روحانی ِدیگر

                                                                                         ‌پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۶


برای افکندن نگاهی کوتاه به انتخابات۹۶ بهتر است از حمایت بی‌سابقه‌ی افراد از روحانی آغاز کنیم؛ از جبهه‌ی ملّی تا هنرمندانی که هیچ‌گاه به زعم خویش، ‌خودشان را آلوده‌ی سیاست نمی‌کردند. این موج حمایت در تمام بیست‌سال اخیر بی‌سابقه بوده است؛ ‌چرا؟

پیشتر بحث دخالت در سیاست، ‌عمل به وظیفه‌ی روشنفکری یا منافع صنفی بود که گاه می‌توانست کسی را برای مشارکت فعّال ترغیب کند و گاهی خیر؛‌ امّا این بار هراس از بازگشت به هشت‌سال سیاه احمدی‌نژادی همه را ترسانده است. چهارسال پیش هنوز از آن دوران کابوس‌وار فاصله نگرفته بودیم و بسیاری باور نمی‌کردند ایران روی ریل اعتدال بیفتد. حالا ولی اطرافیان آن مرد رفته پیرامون رئیسی گردآمده‌اند و کسی که نامش با اعدامهای۶۷ پیوند خورده و داماد کسی است که خراسان را در یک دهه‌ی اخیر به فقر فرهنگی دچار کرده، ‌همه را ترسانده است. او که در مناظره‌ی اوّل تلاش کرد سنگین-رنگین باشد،‌عاقبت از لاکش بیرون آمد و شد آنچه شد.

انتخابات فردا نه چهارسال، شاید چهل سال آینده‌ی ایران را رقم بزند؛ ‌انتخاب بین دونفری که بالقوّه می‌توانند رهبر بعدی ایران باشند. روحانی در سال۹۲، روحانی نزدیک به هاشمی و رهبر حزب اعتدال و توسعه بود ولی حالا و در گرماگرم رقابتهای ریاست جمهوری به لطف تحریک رقبا سخنانی بر زبان راند که کمتر سیاستمدار اصلاح‌طلبی بیان کرده بود. با لحنی با رقبا سخن گفت که مثلاً سیّدمحمّد خاتمی هیچگاه چنان نگفته بود. او که از جوانی سخنوری برجسته بود،‌ تمام هنرش را در گردهمایی‌های طرفدارانش خرج کرد تا حالا با یک «روحانی ِدیگر» طرف باشیم همانطور که در سالیان اخیر با «هاشمی ِدیگر» روبه‌رو بودیم.

من دوسال پیش از سال هشتادوهشت یعنی دقیقا ده‌سال پیش او را برای پست ریاست جمهوری مناسب دانستم (دو سال دشوار) ولی به خاطر محبوبیّت کم‌نظیر خاتمی او را پیشنهاد کردم، چون احتمال نمی‌دادم که میرحسین موسوی پا در رکاب بگذارد. رابطه‌ی خوب او با رهبر و اصولگرایان یکی از دلایلم بود که همینها نیز در این چهارسال به کمکش آمد. نظرسنجی‌ها با احتمال بسیار بالا از پیروزی وی حکایت دارند، ‌یک «جهانگیری دیگر» نیز کنار اوست،‌ خاتمی، ‌محصوران و بسیاری از زندانیان سیاسی به او رأی می‌دهند،‌ ناطق نوری استعفایی عجیب داشت (اگر دلیل وی آن بود که بیان شد،‌ باید بسیار پیشتر استعفا می‌داد) و خلاصه کشور در آستانه‌ی آینده‌ای است که کمتر کسی می‌تواند آنرا حدس بزند. به اینها کینه‌ی خفته‌ی گروه احمدی‌نژاد از حذف، اوضاع بحرانی منطقه، احتمال درگذشت رهبر نظام و بیماری هاشمی شاهرودی را که بیفزایید، ‌شاید به این نتیجه برسید که آینده‌ی دور و میانه که هیچ، حتّی آینده‌ی نزدیک هم آبستن حوادثی است که کسی نمی‌تواند آن را پیشاپیش حدس بزند و جامعه با احتیاط و گاه در تاریکی و کورمال کورمال باید به جلو برود.

رأی امروز مانند لنگری است که «فعلاً» کشور را ثباتی نسبی می‌بخشد. رئیسی شاید می‌توانست رقابت کند ولی اشتباهات او در مناظره، اطرافیان ناپخته و تبلیغات -یا ضدّتبلیغات- بچه‌گانه‌شان، ‌کنارکشیدن بی‌موقع قالیباف (که به نفع روحانی شد) و اعتماد بیجا به پیشنهاد مشاورانش مانند دیدار با خواننده‌ی بدنام زیرزمینی و.. پیروزی را به روحانی هدیه خواهد کرد. این امّا ابداً نباید مایه‌ی سستی و فتور ما شود، هر رأی من و شما، مجموع رأی حسن روحانی و درصد آرای او را بالا می‌برد و دست او را برای تغییر و اصلاح کشور باز می‌گذارد. مردّدها را حتّی روز انتخابات هم می‌توان با خود همراه کرد. پس تصمیمی بگیریم که به نفع آینده‌ی فرزندانمان است. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.