دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱
مصطفی ملکیان گفته که دیگر خود را اصلاحطلب نمیداند چون گفتگو با حاکمیّت سه مبنا نیاز دارد و هیچکدام فراهم نیست: اوّل عقل و عقلانیّت، دوم اخلاق و اخلاقیّت و سوم قانون و قانونیّت (خلاصه و فایل صوتی). کمی توضیح در این باره بد نیست.
خیلی ساده و اجمالی میتوان دو نوع گفتگو را برشمرد: یکی گفتگو در مباحث نظری و دیگر گفتگو در مسائل عملی. در مباحث نظری صرفاً داشتن مسألهی مشترک برای آغاز گفتگو کافی است؛ ادامهی آن به مقدار حدّاقلی از عقلانیّت و اخلاق نیاز دارد و گرنه گفتگو در کوتاهزمانی به بنبست میرسد. در این نوع گفتگو خود گفتگو هدف است، نه رسیدن به یک موضع مشترک یا اینکه یکی از دو طرف همه یا بخشی از نظر دیگری را بپذیرد. این گونه گفتگو بهخودیخود مانع کشیدهشدن این اختلافنظر به عرصهی عمل و اجتماع میشود. مثلاً گفتگوی بین تمدّنها، فرهنگها، ادیان یا ایدئولوژیهای مختلف میتواند و باید شکل بگیرد و ادامه یابد. نفس گفتگو همهی اطراف را به این نتیجه میرساند که دیگران هم برای خود دلایل و منطقی دارند که داشتن نظر مخالف آنها را موجّه میکند؛ همین برای خودش دستاوردی است. کسی نگوید که در قرن بیستویکم این آگاهی حاصل شده است؛ نبود گفتگو بین مکاتب مختلف و جهل از دستگاه فکری مخالفان هنوز معضل بزرگی در جهان است.
گفتگو در مسائل عملی امّا نیاز به چیزهای بیشتری دارد. گفتگو در این عرصه لاجرم باید پیشفرض رسیدن به موضع مشترک را همراه داشته باشد. یعنی دو طرف بپذیرند که اگر در نقطهی الف و ب ایستادهاند، این امکان هست که حین گفتگو نقطهی ج ترسیم شود که هر دو آن را بپذیرند. این قاعده از چانهزنی ساده حین خرید در مغازه وجود دارد تا گفتگوهای پیچیدهی دیپلماتیک مانند برجام. دو طرف سعی میکنند کمتر امتیاز بدهند و بیشتر امتیاز بگیرند تا به نقطهی مشترکی برسند. اینجاست که گفتگو با نظام مقدّس به مشکل میخورد.
حکومت ولایت فقیه هر سه مبنای ملکیان را میپذیرد ولی آنها را طبق میل خود تفسیر میکند. طبق قاعدهی ملازمهی عقل و شرع نظام نمیپذیرد که «ایدئولوژی بالاتر از استدلال عقلی است» بلکه آنها را عین هم میداند. ولایت فقیه را با قید «مطلقه» بالاتر از قانونهای دیگر بردن از دید آنان خود بخشی از قانون است. همانطور که تغییرندادن قانونهای عادی و اساسی نیز با نظر شورای نگهبان را عین قانون میداند که مستدل به استدلال عقلی است. سؤال اساسی از حکومت این است که حاضر است در ازای بقای خود یا بازگشت بخشی از مخالفان نظام به اپوزیسیون قانونی درون نظام و بازی قدرت بپذیرد که در عملکرد خود تجدیدنظر کند و مثلاً نظارت استصوابی را لغو کند؟ قطعاً خیر.
نظام شرط اساسی که برای گفتگو در مسائل عملی هست نمیپذیرد و امتیازی به طرف مقابل نمیدهد. من یک قدم جلوتر از ملکیان میگذارم و میگویم که گفتگوی فرضی با این شرایط نوعی کمک به بقای حکومت مستبد نیز هست. چون گفتگویی نیست که به مرحلهی عمل برسد و نمایش گفتگوست. این گفتگو میتواند برای همیشه ادامه یابد و به نتیجه نرسد و درضمن نظام وانمود کند که اهل گفتگوست. این موضوع هم از سال ۸۸ به بعد آشکار بود. برای همین در پایان یادداشت پیش دربارهی سخنان علیرضا بهشتی نوشتم که اگر گفتگویی هست باید بین معترضان و منتقدان نظام باشد چون نظام فعلی فقط اطاعت میخواهد و ابداً تصوّری از اینکه از موضع برابر با فلان گروه یا حزب وارد گفتگو شود ندارد.
گفتگوی نوع اول که ذکر کردید میتواند مقدمه گفتگوی دوم بشود. ابتدا دو طرفی که با هم قهرند نظرات هم را میشنوند تا احتمال شروع گفتگویی که به توافق عملی منجر شود بالا برود.
پاسخحذفنظام خود را حق مطلق می داند و اگر هم از گفتگو سخن می گوید مقصودش این است که در این گفتگو طرف مقابل به اشتباهاتش پی ببرد و به سوی حق که نظام تجلی آن است هدایت شود.
پاسخحذفنظام هیچ یک از سه مبنای مورد نظر ملکیان را نمی پذیرد. مبنای اول ملکیان تقدم عقل مستقل خودبنیاد بر شرع است. قاعده ملازمه عقل و شرع شعاری است دور از واقعیت. در دیدگاه متشرعین عقل تا جایی مورد پذیرش است که موید دین باشد و هر جا که با دستاوردهای عقل با شرع تعارض پیدا کند عقل از درجه اعتبار ساقط است. مبنای دوم ملکیان تقدم اخلاق بر شرع است. این مبنا هم مورد پذیرش نظام نیست. حفظ نظام اوجب واجبات است و برای آن می توان حتی امام زمان را هم فدا کرد.مبنای سوم ملکیان هم لزوم محدودیت حاکم به قانون است. آقایان صریحا می گویند که ولی فقیه فراتر از قانون اساسی است.
پاسخحذفدو مبنا از سه مبنایی که ملکیان میگوید از ابتدای انقلاب وجود داشت و مبنای فراقانونی بودن ولی فقیه هم از سال ۶۵ که خمینی صفت مطلقه را برای آن استفاده کرد به وجود آمد و در بازنویسی قانون اساسی تثبیت شد. ایشان سی و چندسال دیر متوجه شده است.
پاسخحذفملکیان و بقیه "روشنفکران دینی" متفکران درجه سه جهان سومی اند که فقط ممکن است در کشوری شبیه ایران اسم و رسمی پیدا کنند