جمعه ۱۵
امرداد ۱۳۹۵
زمین اگر زندگی
دارد وامدار هستهای ناپیدا ولی مذاب است که تولیدگر میدانی مغناطیسی است. این
میدان جوّی به دور زمین کشیده و مانع برخورد بادهای خورشیدی و دیگر وزشهای مضرّ
کیهانی است که حیات را از بین میبرند. همین مریّخ گویا زمانی حیات داشت تا هستهاش
سرد شد و میدان مغناطیسی محافظ از بین رفت و شد آنچه شد. غرض اینکه گاهی بازیگر
اصلی یک داستان به طور کامل ناپیداست ولی بیشترین تأثیر را دارد.
دو هزار روز از حصر
گذشت؛ چه کسی فکرش را میکرد؟ در این مدّت پس از دورهی کوتاهی که اهل نظام از
مرگ فتنه گفتند، «فتنه» همیشه بر زبان آنان جاری بوده و حتماً در دلشان و شاید در
خواب شبشان نیز. به گذشته اگر برگردیم، تمام انتقادهای میرحسین و کرّوبی یکی پس از
دیگری درست از کار درآمد، آن هم از زبان خود حاکمان و رسانههایشان. جالب اینجاست
که آنکه حق داشت حالا محصور است و آنکه اشتباه میکرد آزاد است و طلبکار از همه.
آنکه نامهی «بیل و
پیل» را نوشت و پیشبینی کرد، حالا هدف تهاجم است ولی کسی که رئیسجمهور غاصب را
تأیید کرد، نماد بصیرت و دوراندیشی. طرفه اینکه هیچ نهادی نمیخواهد یا نمیتواند
مسئولیّت این حصر را به عهده بگیرد. این همه پاسکاری برای اینکه نگویند رهبر نظام
شخص اصلی تصمیمگیر است و درست به همین دلیل همه فهمیدهاند که قضیّه از چه قرار است.
تبریک میگویم به رهبر شجاعی که حتّی توان قبول مسئولیّت کارهایش را ندارد.
در این مدّت بارها
به آنان پیشنهاد کردهاند که رها میشوید و در برابر شما هم ساکت شوید و زندگیتان
را بکنید ولی نپذیرفتهاند. همین پایمردی باعث شده که تمام سالهای ما از ۸۸ به
بعد، مهر ۸۸ را بر خود داشته باشند. در هر اتّفاقی باربط یا بیربط اسم محصوران
میآید و در انتخابات قول پرداختن به حصر برگ برندهی بسیاری بوده است که البتّه
به همین سادگی فراموش شده است.
اینکه من و شما از
یادشان کاستهایم به کنار، یک نکته را هرگز فراموش نمیکنیم که اگر این هستهی
پنهان سیاست واقعی امروز ایران نبود، گشایش سالهای ۹۲ به بعد به دست نمیآمد.
شرکت آنان در انتخابات ۹۴ قوّت قلبی بود که بتوانیم بهتر شرکت در این بازی نابرابر
را تحمّل کنیم. همین نشان داد که آنان به ظاهر در حصر ولی وسط میدان مشغول نقشآفرینی اند. محصور کسی است که سی سال حکم میراند ولی در یک گفتگوی مطبوعاتی معمولی شرکت
نمیکند و یکی دو اعتراض کمرنگ در فلان نشست دانشجویی را هم برنمیتابد. در همیشه
بر یک پاشنه نخواهد چرخید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.