پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۹۷
روزنامهنگاری
به نام پویان خوشحال در نوشتهای در روزنامهی ابتکار به جای واژهی «شهادت» برای
امام حسین از واژهی «درگذشت» استفاده کرده است. بلافاصله ارزشچیان هیاهو راه
انداختند که «توهین» به امام حسین است و فرد بینوا به هنگام گریختن دستگیر شد.
واضح است که رابطهی درگذشت و واژههای مرادف آن مانند وفات یا رحلت با شهادت، عموم
و خصوص مطلق است یعنی هر شهادتی وفات است ولی هر وفاتی شهادت نیست؛ پس نمیتوان
صرف استفادهی از این واژهها را توهینی به امام حسین دانست ولی بد نیست به متون
روایی و دینی نگاهی بیندازیم و ببینیم که آیا استفاده از واژهی
وفات (درگذشت) به جای شهادت برای بزرگان دین سابقه دارد یا نه.
۱- رسول خدا
صلی الله عليه وآله درباره امام حسين عليه السلام فرمود:
أما إنّ
أمتی ستقتله فمن زاره بعد وفاته كتب الله له حجة من حججی.
آگاه باشيد
كه امتم حسين را میكشند، پس هر كس پس از وفاتش او را زيارت كند، خداوند ثواب يك
حج از حجهای مرا برای وی مینويسد.
ابن
شهرآشوب، مناقب آل أبیطالب، ج ۳، ص ۲۷۲، ناشر: المكتبة والمطبعة الحيدرية ـ النجف
الاشرف، ۱۳۴۵هـ.
اگر
بپذیریم که به کار بردن واژهی وفات (درگذشت) برای امام حسین توهین است، پس
پیامبر اسلام به نوهی خود توهین کرده است!
۲- طبرسی
در الإحتجاج مینويسد:
محمد بن
الحنفية بعد وفاة أخيه الحسين صلوات الله عليه...
الطبرسی، الاحتجاج،
ج ۲، ص ۱۳۶، تحقيق: تعليق و ملاحظات: سيدمحمد باقر موسوی خرسان، ناشر: دارالنعمان
للطباعة والنشر - النجف الأشرف، ۱۳۸۶هـ - ۱۹۶۶م.
۳- درباره
شهادت اميرالمؤمنين و امام حسن مجتبی عليهماالسلام نيز تعبير به وفات وجود دارد:
و كان مع
أخيه الحسن بعد وفاة أبيه عليهم السلام عشر سنين و بقي بعد وفاة أخيه الحسن عليه السلام
إلي وقت مقتله عشر سنين.
امام حسين
عليهالسلام، پس از وفات پدرش، ده سال با برادرش امام حسن عليهالسلام و ده سال پس
از وفات برادرش تا زمان شهادتش زندگی كرد.
الأربلی، علی
بن عيسی بن أبی الفتح، كشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ۲، ص ۲۵۰، ناشر: دار
الأضواء بيروت، الطبعة الثانية، ۱۴۰۵هـ ۱۹۸۵م.
المجلسی،
محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۲۰۰، تحقيق: محمدباقر بهبودی، ناشر: مؤسسة
الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
همانطور که
میبینید سابقه دارد که علمای برجستهی شیعه در معروفترین کتابهای این مذهب تعبیر
وفات را برای امام علی، امام حسن و امام حسین به کار بردهاند. اگر این افراد در
زمان ما میزیستند با معیارهای قوّهی قضائیّه باید دستگیر میشدند.
از آنجا که
برای پیامبر اسلام و برخی بزرگان شیعه مانند حضرت زینب و حضرت معصومه تعبیر وفات
به کار میرود سابقه داشته که خود من گاهی به اشتباه تعبیر وفات و شهادت را جابجا
به کار ببرم. مورد روزنامهی ابتکار هم لغزشی عادی بود که با یک تذکّر حل میشد
ولی اقدام این روزنامه در اخراج این فرد بسیار عجیب بود و دستگیری او عجیبتر. به
نظر میرسد مسئولان قوّهی قضائیّه علاوه بر نداشتن تسلّط بر مباحث حقوقی، از متون
و کتب دینی نیز سررشتهی چندانی ندارند و گرنه هر بار با کردار و گفتار خود آن را
ثابت نمیکردند. علاقهی این افراد به ساختن کوه از کاه و جنجالآفرینیهای این
چنینی یادگاری تلخ در تاریخ خواهد بود که دامنهی آزادی بیان و آزادی پس از بیان
در دورهی معاصر را به خوبی نشان خواهد داد.
شما اینهمه سالیان دیده اید آقایان به روایات و قرآن استناد کنند؟ سالیانی پیش (قبل یا ابتدای از دوران خاتمی) سرمقاله کیهان از شریعتنداری را می خواندم که نقل به مضمون نوشته بود: "اصول ما همان اصول اسلام ناب محمدی است که عبارتند از: مبارزه با سرمایه داری جهانی، دشمنی با امپریالیسم، حمایت از خلق های دردمند جهان در برابر آمریکای جهانخوار." یعنی اولا توحید و معاد و نبوت و اینها را فراموش کنید، چون آن دین دیگری بود و اینها دین دیگری دارند
پاسخحذفو ثانیا معلوم است که در کتاب و روایاتشان از 'آمریکا، امپریالیسم، سرمایه داری جهانی،...' نام برده شده و در نتیجه روایات و کتابشان هم فرق می کند و اتفاقا تسلط بسیار خوبی هم بر کتاب و روایات دین خودشان دارند.
بعضی وقتا آدم فکر میکنه عمدا برای بیزارکردن مردم از دین و مذهب این کارا رو میکنن.
پاسخحذفسلام
پاسخحذفاثبات شیئ نفی ما عدا نمی کند.عملکرد غلط قوه قضائیه دلیل بر محق بودن طرف مقابل نیست.
مطلب بسیار ساده است.
از هر بچه شیعه یا مسلمان یا حتی غیر مسلمان داخل کشور بپرسید که امام حسین صلوات الله علیه عاقبتش چه شد ؟ به شما می گویند که با شدیدترین وضع به شهادت رسید.
حالا اگر کسی که می داند امام حسین شهید شده یا می داند که مردم کشورش عموما اینگونه باور دارند و این باور جزء باورهای بشدت قابل احترام مردم است بنابراین قطعا و یقینا بکار بردن واژه وفات بجای شهادت اهانت و هتک مقام امام است و جای هیچ توجیهی هم نمی ماند.
و لکن حتی بر فرض که عامدا و آگاهانه و حتی به قصد توهین به امام معصوم این کار را کرده باشد یک برخورد کلامی شدید و پر لحن می تواند حلال مشکل باشد.
از دیگر سو رفتار تند و خشن قوه قضائیه و کیهان فقط و فقط بخاطر حفظ آن هیمنه دروغینی است که برای مذهبیون ساده دل فرمانبردار ساخته اند.و الا کسی که خودش ابنه ای و همه کاره است گه می خورد که دم از اسلام و دیانت و حفظ حریم تشیع و حرمت امام معصوم بزند.
از آن طرف کسانی مثل نورعلی تابنده خودشان را زیادی خوردند و گفتند که درباره صدیقه طاهره صلوات الله علیها تعبیر شهادت را بکار نبرید.مقام شهادت چنین و چنان است و ...و بعد هم آن شد که نباید می شد.
حذفجان کلام اینکه دست از سر حکومت و حاکمان ایران بردارید.توقع خیر و راستی و درستی از این حکومت توقعی عبث و باطل است.به تعبیر دوستمان ای بسا از هر فرصتی برای ضربه زدن به دین استفاده می کنند.
باور بکنید یا نکنید این اراذل در لباس دیانت و تقوی و انقلاب و جهاد و ...
مامورند که بنیانهای اعتقادی و فرهنگی مردم را سست و نابود کنند.
درباره قسمت آخر نوشته تان که گفتید در لسان روایات هم گاهی تعبیر وفات برای امام معصوم بکار رفته دچار خطای مغالطه شده اید که الان دقیقا عنوانش را نمیدانم و در ذهنم نیست ولی خلاصه اش این است که آن وفات یا این وفات تفاوت معنائی بسیار دارد.
این وفات یعنی مرگ معمولی غیر از شهادت.اما آن وفات اطلاق دارد و معنایش مطلق مرگ است.خواه معمولی باشد یا شهادت.
در روایات داریم که وقتی بهشت و جهنم تقسیم می شود و هر کسی به جائی که باید می رود جهنمی هائی که در عذاب دهشتناک غوطه ور هستند به ناگاه می بینند که نسیم خنکی وزیدن گرفت و آتش به سردی گرایید.سوال می کنند چه شد؟خطاب میرسد اول شخصیت عالم پیامبر رحمت صلوات الله علیه و آله از کنار جهنم عبور فرمودند و این عبور موجب سردی آتش شما شد.پاسخ می دهند که « بگوئید برود .این تخفیف عذاب را نمی خواهیم.»
پناه می بریم به خدا.قیامت است.کار تمام شده .پرونده بسته شده.مخلد در آتش است.هر روزش به اندازه پنجاه هزار سال طول می کشد.در عذاب دهشتناک غوطه ور است .راه فرار و نجات ندارد .با این حال نسبت به اول شخصیت عالم وجود اعلام انزجار و.تنفر می کند.یعنی بالاترین درجه سوء انتخاب و خواست بد را داراست.
حالا اگر یکی مثل حسین شریعتمداری این عاقبت کارش باشد با منطق و.دلیل و برهان می خواهید سوء انتخاب او را اصلاح و رفع کنید ؟لطفا در مفهوم روایت بسیار دقیق شوید.تصورش هم خیلی سخت است اما حق است چون معصوم فرموده است.
فوت یا قتل؟
پاسخحذفسردار کیلویی:بگو ببینم چرا تیر خوردی؟
شاکی:با قمه به کلانتری حمله کردم؟
پاانداز:سردار با قمه حمله کرده!
سردار کیلویی:به کلانتری حمله کردند و با قدرت همکاران من بستنش به رگبار...خب حالا بگو علت حمله کردنت چی بود؟
شاکی:چون عموی من در اداره آگاهی بر اثر «ضرب و شتم» فوت کرده و ما پیگیر پرونده اش بودیم!
سردار کیلویی:چند وقت توی زندان بوده که فوت کرده است؟
شاکی:دوازده ساعت!
سردار کیلویی و پاانداز بی هیچ واکنشی از کادر دوربین خارج میشوند!
ازایران ایلخانی گفتن بود گفت:وقتی حقیقت را فدای مصلحت کردی و بخاطر منافع فردی و گروهی،چشم بر قتل و غارت و تجاوز سیستماتیک بستی و سرگرم لفاظی و بحث بی خطر نخود و لوبیا شدی و یقه قرمساقزادههای نظام مشرکین را نگرفتی که واسه کدوم حرومزاده ای داری برج بلند دمکراسی مي سازی و واسه کدوم حروم لقمه جوک حقوق شهروندی تعریف می کنی،طبعا دیوث زاده ها یقه ات را میگیرند و کشیده تو صورتت می زنند و شیشه توی ماتحت می کنند که باید سیب زمینی را با خاک بخری و اشکنه و یونجه را با نون خشک بخوری و لنگ ببندی و برای حماقت پویان خوشحال و بلاهت فرشید هکی و مصیبت هاشم خواستار و امثالهم آه و ناله و چسناله کنی.