آگاهی و توهّم آگاهی

                                                                                                  شنبه ۱۱ امرداد ۱۳۹۹
  
 از میان آثاری که سال گذشته درباره‌ی تعرّض جنسی به زنان در حوزه‌ی رسانه ساخته شدند، فیلم «Bombshell» و سریال «بلندترین صدا» به کار و حرفه‌ی راجر ایلز بنیان‌گذار فاکس‌نیوز و یکی از حامیان اصلی حزب جمهوریخواه پرداختند. مینی‌سریال‌ در حدّ فاصل فیلم سینمایی و سریال ادامه‌دار بهترین قالب برای پرداختن به این موضوعات است چون نه محدودیّت زمانی فیلم را دارد و نه مانند سریالهای طولانی برای جذب مخاطب به آن آب بسته می‌شود. برعکس فیلم که عمدتاً به بخشی از زندگی حرفه‌ای ایلز می‌پردازد، ‌سریال با فراغ بال دوران حضور،‌ اوج و سقوط او را نشان می‌دهد. همسان‌‌سازی او با دونالد ترامپ و تکیه بر شباهتهای اخلاقی و حرفه‌ای این دو، سریال را از گذشته فراتر می‌برد و به زمان حال می‌آورد. به ویژه که او در پایان برای فاکس رجز می‌خواند که از اینجا می‌روم و به ترامپ کمک می‌کنم؛ خودش مرد ولی شبیه‌ترین کس به او یعنی دستیارش بیل شاین به کاخ سفید رفت و الآن هم در کارزار انتخاباتی ترامپ همراه اوست. شعار انتخاباتی ترامپ (بزرگی را دوباره به امریکا برمی‌گردانیم) نیز سالها پیش از زبان ایلز در زمان تلاشش برای به‌زیرکشیدن اوباما - که از دید او عرب، مسلمان، سوسیالیست و غیرامریکایی بود- شنیده می‌شود.

بار نمایش تعرّض جنسی در فیلم به عهده‌ی شخصیّتهای داستانی است چون شخصیّتهای حقیقی به خاطر تعهّد و قراردادی که امضا کرده‌اند نمی‌توانند درباره‌ی دوران حضورشان در فاکس حرف بزنند. بازی عالی راسل کرو طبعاً وجه امتیازی برای «بلندترین صدا»ست. عنوان سریال ابتدا به عنوان گفتاری از زبان ایلز بیان می‌شود و بعد در عمل تبدیل به توصیف کنشگری زنانی می‌شود که علیه او می‌شورند. سریال خبرسازی، فریب افکارعمومی و لکّه‌دارکردن حریف را با لغزش‌های اخلاقی فردی به گونه‌ای همراه می‌کند که گویی مصادیق «تجاوز از حد» چه در عرصه‌ی فردی و چه اجتماعی به نوعی با هم همبسته‌اند.

امروز جیمز پسر روپرت مرداک، ‌غول رسانه‌ای امریکا به علّت اختلاف‌نظر دیرینه‌ با پدر و برادرش از شرکت پدر استعفا کرد. در سریال کشاکش زیادی وجود دارد بین راجر ایلز و پسران مرداک به ویژه جیمز که مخالف تبدیل‌شدن فاکس به بوق تبلیغاتی یک نامزد است و از او می‌خواهد که تساوی را بین نامزدها رعایت کند (تصویر بالا). مثل اینکه اختلاف مزمن بالاخره کار را به جدایی پسر از پدر کشاند.

رسانه‌های آوازه‌گر مانند فاکس یا صداوسیمای خودمان می‌دانند که در جدال بین آگاهی و نادانی، همیشه آگاهی برنده است؛ پس توهّمی از آگاهی را به جای نادانی به عنوان رقیب به میدان می‌فرستند تا آگاهی را شکست دهد که متأسّفانه خیلی وقتها موفّق هم می‌شود. کلیدی‌ترین جمله‌ی سریال در قسمت اوّل از زبان راجر ایلز گفته می‌شود که شعار و دستورالعمل او در دوران دو دهه تصدّی فاکس‌نیوز است: «مردم نمی‌خواهند آگاه شوند بلکه می‌خواهند احساس آگاه‌‌بودن پیدا کنند.»

۲ نظر:

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics