شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷
دربارهی
دوسال آخر عمر آیتالله خمینی و اینکه تا چه حد در جریان مسائل بود، حرف و حدیث
بسیار است. یکی از مهمترین موارد این ابهامها نامههایی است که سرنوشت انقلاب را
پس از فوت او مشخّص کرد. بسیاری در انتساب این نامهها به رهبر وقت تردید کردهاند.
کارشناسان خط نیز با قطعیّت برخی از آنها را زیر سؤال بردند و گفتند که باید نوشتهی
افرادی با سنّ و سال جوانتر باشد امّا مهمترین شاهد اعتراف نزدیکان شخص آیتالله
خمینی است که به صراحت نامههای اخیر وی را نوشتهی دستکم سه تن از نزدیکان وی
دانستهاند. با مصاحبهی اخیر احمد منتظری با یورونیوز و تکرار ابهامها دربارهی
نامههای آیتالله خمینی نوشتن این یادداشت الزامی شد. این شواهد را پیشتر محسن
کدیور اینجا آورده بود ولی به علّت طولانیبودن نوشتههای ایشان بسیاری از جزئیّات
ناخوانده میماند و بهتر دیدم که آن را مجدّداً منتشر کنم.
سیدهاشم
رسولی محلاتی (عضو دفتر آیتالله خمینی): «چند علت داشت که ما باید آنها [پیامهای آیتالله
خمینی] را بازنویسی میکردیم: اولا ایشان پیامها را در کاغذهائی با قطعهای مختلف
مینوشتند و بسیار به دوری از اسراف اهمیت میدانند و لذا از کاغذهای مختلفی که
به دستشان میرسید، با جنسها و رنگهای مختلف استفاده میکردند. در فواصل نوشتن
پیام گاهی مطالبی را خط میزدند و مطالب جدیدی را اضافه میکردند، گذشته از این
در اواخر عمر دستشان کمی میلرزید و ضرورت ایجاب میکرد که پیامها بازنویسی شوند.
مثلا یادم هست پیام گورباچف را من نوشتم... گاهی هم آقای [محمد حسن] رحیمیان که خط
خوبی دارند، پیامها را مینوشتند... خط احمد آقا [خمینی] هم خوب بود، ولی خیلی به
خط امام شبیه نبود. برای همین گاهی میآمد بالای سر من میایستاد و سؤال میکرد که
چطور مینویسید که اینقدر شبیه خط امام است؟! تمرین هم زیاد میکرد، بهطوری که
این اواخر خطشان تا حدودی شبیه خط امام شده بود... امام گاهی برای تسریع در کارها
پیامها را بدون نقطه و سریع مینوشتند و به من می دادند که بازنویسی کنم... احمد
آقا نمیتوانستند خیلی شبیه به امام بنویسند. کسی که شبیه امام می نوشت، من بودم!»
همینطور که
میبینید علاوه بر نام سیّداحمد خمینی دو نفر دیگر نیز در نوشتن نامهها دست داشتند
که مدّعی بودند خطّشان به خط خمینی شبیهتر از فرزند اوست و سیّداحمد لازم بوده
«تمرین» کند تا بتواند شبیه پدرش بنویسد. چیزی که در نقل قول محلّاتی اهمیّت دارد
این است که وی میگوید نامهها بازنویسی میشده نه اینکه مثلاً انشای خمینی و
خطّ آنان باشد امّا نقل قول موسوی تبریزی از سیّداحمد خمینی چیز دیگری میگوید:
سیدحسین
موسوی تبریزی (دادستان اسبق کل انقلاب و همسایه سیداحمد خمینی در جماران): «احمد
[خمینی] آقا خودش به من گفت … این نامه [در مورد نهضت آزادی، اسفند ۱۳۶۶] به خط من
است و امام امضا کرده، و نه تنها این نامه که نامههای اخیر را غالبا امام نمینوشت.
من [احمد خمینی] مینوشتم و امام امضا میکرد.»
بنا بر سخن
موسوی تبریزی نامهها بازنویسی نبوده و احمد خود نوشته و حتّی اشارهای به اینکه
آیتآلله خمینی آنها را شفاهاً گفته باشد نیست. نامهها را احمد مینوشته و پدرش
امضا میکرده است. مشکل اینجاست که خود آیتالله خمینی در «وصیتنامهی الهی
سیاسی» خود که در ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ نوشته و در ۱۹ آذر ۱۳۶۷ آن را ویرایش کرده و چند
ساعت بعد از وفاتش رسماً قرائت شد صریحا نوشته است: «اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای
بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض
میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود، مورد تصدیق نیست مگر آنکه صدای من یا
خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته
باشم.» ایشان شرط کرده مکتوباتی که بعد از حیاتش به وی نسبت داده میشود «باید با
خط و امضای وی باشد با تصدیق کارشناسان». بسیاری از این نامهها نه تنها یقینا به
خط آیتالله خمینی نیست بلکه کارشناسان مستقل حتی امضای نامه را هم تایید نکردهاند
پس مطابق وصیت آیتالله خمینی قابل انتساب به وی نیست.
ضمن
یادآوری اینکه این وصیّت شامل نقل قول ناقصی که با آن هاشمی رفسنجانی، خامنهای
را به رهبری رساند (و بسیاری از نامههای مشکوک و نقلقولهای شفاهی نامستند دیگر نیز) میشود، این یادداشت
ابداً در پی بررسی مسئولیّت آیتالله خمینی دربارهی حوادث دوسال پایان عمر او
نیست؛ تنها برای روشنکردن این امر است که اوّلاً خود او گفته جز صدا، تصویر، دستخط
و تصدیق کارشناسان نباید چیزی را به وی مستند کرد و دیگر اینکه نویسندهی بسیاری
از نامههای او سه نفر بودند: سیّداحمد خمینی، محمّدحسن رحیمیان و سیّدهاشم رسولی
محلّاتی.
پ.ن: منابع گفتهها در سایت کدیور موجود است.
نظام مقدس مثل قالی کهنهایست که هر طرفش را بکشی طرف دیگر پاره میشود.
پاسخحذفاین بحثها شاید برای تحقیق تاریخی فایده داشته باشد اما تکلیف ما را با نظام مشخص میکند. فرض کنیم که نویسنده خمینی نبوده، ولی به هرحال مسئولیتش با هیئت حاکمه است.
۱۲۳
پاسخحذفتا کی نبش قبر؟ کمی به روز باش!
تحریمها کار میکند یا نمیکند؟
بسیاری از همان متخصصان خاورمیانه که قبلا استدلال میکردند تحریمها علیه ایران کار نمیکند حالا بر این باور بودند که باید عربستان سعودی را تحریم کرد. در دوران اوباما نتیجهگیری اکثر متخصصان خاورمیانهای متمایل به چپ و نزدیک به دولت اوباما این بود که باید تحریمها را در برابر برخی عقبنشینیهای جمهوری اسلامی- حتی موقت و محدود بدون اطمینان از پایان برنامهی اتمی- لغو کرد. آنها تحریم برای به زانو در آوردن و مجازات را نمیپذیرفتند. ولی حالا چه اتفاق تازهای افتاده است؟ آیا آنها در این مدت کوتاه متوجه شدهاند که تحریمها میتوانند مجازات باشند و موثرند؟ آیا درک کردهاند که تحریمها علیه برخی کشورها کار میکند و علیه برخی کار نمیکند؟ یا از تحریمها در برابر رژیمهایی که خوششان نمیآید یا منفعتی از آنها نمیبرند دفاع میکنند و تحریم علیه رژیمهای ضدامپریالیست را خوش نمیدارند؟ https://kayhan.london/fa/?p=133856
برای همه سوال شده(البته برای شماها موضوعات مهمتری هم هست، نمونه اش همین خط عمام خوبی ها) که فعالان محیط زیست چه میدانند که اتهام فساد فی الارض نصیبشان شده و حکم چنین اتهامی هم که برای همه واضح است!
پاسخحذفشماها که به روی مبارکتان نمی آورید؟ نه؟
به ناشناس۱۳۹۷ آبان ۱, سهشنبه، ساعت ۱۲:۰۶:۰۰ (+۳:۳۰ گرینویچ)
پاسخحذفپرسش کرده اید که تا کی نبش قبر؟ کمی به روز باش! تحریمها کار میکند یا نمیکند؟
هر چند به لحاظ آموزه های دینی نبش قبر امر حرامی است،بااینحال به لحاظ اجتماعی و سیاسی،گریزی از نبش قبر نداریم و این امر نه تنها امروز و اکنون،بلکه باید تا فردای براندازی نیز ادامه یابد،چرا که نبش قبر پاسخگوی سوالهای طرح شده و طراح پرسشهای طرح نشده است؛بنابراین راهی نداریم که تا قیامت از هرگونه نبش قبری حمایت کنیم و هرگز از یاد نبریم نبش قبری که اعوان و انصار بدوی و بدنی و دهنی و قلمی نظام مشرکین می کنند،قائم به رای و نظر خودشان نیست و فرموده اتاق فرمان است،پس ناگفته پیداست که جماعت تحت امر اتاق فرمان اگر هم بخواهند نمی توانند که به روز باشند؛اینچنین است که در نظرشان مرگ خوب است منتهی برای همسایه،اینچنین است که با تحریم سپاه،سپاهی می شوند و با تحریم کلیت نظام مشرکین،پشت مردم گارد خیرخواهی می گیرند و و رگ وطن پرستی شان متورم می شود؛ولی در مواجه با تحریم عربستان،مردم عربستان را فاکتور می گیرند و بن سلمان و اعوان و انصارش را نوک تیز مزخرفات خود می کنند و با دست و پا و لب و دهانی آلوده به خون دکتر سامی و سعیدسلطانپور و فروهر و پوینده و امیر علایی و ستار بهشتی و زینالی و کاووس امامی و ...روی خون خاشقجی اسکی می کنند و کاسه داغتر از آش می شوند؛اینچنین است که همنشینی رئیسی و تتلو اوج بیاخلاقی سیاسی است و نشست و خوش بش شیخ رشوه گیر و با ساسی مانکن و حمایت تتلو از میرمخنث ارتجاع اوج با اخلاقی است؛اینچنین است که به آمیز ممد خواری طلب رای میدهند،تدارکاتچی از کار در می آید و به دولت امنیتی و قاتلان دهه ٦٠ رای می دهند،مموتی از کار در میاید؟!
ازایران ایلخانی گفتن بود گفت:لچرهای حرومزاده و حروم لقمه سبز و بنفش های قهوه ای شده نظام مشرکین،از سال ٨٨ پس و پیششان را دَهنی و بَدنی و بَغلی و قَلمی دادند و در حَد«ربنا»هم از دیکتاتور قرمساق امتیاز نگرفتند؟!