تحذیر علوی

                                                                                                             چهارشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۲

                  

احْذَروا على دِينِكُمْ ثَلاثةً: ··· و رَجُلاً آتاهُ اللّه ُ عزّوجلّ سُلطانا فَزَعَمَ أنَّ طاعَتَهُ طاعةُ اللّه ِ و مَعْصيتَهُ مَعْصيةُ اللّه ِ و كَذَبَ  لِأَنـهُ لا طاعةَ لِمَخْلوقٍ في مَعْصيةِ الخالِقِ. إنّما الطّاعةُ للّه ِ و لِرَسولِهِ و لِوُلاةِ الأمْرِ و إنّما أَمَرَ اللّه ُ عزّوجلّ بطاعةِ الرَّسولِ لأنَّهُ مَعْصومٌ .

 

امام على عليه السلام: نسبت به دين خود از سه كس برحذر باشيد : ···و مردى كه خداوند عزّوجلّ به او قدرت (حكومت) داده است و او بگويد كه اطاعت از او اطاعت از خداست و نافرمانى از او نافرمانى از خداست. او دروغ مى‌گويد؛ زيرا از فرمان هيچ آفريده‌اى كه بر خلاف فرمان آفريدگار باشد نبايد اطاعت كرد· فقط بايد از خدا و پيامبرش و اولواالامر اطاعت كرد و خداوند عزّوجلّ به اطاعت از پيامبر فرمان داده چون او معصوم است.

   

بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۳۳۷

 

مرتبط: امیر در ادب پارسی

۷ نظر:

  1. اگر منظور از این نقل قول تطبیق بر نظام حاکم باشد، در عدم اطاعت به هنگام امر به معصیت کسی شک و شبهه‌ای ندارد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آن به جای خود؛ نفس ادعای اینکه اطاعت از کسی اطاعت از خداست، اشتباه و پیروی از او روا نیست.

      حذف
  2. إنّما الطّاعةُ للّه ِ و لِرَسولِهِ و لِوُلاةِ الأمْرِ و إنّما أَمَرَ اللّه ُ عزّوجلّ بطاعةِ الرَّسولِ لأنَّهُ مَعْصومٌ .

    این قسمت آخر، مخصوصاً جمله آخر. به نظر اضافه شده است. یا به عنوان حاشیه مؤلف کتاب یا شاید هم جعل. متخصصین نظر بدهند سیاق جملات ناهمگون و نچسب است. مقصود انذار است ولی ناگهان با یک بیانیه ایدئولوژیک تمام می‌شود. کلمه «معصوم» آیا چنین قدمتی دارد؟ به مباحث ارائه شده در کتاب آقای مدرسی ارجاع می‌دهم که حتی نظریه عصمت امامان نظریه متاخرتریست.

    به نظرم اطاعت از اولی‌الامر در قرآن هم مطلق نیست و «در صورت اختلاف به خدا و پیامبر ارجاع دهید» ظاهراً به امکان و‌ مشروعیت اختلاف و نسبی بودن اطاعت از اولی‌الامر اشاره می‌کند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. متن نه تنها در بحار بلکه در دیگر کتب به همین شکل است و جمله‌ی آخر هم درباره‌ی پیامبر است نه امامان. به فرض پذیرش نظر مدرّسی، متاخّربودن یک نظریّه به معنای ضعیف‌بودن آن نیست بلکه به عکس با توجّه به تحوّل و پیشرفت علوم، نظری منقّح‌تر است و گرنه باید کل فلسفه و کلام و اصول و فقه موجود را به نفع برداشتی ابتدایی از مذهب کنار گذاشت.
      اطاعت از خدا و رسول و اولواالامر در ابتدا به صورت مطلق آمده و معنا ندارد که ذیل آیه با صدرش اختلاف داشته باشد. دلیل اکتفا به خدا و رسول در بخش پایانی آیه این است که آنها مصدر تشریع‌اند و اولواالامر مجری. خود امامان در زمان خود احکامی که بیان می‌کردند را مستند به قرآن و سنّت می‌کردند و حالا هم معیار کتاب و سنّت برای شناخت روایت درست یا نادرست از آنان است، نه جواز تخطّی از آنان.

      حذف
  3. آقای مدرسی طباطبایی کتابی نوشت که درست فهمیده نشد و هرکس هرچه خواست از آن برداشت کرد. هر قدر خودش هم (مثلا در جواب گنجی) گفت که حرف من چیز دیگری است افاقه نکرد که نکرد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اینجا (یا هیچ جا)‌ محل جدل نیست و فضای بحثهای از نوع ایرانی را هم بهتر می‌دانم که آزرده بشوم. متوجه بودم که ممکن است منظورآقای مدرسی همان تکامل مکتب به معنی مثبت آن بوده باشد و حرف جدیدی هم در حیطه‌ی مذاهب نیست. در مذهب کاتولیک هم به چنین چیزی اعتقاد دارند که برای مثال اعتقادات جدید (یا نهفته در متنن و سنتها) با کمک روح‌القدس تثبیت می‌شوند (مثل پاکی حضرت مریم از گناه اولیه که در قرن ۱۹ تثبیت و اعلام شد).

      ولی صحبت من بر سر کلمه‌ی «معصوم» بود نه مفهوم آن. یک بام و دو هوا که نمی‌شود. اگر چنین کلمه‌ای در کلام حضرت علی بوده‌ است، چه احتیاجی به تکامل تدریجی فهم بود که این مسئله تثبیت بشود؟ اگر فهم مفهوم عصمت تکامل پیدا کرده، کلمه‌ای که ظرف آن محتوا هست هم باید به تدریج در متون پیدا می‌شد. پرسش من این بود آیا این کلمه با این قدمت استفاده می‌شده؟ اینکه در کتب دیگر هم بوده دلیل نیست. کسی که اولین بار این حدیث را نگاشته در چه تاریخی آنرا نگاشته؟

      دو اینکه باز هم یک بام و دو هوا نمی‌شود. اگر این مفهوم تکامل و تحول فهم مذهبی درست است، پیروان ولایت فقیه هم می‌توانند استدلال اینکه چنین چیزی در اسلام سنتی نبود را نادیده بگیرند که این هم در متون پنهان بود و ما کاشف آنیم. پس کار به این آسانی نیست که بگوییم هر مراجعه به نصی «برداشت ابتدایی» است. سدها و ستونهایی باید باشند که با دستکاریها کل بنا فرو نریزد.

      باز هم حرف بود ولی اینجا مجالش نیست. هدف هم اینست که چیزی یاد بگیرم. گفتم که متخصصان نظر بدهند. کلمات «عصمت» و «معصوم» به این معنای امروزی در قرآن به کار نرفته‌اند هر چند ریشه‌ی عصم استفاده شده. می‌توان با این پرسش شروع کرد که درچه درصدی از احادیث نبوی (حتی با روایت شیعه) چنین کلمه‌ای به کار رفته است و قدیمی‌ترین سند آن کدام است؟

      حذف
    2. فکر کنم این مقاله برای شناخت سابقه کاربرد کلمه "معصوم" و مساله عصمت در بیان پیامبر و ائمه مفید باشد:
      https://ajsm.atu.ac.ir/article_1304.html

      حذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics