شنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۵
این نوشتهی احمدرضا احمدپور انگیزهی نگاشتن این ایما
شد. پیشتر چنین مطالبی را در نوشتههای بسیار زرد انواع «پان»ها میدیدیم که البتّه
بیشتر مایهی «فان» میشدند. این اواخر چند نوشتهی مشابه نیز در دیگر زمینهها از
احمدپور دیدهام؛ امیدوارم که خشم از برخورد حکومت فعلی ایشان را به کجراههای نکشاند
که بسیاری در آن افتادند.
یک. واژههای پاس و
پارس از یک ریشه و به یک معنایند. یکی از معنای چندگانهی «پاس» نگهبانی و حفاظت
است که واژههای پاسدار و پاسبان از آن گرفته شدهاند. پارسا/پارسان (پرهیزکار)
نیز اسم فاعل از فعلی است که زمانی کاربرد داشت به همین معنا؛ یعنی کسی که نگهبان
خویشتن است تا پندار بدی به اندیشهاش راه نیابد و گفتار ناروا بر زبان نراند و
کردار نادرست انجام ندهد. سگ از قدیم حیوان نگهبان گله و خانه بود یعنی پاس/پارس
میداد و «پارس کردن» سگ معنایی جز اخطار و آگهی نگهبان مُلک و خانه ندارد.
دو. عربها خود غذاء
و مشتقّات آن مانند تغذّی- غذّی (غذا خورد، غذا داد) را به کار میبرند. تغییر
زیر و زبر هم در انتقال یک واژه از یک زبان به زبان دیگر عادی است. یکی از معانی «نفر»
در عربی به معنای سه تا ده تن است؛ ضمن اینکه به تنهایی به معنای شخص انسان به کار
میرود مانند ثلاثة نفر، ثلاثة انفار. (به «المنجد» مراجعه شود)
سه. محمود غزنوی گرچه
زیر نظر خلفا بود ولی جزو «ملوکان» (!) عرب به شمار نمیرفت و بیت معروف «بسی رنج
بردم در این سال سی- عجم زنده کردم بدین پارسی» در هیچ یک از نسخههای معتبر
شاهنامه نیست. این نوشته را بخوانید از جلیل دوستدار تا تناقض معنایی انتساب این بیت را به فردوسی با محتوای نوشتهی احمدپور ببینید.
با استفاده از واژههای
مشابه یا مشترک لفظی میتوان کارها کرد. در این سرزمین کسانی داریم که واژهبازی و
واژهشکافی را بهجای فلسفه و تفکّر به خورد طالبان میدهند، نوشتن دربارهی زبان
فارسی که جای خود دارد. إنشاءالله سحام و
سایتهای مشابه آن، امکان گذاشتن نظر را برای خوانندگان فراهم کنند تا ضرر متکلّم
وحدهبودن نویسندگانشان به کمترین حد برسد.
توصیه: احمدپور
«خانهی دوست کجاست؟» را یکبار دیگر ببیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.