یکشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۳
سخنان کمال خرّازی دربارهی تغییر دکترین هستهای ایران برای بار اوّل نبود که گفته میشد؛ گذشته از حرفهای فلّهای برخی نمایندگان مجلس یا امثال حسین شریعتمداری که نباید جدّی گرفته شوند، برای بار اوّل سیّدمحمود علوی که ابتدا وزیر اطّلاعات نظام و سپس روحانی بود، چنین گفت. پس از برخی اعتراضها خرّازی حرف خود را تکرار کرد تا معلوم شود گفتن حرفهایی خلاف آن فتوای کذایی خامنهای از سوی مشاور او تصادفی نیست. حالا عراقچی نیز همین موضوع را پیش کشیده تا همه مطّلع شوند که اصل ماجرا از کجا آب میخورد. چند نکته:
۱- قبلاً هم من هم دیگران گفته بودیم که به فرض صوری (تقیّه یا توریه) نبودن آن فتوا، تغییر آن تحت عنوان تغییر شرایط زمان و مکان خیلی دشوار نیست بنابراین آن فتوا را نباید بیش از حد جدّی گرفت.
۲- راهبرد ایران در برابر دولت بایدن مبتنی بر رویکرد تهاجمی به جای تعاملی بوده است. به اعتراف روحانی دولت بایدن آمادهی بازگشت به برجام در ازای گفتگو بر سر مسائل منطقهای بود ولی رهبرنظام نپذیرفت تا تحریمها باقی بمانند. حالا هم در عمّان دربارهی مسائل منطقهای مذاکره میکنند و هم برجام اعتباری ندارد و تحریمها باقی است؛ همان سیاست چوب و پیاز یا باخت-باخت سابق.
۳- رهبرنظام هم در پستهای انتصابی و هم با اعمال نفوذ در پستهای ظاهراً انتخابی، از میان طیف نیروهای وفادار به نظام، اصولگرایان متمایل به خود را بالا کشیده است ولی وقتی نوبت گرهگشایی میرسد چارهای ندارد که به اصولگرایان معتدل یا حتّی بخش محافظهکار اصلاحطلبان مراجعه کند. خوب به اسمهای بالا و مسئولیّتهای گذشتهی آنان دقّت کنید: علوی، خرّازی، عراقچی و دست آخر شمخانی. نوعی لجبازی با یک گرایش سیاسی که قبلاً رأی اکثریّت را هم با خود داشت.
۴- ساختار سیاسی فعلی ایران به اندازهی کافی مبهم و غیرشفّاف هست به گونهای که وجود دولت پشتپرده (شاخههای پرشمار بیت رهبری)، ارگانهای اقتصادی منصوب رهبر و نهادهای متعدّد موازی امکان قضاوت دربارهی بخشهای مسئول را به طور کامل از بین برده است. حالا و با ادّعای مسئولیّت شمخانی در پروندهی هستهای این معضل شکل فجیعتری به خود میگیرد چون او پس از کناررفتن از دبیری شورایعالی امنیّت ملّی مسئولیّتی ندارد تا به او اجازه دهد در پروندهی هستهای دخالت کند. رهبرنظام از فروردین ماه امسال، هم به بیعرضگی امیرعبداللهیان پی برده بود و هم به بیکفایتی باقری کنی پس شمخانی را سراغ پرونده فرستاده است. ویترین باید مال ارادتمندان و قوموخویشان باشد و کار را کس دیگری انجام دهد، مثل تجدید رابطه با عربستان.
۵- در راستای همان رویکرد تهاجمی که گفتم ایران غنیسازی را به حدّی بالا برده که برگشت از این مسیر حتّی به فرض بازگشت بیقیدوشرط دولت بایدن به برجام بسیار بعید به نظر میرسد. تغییر دکترین هستهای فقط برای مردم ایران بدبختی بیشتر به بار میآورد. از تولید بمب و اوّلین آزمایش هستهای تا ساخت کلاهک اتمی راه درازی است و تازه ایران با «وعدهی صادق» نشان داد که چقدر در تواناییهای موشکی خود اغراق کرده بود. شاید چند موشک از صد موشک بتوانند از سپر حفاظتی اسرائیل بگذرند ولی ایران توانایی تولید صد کلاهک ندارد و چند موشک معدود -به فرض اینکه تا آن زمان کل تأسیسات هستهای ایران از بین نرفته باشد- نمیتوانند خطری برای اسرائیل داشته باشند. برای دیگران سخت نیست که با دیدن عملکرد نیروهای نیابتی ایران با اتّکا به چند پهپاد و موشک معمولی به این نتیجه برسند که ایران اتمی را باید به هر قیمت متوقّف کرد. بمب اتمی سلاحی برای استفادهنکردن است؛ بیش از اینکه به ایران ایمنی ببخشد این کشور را با خطر تهاجم بیگانه مواجه میسازد و ایران را تبدیل به کره شمالی بلکه ژاپن زمان جنگ جهانی دوم میکند.
اگر واقعا چنین اتفاقی بیفتد بیشتر از اینکه بگوید "دکترین نوین" را پیش گرفتهاند، تایید مدعای اسرائیل و مخالفان نظام درباره "ادامه دکترین" ساخت سلاح اتمی خواهد بود. چیزی تغییر نمیکند فقط آنچه را که پنهان کرده بودند آشکار میکنند. و این به خوبی منطق غنیسازی شصت و هشتاد درصدی را نشان میدهد و گرنه به قول شما خیلی راحت میشد از سه سال پیش به برجام بازگشت.
پاسخحذفمهاجرانی نوشته که دریای ملت پس از مرگ رئیسی نشان داد که نظام چه پایگاهی دارد. ایشان انتخابات مجلس و حماسه آرای باطله را ندید ولی خیابانهای پر از جمعیت را چرا.
پاسخحذفنوشته که آمدن نمایندگان دیپلماتیک کشورها وزن بین المللی نظام را نمایش داد ولی سالن خالی مراسم بزرگداشت رئیسی در سازمان ملل را ندید.
ببخشید بیربط به نوشته شما بود ولی واکنش به این حجم بلاهت باید جایی خالی میشد.