شنبه ۴ امرداد ۱۳۹۹
یکی از ویژگیهای اقتصاد و سیاست ایران، مندرآوردی بودن بسیاری از وجوه آن است که کارشناسان حوزههای گوناگون را در تعریف، مشکلیابی و پیشبینی رفتار آن دچار سردرگمی میکند؛ نوعی ایرانیزهکردن ویژه. کلاف سردرگم اقتصاد را معمولاً با نهادهای تحت نظر رهبری که میراثدار بسیاری از نهادهای مالی رژیم گذشتهاند مرتبط میدانند که نه نظارتی بر آنها هست و نه به جایی جواب پس میدهند، چه رسد که مالیات بدهند. امّا گذشته از آنها بسیاری از شرکتهای دیگر هستند که در ظاهر خصوصیاند ولی ریشه در رانت ناشی از جایگاه سیاسیون و نظامیان دارند. شرکت هواپیمایی «ماهان» یکی از رشتهشرکتهای به هم پیوستهی «مؤسّسهی خیریّهی مولی الموحّدین» کرمان است که از قضا آن هم با تسویهحساب بدهی رژیم گذشتهی ایران با مصر و واردات چند هواپیمای مستعمل از آن کشور آغاز به کار کرد.
اگر بتوان سقفی را یافت که حسین مرعشی، محمّدرضا باهنر و قاسم سلیمانی یکجا زیر آن جمع شوند، جز سقف «نظام» جایی غیر از همین مؤسّسهی «خیریّه» نیست؛ جایی برای سودبردن همه و نشستن گرایشهای خودی سر سفرهی نظام. وقتی اصرار مرعشی را برای سهیمکردن باهنر و سلیمانی در بازی میبینیم پی به ذکاوت -یا به قول خودش آیکیوی بالای- او میبریم که میداند بهترین راه کسب امنیّت، سهیمکردن همه در منافع است. در واقع قانون قدیم همبستهبودن قدرت و ثروت از آن مواردی است که از پس این اقتصاد ایرانیزه آشکار است. اگر میخواهیم ببینیم که بهرغم فشار اصولگرایان و گروههای انقلابی برای بیرونراندن اصلاحطلبان از قدرت، آنان چطور دوام آوردند و جانسختی کردند، باید همین روابط پنهانآشکار را مدّ نظر قرار دهیم.
تا اینجا ایرادی به آیکیوی مرعشی وارد نیست و ثروتآفرینی هم اگر از راهش باشد نه تنها مذموم نیست بلکه بسیار پسندیده است؛ امّا بارها و بارها شنیدهشدن شکبرانگیز نام «ماهان» در سالهای گذشته در خور تأمّل است: پرواز با بار نظامی به سوریه و لبنان، پروازهای بدون بازده اقتصادی به ونزوئلا، پرواز انتحاری به صنعای یمن، پرواز واردات کرونا از چین و موارد دیگر. درست مانند اصلاحطلبانی که به هنگام بهخطرافتادن منافع نظام، مواضعی میگیرند که ولایتزدگان را پشت سر میگذارند، هواپیمای ماهان هم تن به خطراتی داده است که دیگر شرکتهای هواپیمایی توان یا جرأتش را ندارند. پس از قرارگرفتن در لیست تحریم امریکا هم که آب از سر گذشت و با دست بازتر کارهایش را ادامه میدهد.
ذکر خاطرهی خلبان اسداللهی از قاسم سلیمانی و هفت تن «بار ممنوعه» با تکذیب مضحک ماهان روبهرو شد زیرا این مؤسّسه مدّعی است که شرکتی خصوصی است و ارتباطی با نهادهای نظامی ندارد ولی آیا سخنان سردارانی مانند نصرتالله حسینیپور که خبر از ارسال نیرو با این شرکت به سوریه میداد هم تکذیب شد؟ اگر اسرائیل از پناهگرفتن در سایهی هواپیماهای غیرنظامی برای زدن سوریه استفاده میکند، ایران هم مدّتهاست که از هواپیمای غیرنظامی استفادهی نظامی میکند.
دو روز پیش دوباره هواپیمای این شرکت خبرساز شد. ایرباس ماهان از بالای پایگاه امریکا در سوریه رد میشود، خلبان به تماس نیروهای امریکایی جواب نمیدهد و پس از نزدیکشدن جنگندههای امریکایی ابتدا ناگهان ارتفاع کم میکند، سپس اوج میگیرد که به صدمهدیدن چند مسافر و راهافتادن موج خبری میانجامد. یکی از سیاستهای جوابپس دادهی «نظام» سیاستِ «بشوره ببره» است یعنی راهانداختن یک موج خبری برای کمرنگکردن خبری یا خطایی در گذشته؛ ولی مشابهسازی این هواپیما و هواپیمای اوکراین لطیفهای بیش نیست. گذشتن کریدور بینالمللی از بالای پایگاه امریکا به جای خود، خلبان میتوانست جواب تماس امریکاییها را بدهد، نزول و صعود ناگهانی هم بیشتر به نمایش میماند و گرنه به فرض وجود خطری از سوی یک جنگنده، این بالا و پایین رفتنهای دفعی یک هواپیمای غولپیکر کمکی به ایمنی آن نمیکند. متأسّفانه این بار نیز جان مسافران غیرنظامی بازیچهی خبرسازی، آوازهگری و تبلیغات نظام شد تا شرکت ماهان باز هم نمرهی قبولی بگیرد.
یا چطور مثل ایمایان سعی کنیم واضحترین چیزها رو برعکس جلوه بدیم
پاسخحذفدوباره جنگ امرداد با مرداد شروع شد :)
پاسخحذف