مرور مغالطه‌ها -۱

                                                        ‌                                           یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶


سایت زیتون بخشی تحت عنوان «این که مغالطه است» دارد. پیش از بازگشت به توضیح موارد باقی مانده از مغالطه‌ها، بررسی اجمالی این نوشته‌ها بد به نظر نمی‌رسد. با خواندن این اشارات  کوتاه درخواهیم یافت که پرداختن به مبحث مغالطه جدّی‌تر از آن است که ممکن است ابتدا به نظر بیاید. من بنا را بر این می‌گذارم که خواننده‌ی علاقمند پیوندهای درون متن را دنبال می‌کند پس توضیح اضافی نمی‌دهم:

یک. مصباح یزدی و مغالطه‌ی «اهمال سور»

گزاره‌ی مصباح به دلیل اینکه دارای سور «گاه» (به معنی ِ«در بعضی موارد») است جزو این مغالطه نیست. گزاره‌ی دارای سور مبهم نیز متعلّق به مغالطه‌ی «مغالطه‌ی سورهای کلّی‌نما»ست (شماره‌های ۶ و ۷). که کلام مصباح جزو آن است. البتّه باید در نظر داشت که به هنگام بررسی یک کلام ایراد بزرگ را رها نکنیم و به ایراد کوچک بپردازیم حتّی به نیّت مبحث مغالطه‌ها. باید به مصباح گفت که اوّلاً ترس به خودی خود بد نیست و ترس معقول از تهاجم و جنگ هم داریم، ‌ثانیاً احساسی که پشت یک تصمیم است، به درستی آن تصمیم ربطی ندارد. ممکن است کسی با ترس تصمیم درستی بگیرد و با شجاعت مرتکب اشتباه فاحشی شود.
چسبیدن به فرع و رهاکردن فرع خود انحراف از استدلال سالم است و لازم هم نیست که برای نشان‌دادن نادرستی یک سخن مدام از عبارت «مغالطه» استفاده کرد.

دو. رهبر نظام و مغالطه‌ی «پهلوان‌پنبه»

این مغالطه جایی است که شخص با توسّل به یک فرد ضعیف یا دارای افراط و تفریط از یک مکتب،‌ دین یا نظریّه و ردّ آن تلاش می‌کند که اصل آن را رد کند (شماره‌ی ۵۳). در مثال ابتدایی این متن «ب» در پی تقریر نظریّه «الف» نیست؛ پس گرچه اشتباه است ولی مثال به این مغالطه ربطی ندارد. سخنان رهبر نظام هم (با توجّه به تعریف این نوع مغالطه) دگرگون‌کردن اصل سخنان حسن روحانی است. روحانی می‌گوید «برجام۲» یعنی آشتی بین جناحها در ایران و رهبر می‌گوید «برجام ۲ از نظر قائلان آن» یعنی آشتی بیشتر با امریکا!
متأسّفانه این مغالطه، ‌مغالطه‌ی دروغ (دروغ معرفتی نه اخلاقی) است (شماره‌ی ۱۶).

سه. صادق لاریجانی و مغالطه‌ی «دلیل نامربوط»

مغالطه‌ی «دلیل نامربوط» را هنوز در سلسله مباحث «مغالطه‌ها» توضیح نداده‌ام. اجمالاً این اشتباه منطقی جایی است که دلیل اعم،‌ اخص یا بی‌ربط به مدّعا باشد. ص.لاریجانی گفته که گرچه پوشش اینترنت در کشور و حتّی روستاها خوب است ولی رفع کمبود آب آشامیدنی آنجا اولویّت دارد.
اینجا می‌توان سخن لاریجانی را جزو مصادیق این مغالطه دانست ولی نه با تقریر سردبیر زیتون. مدّعای لاریجانی درست است یعنی رفع کمبود آب مقدّم بر اینترنت است،‌ در ضمن مقدّمه‌ی کلام در خوب‌بودن گسترش پوشش اینترنت کشور هم درست است امّا تنها اگر روستاهایی داشتیم که دارای اینترنت بود ولی آب نداشت. در این حالت دولت موظّف بود که آب را به آنجا ببرد بعد به فکر اینترنت باشد. اگر هم کلام لاریجانی مربوط به آینده باشد که باز هم معلوم نیست برنامه‌ی دولت مستلزم بردن اینترنت به روستاهایی باشد که آب ندارند. از جمله‌ی اوّل وجود روستاهایی که دارای اینترنت و بدون آب باشند برنمی‌‌آید و به همین دلیل مدّعا را نمی‌شود از آن نتیجه گرفت. این ایراد مهمتر از پرداختن به بحث هزینه‌ی اینترنت و آب است به ویژه اینکه رفع کمبود آب روستاهای دورافتاده بدون لوله‌کشی و حتّی با تانکر هم ممکن است.

چهار. سخنان وزیر بهداشت و مغالطه‌ی «امتیاز کشیشان»

وزیر بهداشت گفته است که بخش زیادی از دستمزد پزشکان حقوق ثابت آنها نیست بلکه کارانه‌ی آنهاست چون یک‌سوّم از پول عمل به خودشان داده می‌شود و ..
نویسنده ابتدا واژه‌ی «پوپولیست» را کاملاً اشتباه و نابجا (اشتباه از نظر معنا و نابجا از نظر مصداق آن) به کار می‌برد و سپس مثالی می‌زند درباره‌ی «کوکائین» که ربطی به این مغالطه ندارد. تبعیض بین گروههای انسانی است نه اشیاء و نادرستی تفاوت‌نهادن بین کوکائین و دیگر مواد مخدّر باید از راه دیگری ثابت شود.(شماره‌ی ۵۸)
طاها پارسا نتیجه گرفته که خلاصه‌ی کلام وزیر بهداشت این است که دستمزد آنان با دیگر کارمندان دولت فرق دارد چون خودشان با دیگران فرق دارند. این بدفهمی آشکاری از سخنان قاضی‌زاده است. وزیر می‌گوید که به فرض حقوق دکتر الف و دکتر ب مقداری ثابت باشد ولی دکترالف ماهی بیست عمل انجام دهد و دکتر ب ‌ماهی ده عمل؛ اوّلی باید دستمزد بیشتری علاوه بر حقوق پایه بگیرد که کاملاً هم درست است و ربطی به تفاوت نهادن بین پزشکان و دیگر کارمندان دولت ندارد. هر دو نفر چیزی «اضافه» از حقوق دولتی می‌گیرند و تفاوت حقوقشان به خاطر کارشان است نه اینکه امتیاز ویژه‌ای داشته باشند.
(بماند که دل پزشکان از دست وزیر فعلی خون است چون با طرح بیمه‌ی سلامت از طرفی درآمد آنان به شدّت کاهش یافته و از طرف دیگر حقوق متخصّصان و جرّاحها ماههاست که پرداخت نشده است)

پنج. سیّدعلی خمینی و مغالطه‌ی «خودت هم»

سیّدعلی خمینی گفته که عدّه‌ای از اعدام منافقین دفاع می‌کنند در حالیکه آنان هزاران نفر از جمله مقامهای نظام را ترور کردند.
کلام خمینی اشتباه است چون اوّلاً بین اعدامیان افراد غیرمجاهد هم زیاد بودند و در میان مجاهدین خلق نیز کسانی که اسلحه برنداشتند و تنها به چندسال زندان محکوم بودند، وجود داشتند. هیچ جا هم به صرف اینکه بعضی افراد یک گروه آدم کشتند، ‌دیگر اعضای آن را نمی‌کشند؛ گواه آن حکمهایی است که ابتدا برای آنان صادر شده بود. در صورتی می‌شد پای «خودت هم» را وسط کشید که مثلاً بدانیم شخصی مرتکب ترور شده است -بعد به جای گرفتن و محاکمه- او را ترور کنیم و بگوییم که او ترور کرد،‌ ما هم می‌کنیم.
در ضمن مقابله‌به‌مثل قانونی و حکومتی مصداق «خودت هم» نیست. اگر کسی مال دیگری را ببرد بر اساس مقابله به مثل باید آنرا پس دهد،‌ گرفتن ابتدایی نادرست است ولی ردّ همان مال درست. قصاص نیز تا زمانی که جزو قوانین ماست از همین دست است که البتّه نه ربطی به اعدامهای سال۶۷ دارد و نه به مطلب سایت زیتون. (شماره‌ی ۵۷)

شش. محسنی اژه‌ای و مغالطه‌ی «اشتراک لفظ»

محسنی اژه‌ای در جواب خبرنگاری درباره‌ی امید کوکبی که بیمار بود گفت: ‌افراد زندانی هم مانند افراد بیرون زندان بیمار می‌شوند، بیرون زندان بیمار را درمان می‌کنند، اینجا هم بیمار درمان می‌شود.
قانون ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری می‌گوید که بیمار جسمی یا روانی باید تا زمان بهبودی آزاد شود و پس از بهبودی مجازاتش از سر گرفته شود. اژه‌ای ابتدا بیماربودن کوکبی را می‌پذیرد ولی با نصّ قانون مخالفت می‌کند! اینجا بحث در مقام عمل است نه مقام نظر. اینجا باید سرپیچی آشکار او از قانون را به وی یادآوری کرد نه اینکه وارد واژه‌شکافی و مغالطه‌یابی شد.
اشاره‌ به مغالطه‌ی اهمال سور سودی ندارد چون نهایتاً فایده‌ای برای نقد استدلال اژه‌ای ندارد و توسّل به اشتراک لفظ هم گرچه به زحمت درباره‌ی دو نوع درمان درخور قبول است (شماره‌ی ۱) ولی از آنجا که قانون مناسب وجود دارد مفید نیست. اگر اژه‌ای با توسّل به دلیل و مدرک ثابت کرد که می‌تواند برای زندانی دقیقاً همان درمان خارج را فراهم کند، موضوع حل است؟ قطعاً خیر چون قانونگذار آزادی زندانی بیمار را صرف‌نظر از نوع درمانی که در زندان به او ارائه می‌شود تصویب کرده است، پس مجال به بحث نظری نمی‌رسد.

این مرور در دو بخش دیگر ادامه خواهد یافت.

۱ نظر:

  1. فکر می کنم در مورد دوم بیشتر تحریف اتفاق افتاده ... البته دروغ وتحریف یا حتی تفسیر نادرست، نقل قول ناقص و پهلوان پنبه در بعضی مغالطات باهم تداخل دارن و خیلی مرز مشخص و دقیقی بین برخی از اون ها وجود نداره .. .

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.