يكشنبه ۹ بهمن۱۳۹۰
پس از فراغت از معرّفی سه دسته از مغالطات (به ترتیب: تبیینهای مغالطی، ادّعای بدون استدلال و مغالطات مقام نقد) به دستهی چهارم یا «مغالطات مقام دفاع» میرسیم. وقتی مدّعایی طرح میشود و مخاطبان در صدد نقّادی آن برمیآیند، در مقام دفاع باید نقدها را مجدّداً نقد کرد، اگر بعضی از اشکالات وارد نیستند آنها را رد کرد یا در صورت وارد بودن پذیرفت و مدّعای خود را اصلاح و بازسازی کرد. اگر در مقام دفاع از راهی غیرمنطقی در پی به کرسی نشاندن مدّعای اوّل خود باشیم، مرتکب مغالطات مقام دفاع میشویم که حدود یازده مورد هستند.
۵۶- نکتهی انحرافی the red herring))
وقتی در برابر منتقد به جای جواب دادن به وی، نکتهای بیربط را مطرح کنیم و با پرداختن به آن وانمود کنیم كه از نظر یا عمل خود دفاع کردهایم و نقد او وارد نیست، مرتکب این نوع مغالطه شدهایم. این مغالطه به مغالطهی ماهی دودی معروف است. برای تربیت سگهای شکاری ابتدا بر روی ردّ پای شکار مقداری ماهی دودی (به دلیل بوی تند آن) میکشند سپس مسیر ماهی دودی را از مسیر شکار جدا میکنند. سگ شکاری باید بتواند فریب مسیر ماهی دودی را نخورد و مسیر شکار اصلی را دنبال کند.
این مغالطه یک شکل واضح دارد که کمی آسانتر قابل تشخیص است و تعریف فوق هم بر آن منطبق میشود مانند:
نقد: عملکرد تیم بررسی کتابها در حذف برخی مطالب یا ممنوعکردن بعضی از آنها و تأخیر در دادن مجوّز انتشار هیچ توجیهی ندارد.
دفاع: اگر به دیدهی انصاف نگاه کنید، خواهید دید که بررسان ما دارای مدارک علمی معتبری هستند و در تعهّد و وجدان کاری آنها نیز هیچ تردیدی وجود ندارد.
شکل دشوارتر آن که- از دید من- نیاز به نامگذاری مستقل دارد، جایی است که در برابر برشمردن یک اشکال موضوع نقد، یک نقطهی قوّت آن را ذکر کنیم یا برعکس. در حقیقت اکثر تصمیمگیریها یا ارزشگذاریهای ما به موضوعاتی برمیگردد که دارای نقاط ضعف و قوّت متعدّد است و ما با جمعبندی و سبک- سنگین کردن همهی آنها باید تصمیم نهایی را بگیریم. یادآوری یک نقطهی ضعف یا قوّت از دیده پنهان مانده برای شرکت در این فرایند نه تنها بد نیست بلکه بسیار هم خوب است ولی اگر بخواهیم همان یک وجه را دلیل رد یا پذیرش یک مدّعا کنیم، مرتکب مغالطه شدهایم كه در نقد عقاید و عملکردها بسیار رایج است.
الف. نقد: کارخانهی شما آلودگی زیادی تولید میکند و حتّی ممکن است سبب بارش بارانهای اسیدی شود.
دفاع: این کارخانه یک منبع حیاتی در منطقه است. صدها نفر به طور مستقیم از آن بهره میبرند و تعداد بیشتری به طور غیرمستقیم. شهرداری هم با استفاده از مالیاتی که این کارخانه میگیرد میتواند اقدامات عمرانی زیادی انجام دهد.
ب. نقد: زیان بعضی از بخشهای فعّالیّتهای اتمی ایران اگر به قیمت تحریمهای فراگیر یا حملهی نظامی باشد، بیش از سود آن خواهد بود.
دفاع: اگر تعلیق غنی سازی سودی داشت، بار پیش که تعلیق کردیم به نتیجهای میرسیدیم. چرا کسی به اسرائیل که به طور ضمنی اعتراف به داشتن سلاح اتمی کرده کاری ندارد ولی در برابر ایران اینقدر بهانهجویی میکنند.
ج: نقد: رأی دادن به کسی مانند علی مطهّری توجیه ندارد، او جایی میرحسین را خائن نامید. پس رأی من به او تأیید خیانتکار بودن میرحسین و خائن یا فریبخورده بودن من و امثال من خواهد بود.
دفاع: چرا استیضاح کردان را نمیبینید؟ نمایندهای که میتواند کردان را استیضاح کند از نمایندهای که چنین نمیکند بهتر است و شایستهی رأیگرفتن از ماست.
۵۷- خودت هم (you also،two wrongs make a right )
این مغالطه نیز بسیار رایج است و جایی است که در مقام دفاع از یک نقد بگوییم خود منتقد هم مشابه همین عمل را انجام داده است. این دفاع جایی مغالطه است که شخص مدافع بگوید هر دو غلط هستند، پس اشکالی ندارد یا چون پيشتر خلافش را گفته بودی حق نداری چيز ديگری بگويی امّا اگر کسی بگوید که هر دو کار یا سخن میتوانند درست باشند، دیگر مغالطه نیست. مثلاً کسانی نفس اعتراض به نتیجهی انتخابات را در نظام اسلامی عملی زشت و نادرست خواندند؛ یادآوری به آنان که خودشان همین حرف را چند سال پیش زدند، مغالطه نیست چون هم آنها و هم معترضان به این انتخابات حق دارند درستی آن را زیر سؤال ببرند، باید دید چه استدلالی جز ادّعای صرف برای اثبات ادّعای خود میآورند.
الف. یک ضربالمثل نادرست در دفاع برابر یک نقد: دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
ب. چرا به من دربارهی سیگار کشیدن ایراد میگیری، یادت رفت گفتی خودت هم در جوانی سیگار میکشیدی؟
ج. به استیضاح و منازعات در پارلمان انگلیس، منازعات p.q يا parliamentary questions میگویند. در سالهایی که کشورهای اروپایی همدیگر را به فروش اسلحه به ایران متّهم میکردند، شخصی گفت باید اسم این منازعات را از p.q به T.q عوض کرد. (to quoque به لاتین یعنی «خودت هم» که نام اصلی همین مغالطه است).
د. پس از پخش مصاحبه با فریماه فرجامی در برنامهی هفت که پيرامون بعضی از بازیگران حرفهای نامناسبی زد، علی معلّم در دفاع از جیرانی در برنامه آمد و به خردهگیران گفت: «مگر خودتان در جمعهای خصوصی از همین حرفها نمیزنید؟»
باید به خاطر داشت که تمام موارد مغالطه (چه اینجا و چه موارد دیگر) جایی است که فقط به بیان آن اکتفا شود و استدلال مجزّا طرح نشود. مثلاً من اينجا دربارهی سخنان اخیر دکتر سروش دربارهی اسلامی نبودن «فلسفهی اسلامی» ضمن بیان دیدگاه خود، يادآوری كردم که خود ایشان دربارهی اسلامی بودن همان فلسفه، مطالبی بیان کرده بود. صرف این یادآوری کافی نیست بلکه- ضمن آوردن استدلال مستقل- ما حق داریم که اگر متفکّری نظرش را پیرامون موضوعی عوض کرد از او انتظار داشته باشیم که دستکم خود را نقد کند و دلایل تغییر عقیدهاش را بیان کند.
۵۸- تبعیضطلبی (special pleading)
هر جا انتظار داشته باشیم با ما یا یک گروه خاص با معیاری متفاوت از بقیّه برخورد شود، دچار این مغالطه شدهایم:
الف. با ما به از آن باش که با خلق جهانی.
ب.اگر چه میدانیم نباید در زندگی شخصی افراد دخالت کرد ولی وجود پاپاراتزیها در دنیای جدید کمابیش پذیرفته شده و عادی است.
ج. «آیا مردم را به نیکی سفارش میکنید و خودتان را فراموش میکنید؟»( بقره، ۴۴)
د. در برخی کتابها به این نوع مغالطه «امتیاز کشیشان» میگفتند. زیرا در قرون وسطی ، پاپ قانونی را تصویب کرده بود که کشیشان در دادگاهی ویژهی کشیشان محاکمه شوند ولی با اعتراض مردم پس از مدّتی این قانون لغو شد و آنان نیز مانند دیگران در دادگاههای عمومی محاکمه میشدند. این قانون قرون وسطایی هنوز در ایران و «دادگاه ویژهی روحانیّت» وجود دارد.
گاهی استدلال نخبگان و توافق اکثریّت به گذاشتن استثنایی برای عدّهای میانجامد. زیرا همانطور که در توضیح «نکتهی انحرافی» نوشتم، تصمیمگیری ما برآیند تمام جوانب یک موضوع است. مثلاً «مصونیّت پارلمانی» برای نمایندگان برای آزادبودن آنها در سرک کشیدن به تمام نقاط روشن و تاریک اجتماع و ساختار سیاسی است و با نبود این قانون، قدرتمندان با ارعاب و ترساندن آنها مانع نقد نمایندگان میشوند. به عبارتی بین امکان ارتکاب جرمی مانند اتّهامزنی بیدلیل و... (شرّ«فردی» کمتر) و آزادبودن سیاستمداران از نظارت و پاسخگویی (شرّ «اجتماعی» بیشتر) گزینهی اوّل انتخاب شده است. در دوران اصلاحات برخی در توجیه برخورد با برخی نمایندگان میگفتند که همه در برابر قانون برابرند و استثنا معنا ندارد. اینجا اتّفاقاً اینگونه برابریطلبیها، خود عملی نادرست است.
با توجه به بند ج شماره 56، نظر شما درباره آخرين نوشته كاوه لاجوردي چيه؟
پاسخحذفموضوع انتخابات اسفند را بعداً به طور مستقل بررسي ميكنم.
حذفسلام،
پاسخحذفاستدلال "خودت هم" را می توان با فرض وضعیت "هر دو غلط" برای نشان دادن تناقض موضع حریف به کار برد (برهان خلف برای اثبات نفاق حریف و نه برای بررسی حقیقت موضوع نقد). به نظر من اگر این استدلال آگاهانه به این صورت به کار برده شود، به امید تنبه حریف، یابه قصد افشای نفاق او، مشروع است. چه فکر می کنید؟
روزنامه کیهان: رسانه های بیگانه از جنبش سبز حمایت می کنند، پس جنبش سبز وابسته به بیگانگان است.
استدلال: رسانه های بیگانه به همان صورت از انقلاب اسلامی هم حمایت کردند، ولی کیهان چنین نتیجه ای در مورد انقلاب اسلامی نمی گیرد.
نتیجه: کیهانیان منافقانه قلم می زنند و مباحثه منطقی با آنان بیهوده است.
مسیحیان (یا آتئیست های) ضد اسلام: مسلمانان به اسم اسلام جنایاتی مرتکب شده اند. پس اسلام دین درستی نیست.
استدلال: مسیحیان (یا آتئیست ها) نیز به نام عقیده خود جنایاتی مرتکب شده اند.
نتیجه: این منقدین در اعتقادات خود سازگار نیستند و در مباحث منطقی غیر قابل اعتمادند.
سلام
حذفبله، براي تنبّه و نشاندادن ناسازگاري فكري يا عملي حريف خوبست؛ امّا بهتر است به جاي «نفاق» كه آگاهي و بياخلاقي را هم ضميمه ميكند، به همان تناقض اكتفا كنيم. اين تناقض را هم منحصر در موضوع بحث بدانيم و به كلّ ساختار فكري حريف تسرّي ندهيم. ميدانم كه در دنياي واقعي، اوضاع خرابتر از اين حرفهاست ولي براي باز بودن مجال گفتگو لازم است.
کاش پُست ها تَگ داشتند. آن وقت من تنبل برای یافتن همۀ مغالطه هایتان(!)مجبور به شخم زدن آرشیو و بررسی کل شجره نامه تان نبودم که خود مغالطه دیگری است البته :)
پاسخحذفارادت
خوانندۀ تنبل ایمایان
دست شما درد نکنه. مثل همیشه از خوندن مطالب شما لذت بردم.
پاسخحذف