شنبه ۳ تیر ۱۴۰۲
برخوردهای مکرّری که با سازمان مجاهدین خلق شد، اگر به صورت منفرد اتّفاق میافتاد شاید خیلی غیرطبیعی به نظر نمیرسید ولی همه با هم جای تأمّل دارد. ابتدا فرانسه گردهمایی آنها را لغو کرد، بعد آلمان اجازهی تجمّع نداد، سپس پلیس آلبانی به مقرّ آنها حمله کرد و در انتها اظهارنظر امریکا دربارهی آنان. دربارهی فرانسه و آلمان که گویی بخشی از توافق مبادلهی زندانیان بوده ولی یورش پلیس آلبانی عقبهی مهمتری دارد. مهمترین حامی مجاهدین در چندسال گذشته عربستان سعودی بود که با توافق اخیر با ایران یکی از پایههای صندلی بقای آنان متزلزل شد. امریکا نیز به صورت چراغ خاموش مذاکراتی با ایران -آن هم در بحبوحهی خیزش ژینا- داشته که مجوّز اصلی برخورد با آنان بوده است.
نگرانی پلیس آلبانی از کارهای آنان بهانهی قانعکنندهای نیست. حملات سایبری به ایران برای بار اوّل نبوده و دستبالا با مقابله به مثل ایران ممکن بود روبهرو شود که در گذشته سابقه داشته و بیش از آن هم قابل تصوّر نیست چون آلبانی عضو ناتو است و ایران نمیتواند کاری کند که خود را در معرض واکنش ناتو قرار دهد. سازمان مجاهدین کارتی برای بازی در برابر ایران بوده و فعلاً از نقش آن بهشدّت کاسته شده است. این استفادهی ابزاری منحصر به مجاهدین نیست بلکه شامل تمام فعّالان سیاسی خارج میشود. فعلاً قدرت دست نظام فعلی است و طرفهای مقابل در صورت نیاز با هر کدام از گروهها و افراد همین بازی را خواهند کرد. این هشداری است برای فعّالان سیاسی با هر قصد و گرایشی که خیلی دلخوش به عکسانداختن و ملاقات با این فرد و آن مقام نباشند.
مبادلهی حیرتآور اسدی به احتمال قوی و بر اساس قراین به مبادلهی حمید نوری هم خواهد انجامید. در واقع اهمیّت اسدی برای غرب به عنوان دیپلماتی که در پی انجام عملیّات تروریستی در خاک اروپا بوده به مراتب بیش از نوری است. اگر ایران تضمینهایی برای انجام ندادن کارهایی مانند عملیّات گروه اسدی داده باشد، چنین کاری برای امثال نوری ممکن نیست چون کاری که کرده به سالهای دور برمیگردد. خیلی هم بعید است که ایران گروگانگیری برای مبادله را متوقّف کند چون تا حالا که جواب داده است.
جای تأسّف دارد که جوانان و نوجوانان ایرانی هیزم آتش گرمابخش مهمانیهای سیاسی مخالفان خارجنشین شوند؛ هر وقت اینجا به خیابان بیایند، آنان هم گروه و محفل تشکیل دهند و دست هم را بفشارند و هر وقت سرکوب شوند، آنان نیز دچار تفرقه شوند. جمعشدن گروه همبستگی قرار نبود که به معنای همپیمانی افراد آن باشد ولی قرار هم نبود که همسر فرزند آخرین شاه ایران علیه بخشی از آنان توییت کند. چپها هم بر سر همپیمانی با راست به جان هم بیفتند و همدیگر را بکشند. از آن طرف رضا پهلوی نیز در اسرائیل هر تقی به توقی میخورد بلافاصله ابرازهمدردی میکند تا اولویّتهای خود را به نمایش بگذارد. این جماعت ناپختهتر و ناشیتر از آنند که حریف نظام ولایی شوند.
برای منتقدان نظام عدم اتّکا و حتّی اعتماد به کشورهای خارجی مهمترین درس برخورد با مجاهدین بود. کسانی که به رغم داشتن اختلاف فکری نتوانستند حتّی برای مدّت کوتاهی یک گروه منسجم را تشکیل دهند، فقط نمایندهی پیروانشاناند نه وکیل مردم ایران. در ایران امکان نقد ریشهای و ساختاری وجود ندارد و تنها صدای بازنویسی قانون اساسی هم که برخاست سرکوب شد. شاید طرح جمهوریخواهان آزاداندیشی که دلبستهی یک ایدئولوژی و قومیّت خاص نباشند با نمایندگان سرشناس برای آینده امکان کار داشته باشد. تا آن زمان پشت من و شما را ناخن انگشت خویش خواهد خاراند، نه کشورهای غربی و نه کسانی که چشم یاری از آنان داشته باشند.
میان آن جمع بازنده حامد اسماعیلیون نمره قبولی میگیرد. راهپیمایی برلین به همت او بود و شاهزاده با داشتن طرفداران سینهچاک همچین عرضهای ندارد. خود اسماعیلیون باید یک گروه همفکر تشکیل بدهد و راه را ادامه بدهد.
پاسخحذف