شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۹
تا از «هیچ بزرگ» دور نشدهایم، یک نکته را اضافه کنم. بازیکردن یا نکردن بازیگران در عرصهی سینما یا دیگر عرصههای هنر و دانش، در بیشتر مواقع بیش از آنکه به تفاوت اندیشه و فرهنگ دو نظام برگردد، به بخت یا جبر زمان فعّالیّت آنان برمیگردد و گرنه بدنهی فعّالان هنری و علمی یا حتّی خود جامعه با یک انقلاب عوض نمیشود. برای همین است که هر وقت این حقیقت آشکار میشود، تلاش میکنند با یک انقلاب فرهنگی یا مشابه آن «تغییر ریشهای» بر دانشگاه یا محافل فرهنگی تحمیل کنند که نمیشود و برمیگردیم سر خانهی اوّل.
عکس بالا جشن پایان فیلمبرداری سریال «باز مدرسهم دیر شد» در خانهی تهیّهکنندهی آن است که خسرو شکیبایی کنار اکبر عبدی و دیگر عوامل سریال ایستاده است. محمّد شمس و مسعود فروتن نیز هستند؛ مهین شهابی هم کنار شاهماهی نشسته است. شکیبایی ششسال از گوگوش بزرگتر بود؛ کافی بود پایش چندسال زودتر به سینما باز شود تا مثل بهروز وثوقی و چند نفر دیگر، یکی از ستارههای سینمای قبل از انقلاب شود و پس از انقلاب مبتلا به ممنوعیّت یا مجبور به مهاجرت شود. اکبر عبدی اگر چندسال بزرگتر بود، جان میداد برای فیلمفارسی کمدی؛ همانطور که -به رغم استعداد خارقالعادهی بازیگری- مشابه آن فیلمها را پس از انقلاب بازی کرد.
همانطور که مهین شهابی امکان حضور در سینما و تلویزیون پس از انقلاب را یافت، پوری بنایی هم میتوانست این امکان را بیابد. برخی ستارگانی که تننمایی هم کرده بودند، بازی کردند ولی او نه. این فهرست را میتوان ادامه داد. اکثر قریب به اتّفاق فعّالان فرهنگی مانند تصویر بالا میتوانند در یک قاب با هم جای بگیرند. این مرزبندیهای اعتباری و موقّت است که آنان را از هم جدا میکند.
از دست "امرداد" خلاص شدیم :)
پاسخحذفآریایی راستین از فردوسی میشنود که در وصف زمان ضحاک سرود:
حذفبشد واژگون چرخ و ویران جهان
امرداد مرداد و نیکی زیان
یا کیخسرو که در پاسخ کاربرد مرداد در نامهی افراسیاب نوشت:
هر آنکس کامرداد را بی اَ خواند
از آسایش هر دو گیتی بماند
سرانجامش اشک و پشیمانی است
چنان باد هر کو انیرانی است
:)))
حذفاینا تو کدوم نسخه شاهنامهان؟ نسخه آدیس آبابا؟
خیر، نسخهی قطب شمال. تازگی از زیر برفها پیدا کردهن.
حذف