دستورالعمل قانع‌شدن

یا: راهکار اوباش‌نمایان ولایتی                                                                یکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۳

  
حائری شیرازی پیرامون رخداد شیراز متنی منتشر کرده و گفته که مهاجمان شیراز، اراذل و اوباش نبودند بلکه نمازخوان و ولایتی بودند:
  
۱- بارک‌الله به ایشان؛‌ بهترین کار راستی و صداقت است نه لاپوشانی و تحریف معانی. وقتی سعید امامی خودکشانده شد، یکی مانند حسین شریعتمداری یک‌شبه به دوست سابقش گفت جاسوس اسرائیل و یکی مانند روح‌الله حسینیان پای او ایستاد و وی را مخلص و انقلابی خواند. کدامیک بحق‌ بودند؟ فحّاشی در ورزشگاهها که بالا گرفت ابتدا تلاش شد که با واژه‌هایی مانند تماشاگرنما،‌ این زشتی فرهنگی کم و کوچک جلوه داده شود،‌ ولی وقتی کار به جایی رسید که چندده‌هزار تماشاگر فحش رکیک می‌دادند،‌ چه کسی تماشاگر و چه کسی تماشاگرنما بود؟ مهاجمان به علی مطهّری هم اسم و رسم دارند،‌ هم عقبه و سابقه دارند و هم معروف هستند. در گذشته به جلسات سخنرانی روشنفکران و متفکّران دینی و عرفی حمله کردند، روحانی و –مثلاً- اهل فلسفه را به جلساتشان دعوت کردند، جلو سفارتها جمع می‌شدند و اخیراً جلو روزنامه اعتماد مانور دادند، از دل آنها کارگردان و صاحب نشریّه درآمد و خلاصه خیلی راحت می‌توان تاریخچه‌ی مفصّلی برای آنان  نوشت. حالا اینها اراذل و اوباش هستند؟ خیر. درست همان است که حائری می‌گوید.
  
۲- اشاره‌ی حائری به قانون خیلی بامزّه است چون می‌دانید که دعوای صدسال اخیر در ایران یک محور دارد و آن هم قانون است. اوّْلاً کجای سخنرانی مطهّری خلاف قانون بود؟ دوّم اینکه نماینده اگر نتواند حرفش را بزند چه کسی می‌تواند؟ ثالثاً به فرض کسی خلاف کرد،‌ چه کسی باید جلو او را بگیرد، نماینده‌ی قانون یا یک عدّه با لباس شخصی و مشت و لگد و اسپری؟
  
۳- امان از تشبیه غلط.
  
الف. حائری می‌گوید که وقتی کماندوهای شاه به فیضیّه ریختند و طلّاب را ضرب و شتم کردند،‌ مردم هم دمار از روزگار آنان درآوردند. جناب شیخ در تمثیل شما، مهاجمان به مطهّری، بیشتر شبیه سربازان شاه هستند یا «مردم»؟‌ همین الآن در شیراز اجازه دهید که مردم در مخالفت با اینگونه اعمال راهپیمایی کنند تا با دیدن جمعیّت معنای «مردم» را بفهمید. مشکل اینجاست که توان چنین کاری را ندارید چون پنج‌سال دروغ‌پردازی شما به باد خواهد رفت.
  
ب. می‌فرمایید امام گفت که شاه‌دوستی یعنی غارتگری بعد چنین و چنان شد. اتّفاقاً وقتی محصوران هم ولی خودخوانده را نفی کردند،‌ چنین شد ولی فراموش نکنید که همان شاه،‌ خمینی را پانزده‌سال به تبعید فرستاد و یک‌شبه آنطور که حائری می‌گوید نشد و حالا خیلی وقت داریم که ببینیم این حرکت سبز به کجا می انجامد؛ فعلاً فقط پنج‌سال گذشته است. هنوز وقت داریم و دارید.
   
ج. از امام مهمتر قانون اساسی است که می‌گوید منتخب خبرگان می‌شود ولیّ، امّا همین امام گفته است که ولیّ با کمترین لغزشی ساقط می‌شود نه اینکه عمل و فعل او «بی‌قید و شرط» حجّت باشد. چرا فقط بخشی از سخنان خمینی ملاک باشد؟ کسانی پس از پیامبر آمدند که خودشان را امیرالمؤمنین می‌خواندند؛ اگر به گذاشتن لقب و دراختیارگرفتن منصب و قدرت بود که شیعه نیازی به این همه ابراز مظلومیّت نداشتند. پس لقب و مقام برای کسی حجیّت نمی‌آورد.
  
۴- مطهّری همان زمان که پس از شنیدن سخنان رهبر نظام گفت «من قانع نشدم» اضافه کرد که تبعیّت نظری از رهبر لازم نیست و ممکن است کسی قانع نشود و اصولاً قانع‌شدن یا نشدن اختیاری نیست. ممکن است کسی حرفی را بشنود و قانع نشود، ‌نمی‌شود به او دستور داد بشود! رهبر نظام گفت «علوم انسانی اسلامی» و جوادی آملی و داوری خلاف آن گفتند،‌ چه کارشان کنیم که قانع شوند؟ موضع رهبر در خرداد۸۸ درباره‌ی احمدی‌نژاد یک‌جور بود،‌ مدّتی بعد یک‌جور دیگر،؛ ملّت ولایتمدار دکمه‌ی قانع‌شدنشان را چگونه تنظیم کنند که همیشه در خط ولایت باشند؟ رهبر یک روز گفت که مذاکره با امریکا بی‌مذاکره و چند روز بعد تغییر عقیده داد و...الخ. مشکل آیت‌الله این است که نمی‌داند نمی‌توان مردم را مجبور کرد قانع شوند. میلیونها نفر از خرداد۸۸ به بعد قانع نشده‌اند و اگر منطق شما مانند این نوشته‌ی پرغلط باشند،‌ هرگز نخواهند شد.

۴ نظر:

  1. سلام. در بند سوم خط سوم بعد از «با دیدن جمعیّت معنای «مردم» را بفهمید؟‌» گمان کنم علامت«؟» اضافه باشد

    پاسخحذف
  2. اگر به گذاشتن لقب و دراختیارگرفتن منصب و قدرت بود که شیعه نیازی به این همه ابراز مظلومیّت نداشتند.
    احسنت احسنت

    پاسخحذف
  3. از قرچک ورامین تا ایران هسته ای / فرزانه روستایی
    http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/article/-00e6607549.html

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics