سهشنبه
۱۱ اسفند ۱۳۹۴
نوعی از مغالطه هست که برای پوشاندن یک موضوع، با تأکید فقط
به بخشی از آن اشاره میشود. اینگونه، هم آن موضوع «مفهوماً» (یعنی به طور کلّی)
تصدیق شده هم به برخی اجزای بیخطر آن اعتراف میشود ولی بخش بزرگی پنهان میماند.
برخی منتقدان دایرهی قدرت «اخراجیها» را همینگونه تحلیل
میکردند که فیلمی است دربارهی افرادی که به ناحق از دایرهی جنگ و جهاد و نظام
کنار گذاشته شدهاند. در اینکه بخش بزرگی از افراد به ناحق از دایرهی جنگ کنار گذاشته
شدهاند که شکّی نیست ولی چرا به همهی آنان اشاره نمیشود؟ چرا در فیلمها و
سریالهای مختلف مثلاً در کنار پرداخت پررنگ نقش بسیج و سپاه اشارهای به نقش ارتش
نمیشود تا جاییکه اعتراض برخی ارتشیان را در پی داشته است؟ مگر آنان که از جنگ
کنار گذاشته شدند، فقط مشتی معتاد و جاهل بودند؟ چرا در بررسی جایگاه افراد
منتقد، معترض یا سبز در «نظام» به نقش بسیاری از خانوادههای شهدا، فرماندهان و
جانبازان جنگی اشاره نمیشود؟ مگر سربازان جنگ فقط همینها هستند که در ساختار قدرت
حضور دارند؟ اگر دایرهی اخراج را وسیعتر بگیریم، چرا به کسانی که با گزینش از تحصیل،
کار یا شرکت در انتخابات محروم میشوند جایی اشاره نمیشود و ...الخ.
رهبر نظام در تحلیل رفتار گروهی که به سفارتها (و بسیار
جاهای دیگر) حمله میکنند میگوید که روز نبرد همینها به داد کشور میرسند، این هم
یکجور اخراج است ولی معطوف به آینده. اوّل اینکه همین حالا سربازانی که در مرزها
هستند و بعضاً در درگیریها شرکت میکنند و کشته میشوند از تمام خانوادهای ایرانی
اند، در آینده نیز چنین خواهد بود. به فرض که بخش محروم یا متوسّط جامعه بدنهی
اصلی روزهای سخت باشد، مگر تمام آنها با رفتار این عدّه تندرو خودسر موافقند؟ میبینید
که گمانهزنی دربارهی عدّهی اندکی و تعمیم آن، میشود توجیه عدم برخورد دقیق با
آنان.
حالا حکایت تهران در انتخابات است. اگر زور تحلیلبازان
پایدار میرسید نتایج تهران را هم انکار میکردند ولی وقتی شریعتمداری میبیند که
مردم درست به همان ها رأی دادند که روی جلدش، عکسشان را با بابک زنجانی چاپ میکرد
و میگوید : «برد و باخت خیلی مهم نیست!»، اینان تلاش میکنند حساب تهران را از
دیگر نقاط کشور جدا کنند. اوّلاً مگر تغییرخواهان فقط در تهران رأی آوردند؟ در
ثانی خاتمی و روحانی مگر فقط با رأی تهران روی کار آمدند؟ پیش از این نتیجهی توهین به اقوام
و افراد و عقاید، آیا نفت بر آتش ریختن نبود؟ توهین به تهرانیان، همین
مختصر پایگاه باقیمانده را از هم از شما خواهد گرفت.
بله، تهرانیان به پیام نظام (یعنی به فلان فهرست رأی
ندهید) پاسخ نمیدهند، از شبکههای موبایلی استفاده میکنند و ... .امّا این رفتار
قشر عظیمی از جامعه است که در برخی شهرها هم نمود دارد و در برخی جاها نه و در
بیشتر مناطق به دلیل ردّ صلاحیّت گسترده اصلاً امکان بروز نداشته است. فکر نکنید
که با اعتراف از سر ناچاری دربارهی تهران میتوانید، «ایران» را
انکار کنید. تهران، آیندهی
بقیّهی نقاط ایران است. امروز موجی اینجا ایجاد میشود و فردا در بقیّهی جاها پخش میشود.
برای تأیید این نظر از انقلاب ۵۷ به بعد میتوانید نقش محوری تهران را بررسی کنید.
«تحلیلدرمانی» بیشتر درمان موقّت است تا تحلیل؛ کمی آرامش خاطر میآورد ولی کمکی
به بهبود وضعیّت گروه خود نمیکند.
زنده باد...
پاسخحذفیک نکته نباید از نظر دور بماند و آن هم اینکه تهران به خاطر پدیده مهاجرت وسیع یک نمونه کوچک از ایران است و نمی توان آن را از دیگر نقاط کاملا جدا کرد
پاسخحذفالبته رفتار مردم در بعضی استانها واقعا جای سوال داشت رای اول مازندران به لاریجانی و کرمانی ها به خاتمی همچنین رای کرمانی ها به زاهدی و رای آوردن تمام اصولگرایان در مشهدواقعا به نظر میرسد شهرستانها و حتی شهرهای کلان هنوز فاصله زیادی با تهران دارند
پاسخحذفدقیقا همین مورد کرمان خیلی جالب بود از یه طرف پیروزی قاطع اصلاح طلبان در مجلس و از طرف دیگه رای آوردن خاتمی خیلی عجیب بود! البته این می تونه به این دلیل باشه که کاندیدای اصلاح طلب معرفی شده برای خبرگان خیلی شناخته شده نبوده یا حسن شهرت نداشته. می تونه هم به این دلیل باشه که اساسا کرمانی ها از انتخابات خبرگان استقبال نکردند. باید روی این مسائل بیشتر مطالعه کرد برای انتخابات های بعدی
پاسخحذف