ماتروشکای پوتین

                                                                                                 دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۱

 

باورتان می‌شد حمله‌ی روسیه از تراژدی به کمدی برسد؟ البتّه که فاجعه‌ی قتل غیرنظامیان و هزار مصیبت دیگر که در هر جنگی هست همچنان تداوم دارد ولی منظور من فقط نگاه به جنبه‌ی هجوم روسیه است. همه‌ی تحقیر ناشی از فروپاشی شوروی قرار بود که با حمله به اوکراین و روی‌کارآوردن یک دولت دست‌نشانده و ضمیمه‌کردن بخشهایی از اوکراین به روسیه التیام یابد ولی شد آنچه شد. حمله‌ی کوتاه‌مدّت به جنگی فرسایشی تبدیل شد. تلفات روسیه به حدّی باورنکردنی رسید؛ روسیه از چین کمک خواست؛ شبه‌نظامیان سوری، مزدوران واگنر و حزب‌الله به کمک فراخوانده شدند؛ برخی تجهیزات روسی و بومی ایران به جنگ فرستاده شدند و حالا کار دوّمین ابرقدرت جهان به جایی رسیده که برخی تسلیحات دست‌دوّم حشدالشعبی را قرض می‌گیرد. اینها لطیفه است یا واقعیّت دارد؟

 

آنچه رخ داد چیزی بیش از ناکامی در حمله به اوکراین است و عواقب سهمگینی هم برای پوتین و هم برای کشور روسیه خواهد داشت. با گرم‌شدن هوا خرس برفی آرام‌آرام در حال آب‌شدن است. امریکا با چیرگی اطلاعاتی بی‌نظیر ماهواره‌ها و پهپادهایش اوکراین را تغذیه کرد تا با سلاح‌های تاریخ مصرف‌گذشته‌اش برادر بزرگتر را زمین‌گیر کند. نیروهای نظامی امریکا با لذّت در حال تماشای دست‌وپازدن روسیه‌اند و سیاستمداران این کشور در انتظارند بدنه‌ی ساختار سیاسی روسیه با محاسبه‌ی هزینه و فایده‌ی بقای تزار ولادیمیر واکنش نشان دهد. خیلی زود است که با قطعیّت بتوان درباره‌ی عواقب این جنگ احمقانه حرفی زد ولی رقیب اصلی آینده‌ی غرب اژدهای زرد است؛‌ اگر روسیه در آینده از شرّ پوتین راحت شود و خود -آن‌چنان که سالها پیش در نظر داشت- به ناتو بپیوندد تا سدّی در برابر ابرقدرت آینده‌ی جهان شود خیلی تعجّب نکنید.

   

در این میان بازخوانی توهّمات آغازین رهبرنظام از حمله‌ی روسیه به اوکراین بد نیست. ایزدنشان چنین گفت: «اگر مردم اوکراین وارد میدان می‌شدند وضع دولت و مردم اوکراین اینجوری نمی‌شد. مردم وارد میدان نبودند چون دولت را قبول نداشتند.» خب می‌بینید که اوضاع صدوهشتاد درجه با آنچه خامنه‌ای تخیّل می‌کرد فرق دارد و همین مردم که با هفتاد درصد رأی در یک انتخابات دموکراتیک زلنسکی را بر سر کار آوردند،‌ پوشالی‌بودن غول روسی را افشا کردند. خامنه‌ای از همان دردی رنج‌ می‌برد که پوتین: گیرافتادن در یک حلقه‌ی محدود از اطرافیان تملّق‌گو و جهان را از چشم آنان دیدن.

 

پوتین اگر اندکی درایت داشت بلافاصله پس از فهمیدن اینکه در کوتاه‌مدّت به خواسته‌هایش نمی‌رسد، با قبول پیشنهاد بی‌طرفی اوکراین،‌ جلوگیری از گسترش ناتو و تصرّف دوبخش از کشور اوکراین را به عنوان دستاوردهایش اعلام می‌کرد و جنگ را پایان می‌داد امّا در حال ارتکاب اشتباهی است که شوروی در افغانستان مرتکب شد. با ادامه‌ی جنگ اوضاع برای روسیه بدتر و بدتر خواهد شد. با گسترش دامنه‌ی تحریمها به نفت و گاز، اقتصاد روسیه با فروپاشی مواجه می‌شود. رهایی از تحریمهای کنونی هم مدّتهای زیادی طول خواهد کشید. بیچاره کشورهایی مانند ایران که به هوای حمایت همسایه‌ی شمالی بودند. همسایه‌ای که هیچ تهدیدی جز سلاح اتمی در دست ندارد تا بتواند مانع واکنش بیشتر غرب به توحّش خود شود. دشوار بتوان باور کرد ولی درون ماتروشکای* پوتین چیزی جز یک کره‌شمالی خیلی بزرگ نبود.

 

*ماتروشکا، عروسک توخالی روسی است که درون آن عروسکهای کوچکتری قرار می‌گیرد.

۳ نظر:

  1. یک پیشنهاد درباره خامنه‌ای دارم. هرچه گفت برعکسش درست است مگر خلافش ثابت شود.

    پاسخحذف
  2. اینکه خامنه‌ای، فرضِ زودهنگامِ شکستِ اوکراین را جزئاً (پارشالی) مبتنی بر عدم حمایت مردمی از دولت‌ش کند، لزوما درست نیست. ولی ردّ بنا، نه باعث ردّ ابتنا (ی جزئی) می‌شود نه موجب ردّ مبنا (ی جزئی). بنده خدا اسمی از ضرورت بنا و کفایت مبنا نیاورده.
    وانگهی، فرضِ کفایت اعتماد به اطرافیان تملق‌گو، برای حصول تحلیل‌های پرت، گیریم که پرت‌بودنِ تحلیلِ خامنه‌ای یا پونین هم معلوم شده باشه، باز لزوماً معنیش این نیست که لزوما تحلیلِ پرت ایشان مبتنی بر اعتماد نابه‌جا به تملق‌گویان باشه.

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics