ظریف ِنبویان

                                                                                                  ‌ چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹

 

   

در ورزشگاهها برای تشویق فوتبالیستها به ویژه دروازه‌بانها نام افراد را به یک فوتبالیست مطرح و الگوی خارجی اضافه می‌کنند مثل «بیرانوند ِکاسیاس» یعنی بیرانوندی که در حدّ کاسیاس است. حالا و با سطح استدلال اخیر محمّدجواد ظریف در گفتگو با روزنامه‌‌ی همدلی چاره‌ای نیست جز اینکه با ادبیات ورزشگاهی برای او چیز بنویسیم. فکرش را بکنید، ظریف به حدّی رسیده که برای اثبات محبوبیّت قاسم سلیمانی می‌گوید: برخی از منتقدان به من گفته‌اند که عکس سلیمانی را در خانه نگه می‌دارند. اینجا واقعاً خبری از آن دیپلماتی نیست که حتّی سفسطه‌هایش هم دقیق و حساب‌شده است، ‌بلکه گویی کسی همچون ذوالنوری، ‌زاکانی یا نبویان در جلد او رفته و حرف می‌زند.

 

در حالی که کمترین انتقاد از حضور ایران در سوریه حمل بر توهین به شهدای حرم می‌شود و برای افراد پرونده تشکیل می‌دهند یا کمترین حرفی درباره‌ی سلیمانی برتابیده نمی‌شود، اجتماع تشییع‌کنندگان او از دید ظریف دلیلی می‌شود بر حمایت «مردم» از «محور مقاومت». استدلالی در حد کارشناسان صداوسیما که حضور در راهپیمایی‌ها را نشانگر حمایت «مردم» (همه‌ی آنها) از نظام می‌دانند. به فرض که همه‌ی مردم خواستار حضور منطقه‌ای ایران باشند، رضایت مردم آن کشورها شرط نیست؟ «مردم» سوریه (نه حزب بعث) و مردم یمن (نه فقط حوثی‌ها) چه نظری درباره‌ی حضور ایران در این کشورها دارند؟ مردم یک کشور می‌توانند برای حضور در کشور دیگر راهپیمایی یا حتّی همه‌پرسی برگزار کنند؟

 

ظریف می‌گوید که تفاوت ما با ترکیه چیست؟ تفاوت ما با مالزی چیست؟ تفاوت ما این است که ما مقاومت داریم. خوب این پرسش باید یک پیش‌فرض داشته باشد و آن هم اینکه ما از مالزی و ترکیه بهتریم. چه کسی این را به ظریف گفته؟ اینکه ملّت تا فرصتی به دست می‌آورند به طرف استانبول هجوم می‌برند، نشانه‌ی چیست؟ چه کسی به ظریف گفته که وضع ما از مالزی بهتر است؟ دیگر استدلالهای او نیز در همین حد است که تکرار حرفهایی است که در کتابش «آقای سفیر» هم قبلاً آورده بود. با توجّه به حمایت برخی از منتقدان سیاسی و روشنفکران از سلیمانی اگر مجالی بود،‌ درباره‌ی فاجعه‌ی «محور مقاومت» بیشتر خواهم نوشت.

 

پ.ن: بخشی از مغالطه‌های ظریف را اینجا برای زیتون نوشته‌ام.

۶ نظر:

  1. فکر نکنم در زبان فوتبالی‌ها اسم اول کسره بگیرد؛ اسم دوم مثل لقب است. مثل اصغرْ قاتل، حسنْ پلنگ، کامبیزْ قصاب، وحیدْ مارادونا.
    :)
    ظریفْ نبویان، ظریف چاخان

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. معلوم است فوتبالی نیستی و گرنه شعارهای ورزشگاهی را شنیده بودی.

      حذف
    2. آره خوب ورزشگاه جای امثال من نیست، تازه راه هم دوره.
      ولی عجب، پس مثل اسم فامیل استفاده می كنن با ملودی... علی‌ی‌یِ‌ ِ ِ‌ پروین، هو هو. یک چیزی یاد گرفتیم امروز.

      ظریفِ ِِ ِ نبویان، هْ هْ.

      حذف
  2. زمانی که طالبان در افغانستان حکومت می کرد،نماینده ای در سازمان ملل داشت که با ریش طالبانی، کت و شلواری بر تن داشت.او در جواب یکی از خبرنگاران در مورد کشف گورهای دسته جمعی از مردمی که توسط طالبان کشته شده بودند با حالتی بسیار عادی جواب داد:"به چند تا جنازه توی یک گودال که گور دسته جمعی نمی گویند!"
    حکایت سخنان ظریف حکایت همان نماینده طالبان است.
    اصطلاح ماله کش اعظم برازنده ظریف است.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics