پرسش ۶۷

                                                                                                        جمعه ۲۹ امرداد ۱۳۹۵
 

از شما و همفکرانتان برای عضویّت در گروهی دعوت می‌شود که مأمور به رسیدگی به وضع محکومانی است که حکم جرم آنان اعدام است. در صورت نپذیرفتن گروه سخت‌گیرتری به جای شما منصوب خواهد شد که همه‌ی مشمولان حکم را اعدام خواهد کرد. دو گزینه پیش رو دارید:

یک. با مخالفت با این حکم خود را از گروه کنار می‌کشید و دامان خود را از این آلودگی پاک نگه می‌دارید. در صورت امکان مخالفت خود را به مقامات بالاتر می‌رسانید که البتّه بی‌اثر خواهد بود.

دو. با شرکت در این گروه آمار اعدامیان را به یک‌سوّم کاهش می‌دهید امّا در آینده تاریخ قضاوت بدی درباره‌ی شما خواهد کرد. نام شما در ‌‌«گروه مرگ» ثبت خواهد شد و زیر سنگین‌ترین انتقادها قرار می‌گیرید. حتّی بستگان نزدیکتان از شما تبرّی خواهند جست و چه بسا در صورت تغییر روش همین حکومت یا تأسیس نظام جدید محاکمه و مجازات شوید.

کدامیک از دو گزینه‌ی بالا را انتخاب خواهید کرد؟

۷ نظر:

  1. بسیار عالی!
    چالشی مهم و مفید را مطرح کردید.
    اگر چه در برخی پیش فرض هایتان مناقشه است. مثل این که بطور قطع استنکاف گروه را بی اثر دانسته اید. و یا اطمینان از اینکه هر گروهی جز شما آمار اعدام را بالا خواهد برد.

    اما در اصل، این چالش فلسفی-اخلاقی بر سر جای خودش باقی است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. قطارى ترمز بريده با سرعت بسمت اتوبوسى با ٥٠ سرنشين كه روى ريل گير كرده است در حركت است. تنها راهى كه براى نجات سرنشينان اتوبوس داريد انداختن يك آدم چاق بيمصرف روى ريل قطار است تا حركت قطار متوقف شود. آيا از نظر اخلاقى مجاز به اينكار هستيد؟ ( صورت كلاسيك مسئله مطرح شده)
      گويا نمى توان جواب قابل دفاعى به اينگونه مسائل اخلاقى مجرد از واقعيت داد. پارامتر هاى درگير بي شمارند و هيچ وجهى از مسئله طرح شده نمى تواند تمام پارامتر ها را بيان كند. در انتها اگر هم جهان انتزاعى مورد نظر را فرض بگيريم سوال به اين تقليل مى يابد كه اگر بتوانيد با كشتن بيگناهى از نابودى دنيا جلوگيرى كنيد، آيا آنرا انجام خواهيد داد؟

      بديدگاهً من، چون جواب عقلانى ندارد، بايد كار ها را بخدا سپرد. كشتن بيگناه حرام است و پايان دنيا (يا جان انسانها) در دستان خدا و خون بيگناهان بر گردن قاتلان آنها. " من مسئول شتر هاى خودم هستم و كعبه هم پروردگار خود را دارد."

      حذف
    2. لااقل این پرسش (یا نمونه کوچکترش مثال مهرزاد دانش) انتزاعی و مجرّد از واقعیّت نیست و امکان این که فارغ از هرگونه بحث تفننی تئوریک، برای من و شما پیش بیاید هست.

      حذف
    3. در مورد اين پرسش هم تازمانى كه شخصا در آن جايگاه قرار نگرفته باشيد و تمام جوانب را آنچنان كه شخص مورد نظر شما درك مى كند ومى داند ندانيد نمى توانيد بدانيد چه تصميمى خواهيد گرفت. البته جوابهاى تقريبى مى توان داد ولى بار روانى و اخلاقى واقعيت و پيچيدگيهاى آن چيز ديگرى است. تفاوت ديگرىهم هست كه در واقعيت نمى دانيد نتايج انتخابتان چه خواهد بود و با برررسى مسئله حتى تاريخى بصورت امرى كه سالها پيش اتفاق افتاده متفاوت است، و در ضمن نتايج عمل شما تنها به نجات يا اعدام محكومين خلاصه نمى شود و در واقعيت هزاران تاثير مستقيم و غير مستقيم ديگر نيز در آينده خواهد گذاشت.

      حذف
  2. به نظر من: راه دوم خداپسندانه تر است. در راه نخست فرد خود (نفس) را حفظ می کند و کنار می کشد. هیچگونه مواخذه ای در کار نخواهد بود و وجدان نیز آسوده است. اما در روش دوم فرد خود را قربانی می کند (برای دیگری). و این قربانی کردن بالاترین پاداش ها را به گفته ادیان دارد.

    منتها اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن هم روش اجرای راه دوم است. یک روش این است که مامور و معذور وار امور مافوق را انجام دهیم (و حالا اگر راهی پیش آمد که آسیبی نخوریم زیرسیبیلی رد کنیم) (حدسم این است و دلیلی هم ندارم که اشراقی اینگونه بوده) و یک روش هم اجرای موثر و ایضا پر سر و صدا (تا جایی که جا دارد) است..

    در روش مامور و معذور وار همان بهتر که فرد راه اول را برگزیند یعنی خود را کنار بکشد. چرا؟ چون اینجا او در جریان یک آزمایش مهم و مهیب قرار گرفته که از قضا نصیب او شده. حال اگر او بخواهد ماموروار هدف را (با نیت اعدام کمتر) انجام دهد ناخودآگاه به نفس خدمت می کند. او از مواهب قدرت برخوردار می شود و تلاشش بیشتر برای ارضای نفس و رهایی از عذاب وجدان است. او توانایی رویارویی با این آزمایش مهیب را ندارد. کوچکتر از آن است که در راه خدا قربانی کند و نجات چند نفر در برابر امضای مرگ ده ها نفر معامله ای است که او با خود کرده است. هم راحتی وجدان دارد. هم از مواهب قدرت برخوردار شده و هم پاسخی فلسفی برای دیگران دارد.

    اما روش اجرای دیگری هم وجود دارد. فرد به میانه میدان می آید و آستین بالا می زند. منتظری وار جنجال می کند و در واقع خود را قربانی میکند. بدون شک این روش برای فرد هزینه گزافی خواهد داشت اما می تواند تعداد بیشتری را از مجازات شدن نجات دهد. کما اینکه بعد از سخنان قاضی احمدی و تشرهای منتظری اگرچه بازهم اعدام شدند اما گفته شد (غیررسمی) که آن خیمه شب بازی ها برای سرموضع بودن تا حد زیادی بهتر شد. الله اعلم. به هر حال در این روش فرد ابراهیم وار خود را قربانی می کند..

    دلیل حسی مذهبی و نه عقلی: به گمانم در این ماجرا به طور خاص و در کل امور دنیا به طور عام، افرادی که با آزمایش هایی از این جنس روبرو می شوند در طول زمان جایگاه واقعی خود را پیدا می کنند. اگر فرد حتی جان یک نفر را با قربانی کردن خود (به معنای واقعی) نجات داده باشد خداوند هرگز نام او را منفور نخواهد کرد چرا که او به معنی واقعی کلمه «بخشنده و مهربان» است.

    پاسخحذف
  3. مصداقی پرتأمل از یک تزاحم اخلاقی پیچیده...برای من چند سال قبل مشابه همین موضوع، اما نه در مورد قتل و اعدام، که در مورد بحث ممیزی کتاب پیش آمد. بسیاری از دوستان توصیه می کردند حضور داشته باش و به جای ممیزهایی که به قتل عام واژگان و معنا می پردازند، در حد اقلیات به ممیزی بپرداز و لااقل می دانیم که فلانی با این نوع نگاه فرهنگی ای دارد کتاب مان را ممیزی کرده است و نه فلان شخصی که در عمرش ده کتاب هم بیش نخوانده است. با خودم کلنجار رفتم و عاقبت راه عافیت پیش گرفتم: گزینه اول. هنوز نمی دانم کارم درست بود یا نه...

    پاسخحذف
  4. فکر کنم یک چیز مشخص است:‌اینکه جواب به این سؤال آسان نیست و کسانی که راه دوم را انتخاب می کنند هم کم نیستند.
    حالا این را بگذارید کنار قضاوت تیره و تاری که درباره گروه مرگ در جامعه وجود دارد.
    احتمالا قصد عیّار از طرح این سوال در همین مایه هاست.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics