یکشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۴
چندی پیش دوباره بحث نفوذیهای حاکمیّت به گروههای معترض
داغ شد. اینکه هر حکومتی در نیروهای منتقد و معترض خود نفوذ کند و بحثهای بیحاصل
و تفرقهآور را دامن بزند و مسائلی جزآن، اصلاً عجیب نیست. دو نکتهی کوچک اینجا
هست؛ یکی اینکه با نقد هر سخنی از نقد صاحب آن سخن بینیاز میشویم و نیازی به
بررسی هویّت ِ-معمولاً مبهم- گویندهی آن نیست. دوّم اینکه اینگونه مباحث ضرر
بزرگتری به همراه دارد و آن هم رواج بدبینی و انگ و اتّهام جاسوسزنی به این و آن
است. اتّفاقاً این درست همان چیزی است که نظام به دنبال آن است: همه نقد حاکمیّت
را وانهند و به جای آن به دعواهای گروهی و فرقهای مشغول شوند.
از نفوذیهای نظام در منتقدان، بحث را منتقل میکنم به
نفوذیهای کشورهای دیگر (مثل اسرائیل) در خود نظام. شنیدهها از دستگیری برخی
افراد اطّلاعاتی و سپاهی به جرم جاسوسی برای اسرائیل حکایت میکند. در همین راستا
به این سخنان ابراهیم یزدی توجّه کنید:
«... یک فرد نفوذی مثل کلاهی یا کشمیری یا سعید امامی و
دیگران که در حزب جمهوری یا در نخستوزیری یا وزارت اطّلاعات بودند، یک کار آنان
ارسال گزارشها و خبرها بود ولی کار دیگرشان چه بود؟ به تعبیر قرآن: وسوسه. اینها
خنّاسانی بودند که مسئولان را وسوسه میکردند. کلاهی چه در گوش آقای بهشتی میخواند
که اینطور با ما چپ افتاد؟... کشمیری چه در گوش آقای رجایی میگفت که اینطور شد؟...
در زمان گروگانگیری، یاسر عرفات در بیروت مصاحبه کرد و گفت اگر کارتر از ما بخواهد
ما وساطت میکنیم. در آن زمان امریکا ساف را به رسمیّت نمیشناخت. سفیر امریکا در
سازمان ملل با سفیر کویت دیدار میکند که اسرائیلیها شنود میکنند و میفهمند و
خطر به رسمیّتشناختن ساف را احساس میکنند. هنوز آمریکاییها واکنشی به سخنان
عرفات نشان نداده بودند که (در ایران) اعلامیّهی غلاظ و شدادی خطاب به عرفات صادر
میشود که «به تو چه مربوط؟ برو با آن رهبران ارتجاعی پفیوز عرب! تو را چه که در
این کار دخالت میکنی؟» من که نشسته بودم در خانه گفتم ای داد! حتماً یک عامل
اسرائیلی پشت این اعلامیّه هست..» (مهرنامه، ش۴۱، ص ۱۷۴)
رهبر نظام را به خاط «دژمن»پردازی معروفش خیلی تمسخر میکنند
ولی او هم در طول حکومت فعلی آنقدر دیده که اطرافیان جاسوس از کار درمیآیند که به
این روز افتاده است. جان موضوع اینجاست که –طبق بند اوّل- وی دقّت نمیکند که چه
طور افرادی آب به آسیاب دشمن میریزند و چه نوع گفتاری را پشتیبانی میکنند. با
عمّامه و بیعمّامه، با ریش و بیریش، با جای مهر روی پیشانی یا بدون آن، بسیاری با گفتار بیمنطق و تهاجمی خود جهان را
علیه ایران بسیج کردند، خواه جاسوس رسمی بوده باشند یا جاسوس خودجوش. مگر احمدینژاد
کاری به جز نویسندگان آن اعلامیّه که یزدی میگوید انجام داد یا مگر حسین
شریعتمداری سالهاست در کیهان دارد چه کار میکند؟ حتماً باید منتظر باشیم که
ارتباط کسی با خارج لو برود؟ تازه وقتی این افراد -گیریم نادانسته- آنچه اسرائیل
میخواهد میگویند چه نیازی به اجیرکردن آنهاست؟ خامنهای نگاهی به مواضع امثال
نبویان و کریمی قدّوسی و طائب و رسایی بیندازد تا ببیند دژمن با حضور اینها نیازی
به نفوذی ندارد. هماهنگی عدّهای در درون کشور با مواضع نتانیاهو اعجابآور است؛
من که باور نمیکنم میان آنها نفوذی اسرائیلی نباشد. اگر هم نباشد، این خالهخرسههای
وطنی خادمان بیجیره و مواجب صهیونیسم هستند و گرنه مقدار اندکی هوش و درایت برای فهمیدن
اینکه قدرت و سرافرازی ایران در گرو رهایی از پیچ هستهای است، کافی به نظر میرسد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.