برجام داخلی

                                                                                                       یکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴
  

توافق برجام کار نظام بود و نبود. بستگی دارد «نظام» را چه معنا کنیم. بود به این اعتبار که به هرحال امضای جمهوری اسلامی پایین آن است و نبود چون معنای خاص «نظام» یعنی انقلابی‌گری باقیمانده از ۵۷ که بنا به توصیه‌ی رهبر فعلی قرار است جزو ملاکهای انتخاب رهبر بعد هم باشد. این جناح تا توانست کارشکنی کرد و آیه‌ی یأس خواند و گفت راه را اشتباه می‌روید، رهبر از ابتدا گفت مذاکره فایده ندارد و من خوشبین نیستم، بعدی گفت رهبر گفته من خوش‌بین نیستم،‌ اگر توافقی به دست آید باید فاتحه‌ی ولایت را خواند. آن یکی گفت که زیاد دادیم و کم گرفتیم، دیگری گفت که ما برای مزایای اقتصادی انقلاب نکردیم. خود رهبر گفت که در شرایط بدر و حنین هستیم، کار که به سرانجام رسید، قبلی‌ها گفتند ما هم می‌توانستیم ولی نگذاشتند! حالا هم اگر نگاه کنید می‌بینید چه کسانی تبریک گفتند:‌ هاشمی و امجد و نورمفیدی و.. . اقتصاد ایران با حصر اقتصادی از هم نمی‌پاشید ولی توسعه متوقّف می‌شد امّا در عوض بازار دشمن‌تراشی و دشمن‌هراسی گرم بود. «نظام» به معنای دوّم این حالت را از وضع فعلی که ظریف و کری جابه‌جا با هم دست بدهند و گفتگو کنند بیشتر می‌پسندید. فرض کنید چندسال پیش به شما می‌گفتند که کار به جایی می‌رسد که امریکا پیشنهاد وساطت بین ایران و عربستان را ارائه کند؛ نمی‌گفتید مخ گوینده عیب کرده است؟

بعضی‌ها ناراحتند. فکر می‌کردند که تحریم ادامه پیدا می‌کند تا نظام از هم بپاشد و احتمالاً امثال آنان در ایران جایگاهی پیدا کنند. برخی هم نتوانستند پس از امضای توافق جلو خود را بگیرند و سوگنامه‌هایی نوشتند یا طرحش را کشیدند و شادمانی مردم (دقیقاً منظورم «مردم» است) را دست انداختند. به آنان تسلیت می‌گویم. بحث تفاوت نظری نیست،‌ آنان هم مانند طبقه‌ی حاکم با درصد کمی هوادار فکر می‌کنند که به صرف اینکه می‌دانند چه الگویی برای ایران مناسب است این حق را دارند که دیگران را ابله و زودباور بخوانند و فکر کنند که «این مردم» خیلی راه دارند تا لایق حکومتی مردمسالار شوند. نکته اینجاست که بعضی‌ها فرق بین ایران و نظام را نمی‌دانند یا می‌دانند ولی اگر چیزی به نفع ایران و نظام توأمان باشد، آن را نمی‌پسندند تا مبادا امتیازی به حساب نظام واریز شود؛ دیگی که برای «من» نجوشد می‌خواهم... بهتر است این افراد را با توهّمشان تنها گذاشت.

خروش۸۸ و تحریم۹۰ به انتخابات۹۲ رسید تا روحانی و ظریف به اتّکای مردم و گروهی از مشاوران باتجربه‌ی نظام مانند ولایتی رهبر را قانع کنند که اگر موافق نیستند، دست‌کم مانع نشود. من بی‌میلی رهبر و مخالف‌خوانی‌هایش را نمایشی نمی‌بینم. او واقعاً به هنگام امضای برجام دلیلی نمی‌دید که کسی به او تبریک بگوید. برخی تحلیلگران بیش از اندازه‌ی ظرفیّت ذهنی او به وی خوش‌بین بودند. او این اواخر با تأکید روی انقلاب رنگی واقعاً نشان داد که درک بسته‌ای از اطرافش دارد؛ این را اوباما هم جایی گفته بود. روحانی با استفاده‌ی ابزارهای درون نظام و حمایت مردم کاری کرد که در تاریخ خواهد ماند. حالا نوبت آوردن همین الگو به داخل است. او به درستی به هنگام اشاره به ردّصلاحیّتها گفت که باید مدل برجام را اینجا هم پیاده کنیم. پس این تازه اوّل ماجراست.

۳ نظر:

  1. "انقلاب رنگی واقعاً نشان داد که درک بسته‌ای از اطرافش دارد"
    راست می گوید دیگر مگر جنبش سبز اخرش بع انقلاب رنگین نکشید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. منظور رهبر خط گرفتن از خارج است. در یک حرکت همگانی همیشه تندرویهایی پیدا میشود ولی وقتی شعار موسوی اجرای بی تنازل همین قانون اساسی است اتهام انقلاب زدن کار درستی نیست.

      حذف
  2. تازه اوّل ماجراست...

    iNDEED it is , my fri.END

    : )

    GOD SPEED

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics