوست عزیز کنایه نزن
پاسخحذف"دوست عزیز کنایه نزن"
حذف:))))
شرط میبندم اون بالایی همونیه که لینک میزاره
حرف دلم رو زدی و همون طوری که گفتی باید اینها رو گفت و گفت هرچند که برای بعضی تکرار مکررات است
پاسخحذف