سهشنبه ۲۸ امرداد ۱۳۹۹
بسیاری در
این چهلساله گرفتار «هیچ» شدند که بهمن مفید یکی از آنان بود. هر پرسشی دربارهی
دلیل ممنوعیّت کار او پاسخ نقضی دارد. اگر بگوییم برای فیلمهای ضعیف با صحنههای
آنچنانی بود، کسانی با صحنههای آنچنانیتر امکان فعالیّت یافتند و نقش حاجآقاهای
سجّاده آبکش را هم بازی کردند. اگر بگوییم در برابر ستارههای زن بازی کرد، بسیاری
از بازیگران پس از انقلاب بازیهای مشابهی داشتند. اگر بگوییم که پیشینهی تأتری
بسیاری از بازیگران ضعف آثار سینماییشان را پوشاند، او هم از خانوادهای تأتری
بود و به اصطلاح خاک صحنه خورده بود. هرچه بگوییم، جواب دارد و اینها را دربارهی
ملکمطیعی و فردین هم میتوان گفت که پس از انقلاب حتّی فیلم هم ساختند تا بگویند
نظم جدید را قبول دارند ولی برعکس متوسّلانی و ایرج قادری نتوانستند چون گرفتار
هیچ بزرگ شدند.
اگر بپرسند
که فیلمهایی مانند باشو، حاجیواشنگتن، مشق شب، بانو، آدمبرفی، دایره، سفرهی
ایرانی، خانهی روی آب، طلای سرخ، آفساید، نیوه مانگ، آبادان، سنتوری تا... خانهی
پدری چرا به طور دائم یا موقّت توقیف شدند چه جوابی هست؟ پس از اکران دیرهنگام
بعضی از آنان چه اتّفاقی افتاد که پیشتر نباید میافتاد؟ جواب هیچ است، یک هیچ
بزرگ.
اگر بپرسند
که چرا زمانی داشتن ویدئو و بعدها حتّی حمل نوار ویدئو ممنوع بود و پس از آزادی آن چه
اتّفاقی افتاد؟ همین حالا دلیل فیلترینگ بخش عمدهی اینترنت چیست؟ چرا وقتی
استفادهی عام از فیلترشکنها، بخشهای نامناسب برای کودکان و نوجونان را در اختیار
آنان قرار میدهد، باز هم باید به فیلترینگ ادامه داد؟ چرا بهرغم استفادهی بیشتر خانوادهها
از دریافتکنندهای امواج ماهوارهای، داشتن این تجهیزات باید قانوناً همچنان ممنوع باشد؟ با رفع ممنوعیّت چه
اتّفاقی میافتد؟ چرا باید امواج مضّر پارازیت همچنان ارسال شود و خانوادهها به
شکستن قانون عادت کنند؟ جواب همچنان هیچ است، یک هیچ بزرگ.
اگر پای
درددل بسیاری از هجرتکردگان از ایران بنشینید، میبینید که برخی برخوردها و تنگنظریهای
مبتنی بر هیچ، یک سلیقهی شخصی یا «حرف حرف ماست»، علّت جلای اجباری وطن بوده
است. گاهی که دوست یا آشنایی در دنیای مجازی اشارهای به سرگذشت خود میکند، میبینیم
که آدمهای به ظاهر آرام و راضی هم هر کدام داستانی متحرّکاند. داستانهایی از
آرزوهای تحقّقنیافته، سرنوشتهای تغییریافته و راههای نیمهکاره به خاطر هیچ، یک
هیچ بزرگ.
نیستوش باشد خیال اندر روان
پاسخحذفتو جهانی بر خیالی بین روان
بر خیالی صلحشان و جنگشان
وز خیالی فخرشان و ننگشان
لعنت به این هیچ بزرگ
پاسخحذفجواب شما خیلی واضح است. واقعیت این است که بعد از انقلاب کسانی که فرمان دادن در خونشان بود مشتی اوباش را بر سر کار ها گذاشتند و این عده که همیشه از موفقیت همین هنرمندان دچار حسادت بی حساب شده بودند تصمیم گرفتند بی هنرانی باشند که جای هنرمندان را بگیرند. پس بازار ارازل و اوباش گرم شد و هر که را توانستند و یا برای خود احترامی قائل بودند حاضر به بله قربان گویی نشدند پس حذف شدند. یک مشت کتک خور سینمای قبل از انقلاب و دیگرانی که تمجید آدمکشان را کردند، که البته قبل از انقلاب هم تمجید آدمکشان قبل از انقلاب را می کردند موقعیت را مناسب دیدند برای حذف هنرمندان واقعی. دلیلش به همین سادگی بود. علی آزاد و گیل همه کاره شدند و فردین و ملک مطیعی حذف. زنده یاد بهمن مفید هم گرفتار همین قاعده شد. برادر بزرگ او که نابغه ای در تآتر بود هم همین سرنوشت را پیدا کرد.
پاسخحذف