دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۵
ریاستجمهوری روحانی
راهی برای رهای از کابوس هشتساله بود. گمان نمیکنم آدم منصف باشد و بتواند نفس
انتخاب او را زیر سؤال ببرد ولی او وعدههایی داد که از پس آن برنیامد. بحث شخص
نیست ولی وقتی او در برنامههای تبلیغی خود نام از شجریان میآورد و بعد وزیر یا
معاون وزیرش علیه او سخن میگویند، یعنی یا وی تسلّطی بر کار وزرایش ندارد یا
مردم را به تمسخر گرفته است.
روحانی با
وعدهی رفع حصر آمد ولی کمتر حاضر شد در این باره حرف بزند. البتّه همه میدانیم
که این کار با دستور رهبر نظام انجام شده است و به محصوران هم پیشنهاد شد که دست
از مطالبات خود بردارند و سکوت پیشه کنند تا کار تسهیل شود ولی نپذیرفتند؛ تا اینجا
میتوان او را درک کرد بدون اینکه لزوماً حق را به او داد. حالا خبر رسیده
که حسین کروبی به خاطر انتشار نامهی پدرش به ششماه حبس محکوم شده است با شکایت «وزارت اطّلاعات». یعنی وزارتخانهی کسی که با وعدهی «رفع حصر» آمد، انتشار نامهی یکی از محصوران را جرم تلقّی کرده، آن را به دادگاه ارجاع داده و...الخ. مسئولیّت این کار فقط با حسن روحانی است. محصوران نه تنها آزاد نشدند
بلکه صدایی از آنان نیز نباید به گوش برسد و گرنه واسطه زندانی میشود!
به گمانم اگر اعتدالگرایان یا اصلاحطلبان انتظار داشته باشند که
همیشه بتوانند با پیشنهاد انتخاب بین خیرالموجودین یا ترساندن ملّت از بازگشت احمدینژادیها برای روحانی (یا هرکس دیگر) رأی جمع کنند، اشتباه کردهاند. این ترفند
همیشه کارا نیست. من بالشّخصه احساس فریبخوردگی میکنم. روحانی «باید» برای این
کار وزارتخانهاش توضیح داشته باشد؛ «باید» از وی سؤال کرد و وی موظّف به پاسخگویی
است. به نظرم تا همین حالا هم خیلی دربارهی او سکوت کردهایم. سایتها و نویسندگان سبز زیادی مراعات او را کردهاند ولی به گمانم کافی است و وی «باید» بداند که موج انتقاد وقتی از جبههی سبز برخیزد، وضع با وقتی که روزینامههای حکومتی یا افراد مدافع اقتدارگرایی به او میتازند، تومانی نُه قران تفاوت خواهد کرد.
انتشار حکم محکومیّت حسین کروبی درست پس از اینکه اعلام شد حسن
روحانی تنها گزینهی اصلاحطلبان است خیلی معنادار بود. طیف گستردهی سبزها خیلی
وقت است که از افراد موجود در ساختار سیاسی قطع «امید» کردهاند. تشویق به شرکت در
انتخابات پس از تحریم ۹۰ برای این بود که ابتدا مطمئن شویم ایرانی باقی میماند تا
بعد دربارهی اصلاح و تغییر حرف بزنیم. برخی میگویند «برجام» برای رأی دادن به
روحانی کافی است. من میپرسم اگر مثلاً ولایتی رئیسجمهور میشد «برجام» در کار نبود؟ به
گمانم با کمی اختلاف در متن آن، چرا بود. مذاکره با امریکا خیلی پیش از انتخابات در عمّان با حضور ولایتی و صالحی آغاز شده بود. این کافی نیست و روحانی نمیتواند تا آخر دوران سیاسی خود سخنران و
خطبهخوان باقی بماند. پس از آن همه وعده، پس از چهارسال، وقت شمردن جوجههاست و آخر
پاییز خیلی وقت پیش گذشته است.
من هم فکر میکنم سبزها خیلی با روحانی مماشات کردند. بیخود نبود که نوشتم به دوران 88-89 برگشتی.خیلی وقت بود اینقدر عصبانی نبودی. ):
پاسخحذفگل به خودی نزن دوست عزیز. زیر پای روحانی را خالی کنیم تا بقایی بیاید؟
پاسخحذفسلام. پیشنهاد میکنم یک کانال تلگرام بسازید و لینکش را در بیو توییتر قرار دید تا مطالبتان بهتر دیده شود.
پاسخحذفمشکل اصلی خود حیوانات سبز رنگ هستند که شده اند سوپاپ اطمینان رژیم فاشیستی بنظر من روحانی و خاتمی جنایتکار تر از مقام مزخرف رهبری اند این را باید وقتی جنایتکاری مثل پور محمدی را بعنوان وزیر دادگستری برگزید میفهمیدید. تمامی آخوندها دروغو و جنایتکار هستند و فرقی بین عمامه سفید و سیاه نیست
پاسخحذفجگرمان حال آمد ... شاید دوباره به روحانی رای بدهم ... ولی شمشیر نقد اصلاح طلبان نباید بیش از این در نیام بماند ....
پاسخحذفتا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند.............
علی مطهری گفته از وزیر اطلاعات بخاطر دستگیری مدیران تلگرام و احسان مازندرانی سوال می کنه و اسمی از حسین کروبی نیاورده!
پاسخحذفچون میدونه کار اطلاعات سپاهه نه وزارت
حذفهمین حرف رو درباره این افراد هم میشه زد. حداقلش اینه که وزارت اطلاعات اجازه داده از اسمش استفاده بشه پس مسئولیتش با اونه
حذف