مغالطه‌ی شیب لغزنده

                                                                                                            پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱

 

 

مغالطه‌ی شیب لغزنده (Slippery Slope) که «مغالطه‌ی دومینو» یا «از کاه کوه ساختن» هم نامیده شده جایی است که بگوییم اگر فلان رخداد اتّفاق بیفتد، بهمان پیامد را خواهد داشت و چون آن پیامد خیلی بد است، بهتر است رخداد اوّل اتّفاق نیفتد. با کمی دقّت می‌توان فهمید که گوینده در اصل با رخداد اوّل مخالف است ولی به دلایلی نمی‌‌خواهد‌ این موضوع را آشکارا بگوید، پس تلاش می‌کند با درنظرگرفتن یک پیامد بدتر رخداد اوّل را نیز نفی کند. گرچه در نوع رایج و عامیانه‌ی آن فقط به مقدّم و تالی یا رخداد اوّل و دوّم اشاره می‌شود ولی معمولاً چنین الگویی دارد:

 

اگر الف رخ دهد، ‌آنگاه ب اتّفاق می‌افتد،‌ سپس ج واقع می‌شود و دست آخر د روی می‌دهد. (که بنا به فرض د رویداد بسیار بد و نامطلوبی است، پس بهتر است که از همان ابتدا جلو رخ دادن الف را بگیریم تا کار به د نکشد)

 

با دیدن الگوی فوق به سادگی می‌بینید که اگر رابطه‌ی بین الف، ب، ج و د احتمال باشد، با جلو رفتن این دومینو در هر گام احتمال رخداد بعدی کمتر و کمتر می‌شود تا جایی که خیلی بعید است د رخ دهد.

 

در شکل دوتایی نیز یا: بین رخداد اوّل و دوّم اصلاً رابطه‌ای نیست،‌ ‌یا اگر احتمال عقلایی وجود داشته باشد، می‌توان اجازه داد رخداد اوّل (در صورتی که عقلاً مطلوب باشد) اتّفاق بیفتد بعد جلو رخداد دوّم را گرفت،‌ یا احتمال خیلی ضعیف است. چند مثال را برای روشن‌شدن سه حالت فوق  می‌آورم:

 

یک. فقدان رابطه:  اگر بگذاریم امروز روسری را سر چوب بگیرند، فردا لباس زیرشان را سر چوب خواهند گرفت.

 

گوینده می‌خواهد بگوید لغو اجبار در حجاب سر به برهنگی کامل می‌انجامد. رابطه‌ی واضح و آشکاری بین برداشتن روسری و برهنگی نیست. در دیگر کشورهای اسلامی حجاب اجباری نیست ولی برهنگی هم حاکم نیست؛ از کشور عراق که در منطقه شبیه‌ترین کشور از لحاظ فرهنگی به ایران است گرفته تا کشورهای جنوب خلیج فارس.

   

دو. احتمال نه‌چندان ضعیف: اگر خلاً قدرت در ایران رخ دهد، خطری جدّی (مثل تجزیه،‌ تسویه‌حسابهای خونین یا حمله‌ی اسرائیل) ایران را تهدید می‌کند.

 

همانطور که بالاتر گفتم گوینده معمولاً در مقام دفاع از نظام فعلی این را می‌گوید ولی از آنجا که خود را دموکرات و آزادیخواه معرّفی کرده و کارنامه‌ی نظام حاکم هم واضح است، نمی‌تواند دفاعش را توجیه کند پس پیامدی بسیار بد برای تغییر نظام در نظر می‌گیرد تا مخالفت او با تغییر نظام عقلانی جلو کند. به جای نکاتی که من در پرانتز گذاشتم می‌توانید نکته‌های دیگری هم بگذارید. خیلی مختصر درباره‌ی این سه نکته توضیح می‌دهم:


دو مورد اوّل و دوّم جایی است که درصدی احتمال واقعاً هست ولی می‌توان با تمهیدهایی جلو آن را گرفت. ایران از دیرباز مشکل در حاشیه بودن قومیّتها را داشته که بعضی را به فکر جدایی‌طلبی انداخته است ولی همانطور که در فضای حاکم بر اعتراضات جاری می‌بینید،‌ جوّ مسلّط مخالفت با هر گونه عملی است که تمامیّت ارضی را به خطر بیندازد. این خطر کاملاً مرتفع نیست ولی اراده‌ای قوی برای جلوگیری از آن وجود دارد. همینطور است تمایل برخی افراطیان برای انتقام‌گیری از مسبّبان وضع فعلی که پیش‌بینی‌های لازم می‌تواند مانع آن شود. سخنرانی اخیر رضا پهلوی شامل تأکید بر هر دو موضوع بود؛‌ هم ایران یکپارچه و هم مجازات پس از محاکمه. آگاهی‌رسانی و حمایت همگانی احتمال‌ آنها را بسیار اندک و ناچیز خواهد کرد. پس هر دو احتمال وجود دارند ولی اجتناب از آنها نیز کاملاً ممکن است.

  

اسرائیل هم برخلاف «از کاه کوه ساختن» مدافعان نظام دلیلی برای حمله به ایران نخواهد داشت. حمله به زیرساختها که شوخی است؛ حمله به مراکز اتمی نیز در کار نخواهد بود. ایران دانش هسته‌ای را تا حدّ زیادی به دست آورده و انهدام تأسیسات فقط ساختن یک بمب فرضی را به تأخیر می‌اندازد. ساختن بمب اتمی در قرن بیستم کار مهمّی بود ولی در قرن بیست‌ویکم وقتی کره شمالی بمب دارد، هر کشور دیگری نیز با صرف سرمایه -به بهای انزوای بین‌المللی- می‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد. آنچه مهم است فکر و اراده‌ی پشت بمب است. هر نظامی که به جای نظام فعلی روی کار بیاید، دست‌کم در پی نابودی اسرائیل نخواهد بود پس بمب فرضی برای اسرائیل خطری هم نخواهد داشت مثل پاکستان. (مورد سوّم این مثال مصداق نوع یکم مغالطه است)


سه. احتمال بسیار ضعیف: اگر سفارتخانه‌های ایران در کشورهای صنعتی بسته شوند،‌ کار به جای باریک (تحریم بیشتر یا جنگ) می‌کشد.

 

رابطه‌ی بین بستن سفارت با پیامدهای گفته شده بسیار دور و نامحتمل است. توجّه دارید که اروپا حتّی پس از دسته‌گلهای دو سه ساله‌ی اخیر نظام مثل فرستادن تروریست به کشورهای اروپایی مثل ترکیه و اتریش و استفاده از مصونیّت دیپلماتیک برای ارسال بمب به پاریس هم سفارتها را نبست پس با چند امضا چنین نخواهد کرد. به فرض که چنین کند نیز برای اینکه کار به تحریم و جنگ برسد راهی بسیار طولانی در کار است. فقط سوریه را در نظر بیاورید که اسد با کشتن نیم میلیون نفر و آواره‌کردن میلیونها نفر همچنان بر سر قدرت است. تحریم شد ولی پس از قتل عام فوق تصوّر و از جنگ (به معنای حمله‌ی کشورهای غربی) خبری نبود حتّی در دوره‌ی ترامپ. چند مصاحبه و لابی برای تحریم هم کافی نیست چه رسد به جنگ و زدن «زیرساختها»! 

 

بعضی‌ها از این کلمه‌ی «زیرساخت» خیلی خوششان می‌آید و می‌پندارند که با گفتن آن مطلب مهمّی را بیان کرده‌اند. برای اینکه بگویم که این مغالطه در صورت وجود رابطه‌ی علّت و معلول بین دو رخداد دیگر مغالطه نخواهد بود، بد نیست صورت «درست» آن را به «زیرساخت‌گرایان» تقدیم کنم:

 

اگر نظام حاکم به اسرائیل حمله کند،‌ همان عاقبتی در انتظار اوست که برای عراق پس از حمله‌ به کویت اتفاق افتاد: لشکرکشی امریکا و کشورهای غربی و زدن «زیرساختها»ی ایران.


پیش‌برد مخفی برنامه‌ی هسته‌ای،‌ دفاع از اسد به بهای بدنامی بین ملل عرب و کشتار یک ملّت، زدن پایگاه و پیاده‌کردن نیرو در سوریه،‌ به بن‌بست رسیدن برجام و امضانشدن لوایح پولشویی به خاطر فعالیّتهای منطقه‌ای نظام  قاعدتاً برای تحقّق رؤیای نابودی اسرائیل است. اگر اهمیّت اسرائیل برای کشورهای غربی از کویت بیشتر نباشد کمتر نیست. گذشته از اینکه اسرائیل خودش می‌تواند از خود دفاع کند ولی دیگران هم به کمکش خواهند آمد. روسیه و چین نیز جلودار آنها نخواهند بود. امریکا و هم‌پیمانانش بدون تأیید شورای امنیّت به عراق حمله کردند و این کار را بار دیگر هم می‌توانند بکنند. خوب حالا با استمرار سیاست نظام در منطقه احتمال زدن «زیرساختها» بیشتر است یا خلأ قدرت ناشی از تغییر نظام؟


گاهی به جای زمان حال و آینده، صورت گذشته‌ی این مغالطه به کار می‌رود مثل: اگر در سوریه نمی‌جنگیدیم باید در تهران می‌جنگیدیم.


پ.ن: مثالهای بالا فقط بررسی ضعف این مثالها بود و نه مثلاً حمایت از بستن سفارتخانه‌ها و مانند آن.

پ.ن۲: سلسله نوشته‌های «مغالطه‌ها» در این وبلاگ بر اساس فهرست صدتایی کتاب علی‌اصغر خندان بود. در این چندسال کتابهای خوبی در این باره ترجمه شده است مثل «۴۴ مغالطه‌ی پرکاربرد» نوشته‌ی ریچارد پل و لیندا الدر و «مغالطه به زبان آدمیزاد» نوشته‌ی بو بنت که شامل بیش از دویست نوع مغالطه است. من همان روند سابق را ادامه می‌دهم و گاهی خارج از فهرست صدتایی -مثل این ایما- به دیگر انواع مغالطه هم می‌پردازم.

۲ نظر:

  1. درباره پاراگراف اخر نوع دوم، دقت کردید در این یک ماه حملات پیاپی اسرائیل به افراد و تاسیسات ایران متوقف شده؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بله. از طرف دیگر حملاتی از این دست گرچه آسیب‌زننده است اما به نظام کمک می‌کند همه را علیه دشمن خارجی برانگیزد. فتیله را تا اطلاع ثانوی پایین کشیده‌اند.

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics