پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴
منطق هاشمی در دفاع از سیّدحسن خمینی عجیب نبود ولی لحن
تند او شگفتآور بود که
البتّه کاملاً متناسب با زیادهخواهیهای روحانیون انتصابی است. «عدم احراز»
ادّعایی دو جنبه داشت، یکی جنبهی علمی و دیگر جنبهی سیاسی:
جنبهی علمی آن آشکارا جهتدارانه بود. سیّدحسن با دوری
از مناصب حکومتی این فرصت را داشت که درست و بقاعده درس بخواند و پلّههای ترقّی
را طی کند. درس خواند، فارغ شد و درس داد. او از این جهت مانند بنیانگذار جمهوری
اسلامی است که از حوزه به سیاست آمد نه اینکه در سیاست مجتهد شود یا اجتهاد
سیاسی/کاربردی بگیرد. مقایسهی او و رهبر فعلی ایران کافی است. تأییدکنندگان اجتهاد
خامنهای همه از کارکنان جمهوری اسلامی بودند به جز مرحوم اراکی که داستان تأیید
اجتهاد گرفتن از وی را پیشتر تعریف کردم. کسانی از صلاحیّت علمی سیّدحسن در این چند
روزه تعریف کردند که در جایگاه استاد فقهای فعلی خبرگان و شورای نگهبان قرار
دارند. آیتالله خمینی با تأیید همین مراجع از اعدام نجات یافت و حالا همین مراجع
خمینی جوان را تأیید میکنند؛ این دوّمین جنبهی شباهت و سوّم هم اینکه به خلاف
مدّعیان اجتهاد فعلی که فقط در فقه صلاحیّت دارند، سیّدحسن مانند سیّد روحالله
فلسفهی اسلامی و عرفان نظری خوانده و تدریس کرده است. این نکته را هم در نظر
داشته باشید که اجتهاد مصطلح حوزوی و سیاسی عام و خاص هستند. یعنی هرآنکه در حوزه
به اجتهاد رسید صلاحیّت مناصب متناسب با آن را دارد ولی برعکس نیست، یعنی مثلاً
فلان کس که وزیر اطّلاعات شده است، مجتهد مسلّم حوزه به شمار نمیرود. پس برای کسی
که جهل یا ریگ در کفش نداشته باشد، روشن است که معنای «اشبه به جدّش» که هاشمی
گفت، چیست.
جنبهی سیاسی کمی پیچیدهتر است. خمینی با عضویّت در این
مجلس جزو رجال سیاسی نظام میشود و بخت اوّل قرارگرفتن در بالاترین منصب ساختار
سیاسی را در آینده خواهد یافت. وحشت آقایان از چنین امری، با توجّه به قحطالرّجال
مجتهدان جوان محافظهکار، آنان را در موقعیّتی غیرقابل بازگشت قرار میدهد. یعنی
اثرات انتخاب خمینی از همین حالا بر سپهر سیاسی کشور پدیدار خواهد شد. کسانی که در
حمله به میرحسین، خاتمی، هاشمی و دیگران گوی سبقت را از هم میربایند، در محاسبات
خویش خواهند دید که شاید تا چندسال بعد باید تاوان این اقدامها را بدهند و محتاط
خواهند شد. اصولگرایان با جذب سیّدحسن شاید اندک امکانی داشتند که از تقابل وی با
خود جلوگیری کنند ولی حالا دیگر بختی ندارند. کمی به گذشته باز گردیم و ببینیم که
تهدید خاتمی یا ردّصلاحیّت هاشمی چه تأثیری داشت؟ اینکه هاشمی از «بیت امام» میگوید به این معنا نیست که آنان امتیازی ویژه دارند، بلکه اشاره به این امر است که
خانوادهی رهبر سابق را نباید وارد بازی سیاسی (به معنای دقیق) آن میکردند. آنان
که دست فرزند خود را برای دخالت در پروندههای قضایی باز گذاشتند، رهبری را موروثی
کردند یا کسی که صرفاً بر اساس سابقهی حوزوی خود به میدان آمد؟ معروف است که آیتالله
خمینی پس از مرگ آقامصطفی گفت که من برای رهبری نهضت به او امید داشتم؛ آیا آیتالله
خمینی هم به فکر موروثیکردن رهبری بود یا نظر به لیاقت و جایگاه فکری و فقهی و
سیاسی فرزندش داشت؟ همو نبود که بعدها پسر دوّمش را از دخالت مستقیم در سیاست بر
حذر داشت؟
اینکه کیهانیان به هاشمی بتازند عجیب نبود ولی
بازگشت پرافتخار برخی ورشکستان اصلاحطلب به میدان در خور توجّه بود. شاید سکوت
خواسته یا ناخواستهی آنان میتوانست خاطرهی دستهگلهایی که آب دادهاند از ذهن
جوانان و نوآمدگان عرصهی اجتماع پاک کند ولی خُب تقدیر چیز دیگری بود. غضنفران
سابقهدار نشان دادند که سالها از سیاست ایران عقبند و از درک تأثیر عمیقی که
خرداد۸۸ روی سپهر سیاسی ایران گذاشت ناتوانند و تفاوت حال افراد از جمله هاشمی را
درنیافتهاند. تلختر اینکه آنان درخواهند یافت که حتّی دیگر توان گلزدن به تیم
خودی را هم ندارند.
«عدم احراز صلاحیّت»
سیدحسن خمینی یک پیامد بسیار مهم دارد. انتخابات خبرگان هیچگاه مورد اهتمام مردم
عادی نبود؛ به خلاف انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که مردم از آن انتظارات معیشتی
داشتند؛ امّا این برخورد سلبی و بازتابی که میان مردم داشت، میتواند برای اوّلین
بار انتخاب خبرگان را پرشور کند. این فرصت را -به رغم تمام محدودیّتها- نباید از
دست داد.
درود
پاسخحذفمن یک نظامی هستم
اطلاعات و اسناد مهمی دارم که باید در اختیارتون قرار بدم
لطفا در صورت تمایل با ایمیل بنده تماس بگیرید
i.hate.iran1367@Gmail.com
درود
پاسخحذفبا سپاس از پیشنهاد شما، اینجا وبلاگ شخصی است؛ بهتر است چنین اسنادی را در اختیار سایتهای معتبری مانند کلمه، سحام یا ندای سبز آزادی بگذارید.
سلام
پاسخحذفبه نظرم حسن ديگر (روحاني ) نيز پتانسيل تبديل شدن به شخصيت اول نظام را دارد . به نظرم جا دارد كه بر اين موضوع بيتشر تامل كرد.
به زعم بنده تقويت "حسنين" بهينه ترين استراتژي نيروي معتدل و اصلاح طلب براي آينده ايران است .
به عقيده بنده ، سخنان اخير هاشمي رونمايي رسمي بزرگترين برند سياسي ايران از جانشين رهبر فعلي است.
عدم درك اين موضوع ساده از جانب اصلاح طلبان و تبديل آن به جنگ حيدري و نعمتي نه تنها جاي تاسف بسيار دارد كه نشانگر تفاوت وحشتناك سطح درك سياسي اين افراد از موضوعات جاري است .
دو اصلاحطلب در واکنش به سخنان هاشمی سخن گفتهاند که در نوشته شما نه به تلویح و نه به تصریح نامی از آنها برده نشده و مشخص نشدهاست که کدام مورد نظر است. از اینها البته یکی دستهگل بزرگتری به آب داده و میشود شاید فهمید که منظور هموست. والا سخنان عباس عبدی منطقی بود اگر خلاف سیاست به أن معنا که مورد نظر شماست معنی شود.
پاسخحذف2- اگر نظر شما اینست که باید متناسب با (زیادهخواهیهای روحانیون انتصابی) جواب داد و به قولی موشک جواب موشک، به نظر میرسد یا از قدرت موشکپرانی طرف مقابل هاشمی غافلید، یا نسبت به قدرت موشکپرانی هاشمی دچار توهم شدهاید. این خطای آشکاری است. قدرت هاشمی در این فقره اصلا قابل مقایسه با قدرت طرف مقابل نیست. و در این میدان هاشمی شکست خورده از پیش است.
اندر حکایت انتخابات مسجد (مجلس) شوربای اسلامی و رسیدن دزدان جدید ........:یک مسجد ( مجلس) پر ز دزدان ، دزدان نو رسیدند ....این کشنگان تازه کونها ز خود دریدند .//قبل از انتخابات ، بس وعده ها دادند ......بعد از انتخابات بر قول خود ، شاشیدند .//هنگام رای خواستن ،موبایل و لپ تاب دادند ....وقتی وکیل گشتند ، تخم رهبر مالیدند .//این جاکشان وکیلند ، یا خایه مال رهبر ؟ ....بسکه برای آن دزد فقط هورا کشیدند .//هرچه که سید علی گفت، به به بهش گفتند ... پولهای نفت خوردند ، باغ شمال خریدند .//با یک ریش ساده ، تسبیح و دستمال یزدی .... بس رانت ها خوردند ، بس صیغه ها خریدند .//این است دین دزدان ، اسلام جاکشان است ...کس خل در انتظار فرج ، اینها به ثروت و مال در کانادا رسیدند.//
پاسخحذف