شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴
احمد غلامی در شرق نوشتهای کوتاه دارد دربارهی رسانههای
اصولگرا و اینکه چرا مانند سابق (یعنی دوران اصلاحات) اثرگذار نیستند. وی چند
دلیل را برشمرده است و در پایان هم در لفّافه گفته است که تنها چیزی که برای
اصولگرایان مانده است، اتوریته است که اتّکا به این اتوریته (شخص اوّل نظام حاکم)
سیاستورزی به شمار نمیرود. آیا این تمام مسئله است؟ یعنی با رفع و رجوع ایرادهای
رسانهای اصولگرایان مشکل آنان حل میشود؟ وی در ابتدای نوشتهاش آورده که رسانههای
اصلاحطلب نیز مانند سابق نیستند ولی به بررسی چرایی آن نپرداخته است. اصلاحطلبان
که از روشهای دیگری استفاده میکنند، چرا باید نزول کنند؟ از طرف دیگر رسانههای
اصولگرا در دوران طلایی خویش هم از همین شیوهها استفاده میکردند، چرا آن موقع
اثرگذار بودند ولی حالا نیستند؟ اینها پرسشهایی است که متن نه طرح میکند و نه به
آنها پاسخ میدهد. ضمن اینکه متن بین رسانهی یک سلیقهی سیاسی و خود آن سلیقه
(اصولگرا یا اصلاحطلب) خلط کرده است. رسانه فرع بر فعّالیّت سیاسی یک سلیقهی خاص
است و کار رسانهای با کار سیاسی فرق میکند، هرچند عدّهای بین ایندو در عمل
تفاوتی قائل نباشند.
یک بخش از فعّالیّت رسانهای، توانایی رسانه در دفاع از
خود و نقد رقیب است امّا نباید فراموش کرد که اینها زمانی جواب میدهد که نفس
اصلاحطلبی یا اصولگرایی در جامعه همچنان طرفدار داشته باشد، تا در مرحلهی بعد به
این پرداخت که آیا فلان رسانه میتواند فکر سیاسی خود را به درستی عرضه کند یا نه.
پس از سال۸۸ نه اصولگرایی سنّتی معنا دارد و نه اصلاحطلبی سنّتی؛ علّت اصلی افت
رسانههای دو طرف نیز همین است.
نطفهی اصولگرایی و اصلاحطلبی سنّتی از سال ۷۰ به بعد
بسته میشود. قدرتگرفتن رهبر دوّم نظام، اختراع نظارت استصوابی، اتّکای
اصولگرایان به رهبر و نهادهای انتصابی و تلاش برای حفظ وضع موجود یعنی انتخاب مهرهی
سیاه در بازی. پس از ظهور کارگزاران، بازگشت مجمع روحانیون مبارز و درخشیدن
سیّدمحمّدخاتمی به عنوان لیدر یا ستارهی اصلاحات، اصلاحطلبی به معنای سلیقهی
سیاسی درون نظام و معتقد به قانون اساسی و بقای همان اتوریتهی کذایی و تلاش برای تغییر
فرهنگ و اقتصاد و سیاست روی کار آمد، یعنی بازی با مهرههای سفید.
نکته اینجاست که پس از بحران هشتساله و دو انتخابات
مشکوک۸۴ و ۸۸ این تقسیمبندی دیگر جایگاهی در جامعه ندارد. رهبر با دفاع تمام قد
از آنتیتز خود یعنی احمدینژاد، اقتدار خود را بین اکثریّت رأیدهندگان به
اصولگرایی از دست داده است. اتّکا به رهبر تنها شاکلهی اصولگرایی بود که حالا فقط
در بین فعّالان سیاسی برای کوفتن مخالفان به کار میرود ولی بین مردم آن کارایی را
ندارد. اینکه فعّالان سیاسی اصولگرا باید چه کنند که وضع خود را تغییر دهند و
اینکه بدون اتّکا به رهبر فعلی آیا اصلاً اصولگرایی معنایی هم دارد یا نه، بحث
دیگری است. عقلای اصولگرا نیز دیدند که دوستی آنان با خامنهای یکطرفه
است و وی آنان را در مواقع حسّاس تنها میگذارد. لازم بود که آن تهمتها به ناطق
نوری زده شود و عمّامهی جوادی آملی از سرش بیفتد تا ببینند که رهبر از آنان در
برابر نوآمدهی دستبوس حمایتی نمیکند. طبیعی است که این دوستی یکسره دوام نمییابد
و دیگران هم امثال این دو نفر را مشت نمونهی خروار میبینند. مقصّر اصلی تنها
ماندن علی و حوضش، خودش است. پادشاه به دست پادشاه کشته شد.
اصلاحطلبان نیز دامنهی نقد خود را تا محدودهی مفهوم
ولایت فقیه گسترش دادند ولی متعرّض مصداق آن نشدند امّا جنبش سبز و در رأس آن میرحسین گرچه به «اجرای
بیتنازل قانون اساسی» اعتقاد داشت ولی در پیامهای آخر موسوی و کرّوبی شاهد نقد
فرعونیّت و «انا ربّکم الأعلی»گویی شدیم که معنایش کاملاً روشن بود. جامعه لغزش
خامنهای را در دفاع از احمدینژاد دروغگو، تهمتزن، بیادب، تندرو و بیمنطق و
درایت دید و باطن این ظاهر «بابصیرت» را شناخت ولی هر دو گروه فوق توانایی نزدیکشدن
به این خطّ قرمز را ندارند. رسانهی اصلی جامعهی فعلی، فضای مجازی است که چنین
خطّ قرمزی را به رسمیّت نمیشناسد. پیروزی «اعتدال» در گذشته یا «اصلاحطلبی» در آینده
جز با حمایت گروههایی که اعتقاد نظری چندانی به آنان نداشتند و ندارند، میسّر نشد
و نمیشود. تا ابد نمیتوان بین مفهوم و مصداق ولیّ فقیه تفاوت قائل شد، هر دو طیف
اگر میخواهند اصل نظام استوار بماند باید آن را از خطر بصیرت فراوان رهبر فعلی
نجات دهند. انتخابات پیشرو این امکان را برای نجات نظام فراهم میکند یعنی انتخاب
نمایندگانی که توانایی انتخاب رهبر بعد را بر اساس مصالح ملّی و نه منافع جناحی
داشته باشند. بازی گذشته به هم خورده است؛ مهرههای سفید و مهرههای سیاه هر دو بازندهاند.
فکر نمیکنید که نویسنده امکان طرح این مسائل رو در روزنامه نداشته؟
پاسخحذفهمهی اینها را طبعاً نه ولی چندپرسش بند اوّل را چرا.
حذفدرخواست موسوی برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی اگر عملی شود انگاه امکان اظهار نظر مردم در مورد ولایت فقیه هم فراهم خواهد شد . کسانی که به موسوی حمله میکنند متوجه عمق درخواست او نیستند .
پاسخحذف