دوشنبه
۱۵ آذر ۱۳۹۵
«در دورهای
با یکی از کاندیداها تماس گرفته و گفتهاند که ۲ میلیارد تومان پول بده تا تائید
صلاحیت شوی که بعداً به ۵۰۰ میلیون تومان راضی شدند که البته من این مطلب را به
شورای نگهبان نسبت نمیدهم.»
ادّعای بالا را محمود صادقی در دانشگاه امیرکبیر مطرح کرده و فقط برخی سایتها آنرا بازتاب
دادهاند. ظاهراً سنگینبودن این اتّهام باعث شده اکثر سایتها از پوشش آن صرفنظر
کنند. من این مطلب را با فرض صحّت این نقل قول مینویسم.
قدرت با
خود ثروت نیز میآورد گرچه این رابطه همیشه بهعکس نیست. قدرت از ثروت جذّابتر
است و این را باید به کسانی گفت که مثلاً از سادهزیستی فلان مسئول دولتی یا سنّ
زیاد فلان عضو شورای نگهبان برای اثبات بیهواوهوس بودنشان میگویند. کسی که برای
کسب منصب دورخیز میکند (با هر انگیزهای، خیر یا شرّ) نمینواند
ادّعای وارستگی و بیاعتنایی
به دنیا داشته باشد. سازش قدرت و ثروت برای اکثر ابنای بشر فسادآور است مگر آنکه
با دقیقترین نوع «نظارت» همراه باشد؛ وقتی نهادی ناپاسخگو شد لاجرم مافیا هم شکل
میگیرد و شنیدن اخبار فساد، اختلاس و حقوق و املاک نجومی و جزآن میسّر میشود.
زنجانی در
حالی محکوم به اعدام میشود که رسماً عضو کمیتهای ضدّتحریم (یا شاید کاسب تحریم) بود و
خبری از دیگر اعضای امنیّتی آن که جز به شکل مختصر و با حروف از آنان یاد میشود،
نیست. صادق لاریجانی در حالی از رسیدگی به حسابهای خود خشمگین میشود که خود وی
نمیتوانسته آن همه حساب را اداره کند و افراد زیردست وی، اشخاصی عادی و جایزالخطایند. برادر رئیس قوّهی قضا از
مباشران مالی وی پایینتر نبود که دیدیم در یکشنبهی سیاه به سعید مرتضوی چه میگفت.
خبری از رسیدگی به ویژهخواهی او نیز نشنیدیم.
اتّهام
ردّصلاحیّت را بیشتر منتقدان متوجّه شورای نگهبان یعنی اعضای سرشناس آن میکنند در حالی
که صحنهگردان اصلی نیروهای امنیّتیاند که به آنان گزارش میدهند و میتوانند در
رد یا تأییدصلاحیّت افراد مؤثّر باشند. طبیعی است که ممکن است برخی از این افراد
به فکر کاسبی نیز بیفتند. صادقی لابد متوجّه است که برای ادّعای خود امکان بازخواست
دارد و باید به فکر ارائهی شاهد (همان نماینده) و فایل صوتی گفتگو باشد.
داریوش
آشوری سالها پیش انقلاب اسلامی را مقدّمهی دنیویشدن دین در ایران خواند. این امر
در حال وقوع است. ادّعای نوآمدگان این بود که علم سیاست و فلسفهی سیاسی بشر برای
انسانهای عادیست و مسلمان مجهّز به سلاح تقوا از شرّ بدیهای سیاست در امان است
ولی دیدیم که چه شد. این فقط هالهی نور نداشتهی محمود احمدینژاد نبود که افتاد،
هالهی نور ادّعایی خیلیهای دیگر نیز محو شد. مشکل اینجاست که خود حاکمان متوجّه
این امر نیستند.
صادقی یک کم «عسس مرا بگیر» نیست؟
پاسخحذف