پایان طائب

                                                                                                       پنجشنبه ۲ تیر ۱۴۰۱

       

بدنام‌ترین فرد سیاه‌ترین بخش نظام برکنار شد. برکناری او چند نکته‌ی کوچک دارد:

 

اوّل اینکه حتّی در آزادترین کشورها نیز ترکیب شخصیّت حقیقی و جایگاه حقوقی میزان قدرت و توان یک مقام را تعیین می‌کند و شخصیّت حقیقی یک فرد همیشه مهم است و اهمیّت آن به صفر نمی‌رسد. این مسأله در ساختارهای غیردموکراتیک بسیار پررنگ‌تر است تا جایی که گاهی فرد است که به یک پست معنا می‌بخشد. نام مستعار حسین طائب سالهای متمادی است که در پرونده‌ها و موضوع‌های بسیاری به میان می‌آمد؛ از معتمدان رهبرنظام و فرزندش بود و معمولاً نظر خود را به زور تحمیل می‌کرد، از سرکوب اعتراضات تا پرونده‌های امنیّتی تا اختلافها/اختلاسهای اقتصادی و عزل و نصبهای نهادهای زیر نظر رهبر مانند صداوسیما و جز آن.

 

دوّم اینکه سازمان اطّلاعات سپاه به شکل کنونی دست‌پخت طائب و گروه پیرامونش است که با جداشدن از وزارت اطّلاعات برای خود تشکیلات موازی راه انداختند بدون اینکه مانند وزارت اطّلاعات -لااقل روی کاغذ- به نهادی «منتخب» پاسخگو باشند. اطّلاعات سپاه مانند زائده‌ای کوچک در ساختار اطّلاعاتی رشد کرد و بزرگ شد تا جایی که سایه‌ی خود را روی همه‌ی آنها انداخت.

 

سوّم اینکه ربط این جابجایی با شکست‌های اطّلاعاتی چندسال اخیر و ترورهای حالا دیگر عادی‌شده از روز روشن‌تر است. مسأله اینجاست که نظام هیچ‌گاه در چنین مواردی اهل جابجایی افراد به شکل استعفا یا برکناری نبوده است و این کار را نوعی نمایش و مختص ساختارهای سیاسی غربی می‌داند. بارزترین آن عدم استعفای حاجی‌زاده پس از افتضاح شلیک به هواپیمای اوکراین بود که می‌توانست در ظاهر نوعی اذعان به قصور و تلاش برای جبران مافات باشد. نه افراد چنین تمایلی دارند و نه نظام نیروهای خودش را برای فلان رخداد -هرقدر هم که بااهمیّت باشند- کنار می‌گذارد. برعکس این ابقای افراد نوعی نمایش قدرت هم به شمار می‌‌آید. حالا چقدر کارد به استخوان رسیده که یکی از نورچشمی‌های نیمه‌ی پنهان نظام کنار می‌رود و پستی تشریفاتی می‌گیرد.

 

چهارم اینکه رؤسای وزارت اطّلاعات و اطّلاعات سپاه باید همیشه معمّم و -از دید نظام- مجتهد باشند.  از آنجا که بسیاری از تصمیم‌های یک نهاد امنیّتی در چارچوب قانون نمی‌گنجد و یک نفر باید نظر نهایی را بدهد و گاهی نه وقت و نه امکان مشورت با دیگران وجود دارد،‌ عمل بر اساس اجتهاد شخصی شرعی‌بودن کار را تضمین می‌کند. بماند که امثال طائب نه مجتهد بودند و نه کارشناس خبره‌ی امنیّتی؛ اکثر قریب به اتفاق روحانیون حکومتی از ابتدای جوانی جذب ساختار شدند و فرصتی چندانی برای درس‌خواندن نداشتند تا حتّی با ساده‌انگارترین معیارها هم مجتهد شوند. ضمن اینکه کار در حوزه‌ی امنیّت را نه به شیوه‌ای روشمند بلکه به صورت عملی آموختند؛‌ شترمرغ‌هایی که نه تخم می‌گذاشتند و نه بار می‌بردند. برخی تحلیلهای نشریّات داخلی از آسیب‌های اینگونه انتخاب نوشته بودند و حالا کاظمی اوّلین فرد غیرروحانی است که در رأس یک سیستم امنیّتی قرار می‌گیرد.

 

پنجم و آخر اینکه حوزه‌ی کار کاظمی حفاظت اطّلاعات است که نشان می‌دهد رفقا فهمیده‌اند کرم از خود درخت است و مسأله‌ی نفوذ فعلاً حرف اوّل و آخر را در خرابکاری‌های امنیّتی می‌زند. از سرقت اسناد اتمی تا ترور فخری‌زاده و ترورهای نرم این اواخر همیشه پای افرادی از داخل سیستم در میان بود و هست که بلافاصله مخفی یا به خارج منتقل می‌شدند. در بسیاری از لورفتن‌ها و عملیّات‌های شکست‌خورده نیز اهمیّت نفوذ همپای اشراف اطّلاعاتی طرف مقابل بود.

 

اسرائیلی‌ها تلاش کرده‌اند با زرنگی این برکناری را به شکست عملیّات در ترکیه ربط بدهند که البتّه مسأله ریشه‌دارتر از این است. سیستم امنیّتی رقیب برای اینکه نشان دهد با رفتن آن و آمدن این تغییر مهمی حادث نشده است احتمالاً در آینده‌ی نزدیک باز هم خرابکاری خواهد کرد. هیچ تغییری در کوتاه‌مدّت جواب نمی‌دهد ولی در میان‌مدّت فرد جدید و همفکرانش با چالشی سنگین مواجه‌اند تا از شکست‌های بیشتر جلوگیری کنند یا احتمالاً پیروز‌هایی به دست آورند.

۷ نظر:

  1. طائب رفت ولی طائبیسم به این راحتی‌ها رفتنی نیست.

    پاسخحذف
  2. سیاه ترین؟
    فکر میکنم سیاه تنها رنگیه که طیف نداره
    به همین خاطر شاید میگن بالاتر از سیاهی رنگی نیست

    پاسخحذف
  3. درباره نکته چهارم فکر نمی‌کنید اصل مساله پابرجا باشد ولی اطلاعات سپاه با کاهش اختیارات، زیرمجموعه وزارت اطلاعات یا خود رهبری قرار بگیرد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کاش اینطور بود ولی من خوش‌بین نیستم هرچند وزارت اطلاعات فعلی منتصب و منتسب به رهبر باشد.

      حذف
  4. اطلاعات سپاه پیش از طائب چند رئیس نظامی غیرروحانی داشت و کاظمی مورد اول نیست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. پیش از ۸۸ اطلاعات سپاه بیشتر نهادی مختص یک ارگان نظامی بود مثل اطلاعات ارتش. پس از آن بود که گسترش یافت و موازی‌کاری شروع شد.

      حذف
  5. چند نکته:
    ۱_سازمان اطلاعات سپاه دستپخت طائب نیست.بلکه دستپخت رهبری است.طائب و همکارانش صرفا کمک آشپز هستند!
    ۲_رمز موفقیت رهبری در زمامداری ۳۳ ساله، "هنر فرار از بار مسئولیت ها و انتصاباتش "می باشد.علیرغم مخالفت وزارت اطلاعات و دلسوزان نظام، تشکیلات موازی اطلاعاتی بدون نظارت ایجاد می کند،فرد اخراجی وزارت اطلاعات را مسئول تشکیل آن می کند و در آخر هم در زمان ناکامی و شکست، با دستگاه تبلیغاتی عریض و طویلش،دعواهای مصلحتی و البته کنترل شده بین جناح های حاکمیت به راه می اندازد و اصل مشکل فراموش می شود!
    ۳_از نگاه رهبری، هر شخص صرفا ابزاری برای انجام منویاتش می باشد وسنگری برای پنهان شدن و البته با تاریخ مصرفی مشخص!
    از هاشمی رفسنجانی گرفته تا سعید امامی و قاضی مرتضوی و هاشمی شاهرودی و احمدی نژاد وبرادران لاریجانی و ظریف و روحانی و آخرین نمونه آن یعنی طائب همه دستورات را اجرا کردند و در پی جلب رضایت رهبری بودند اما در اتمام کار،آخرین نقش آنها، مسئول شناخته شدن اشتباهات فاحش رهبری بوده است!
    خلاصه کلام!
    شاید بهتر بود تیترمی زدید:
    "خداحافظ طائب،سلام طائب"

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics