چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
با توجّه به دورخیز عظیم و چندسالهی اسرائیل برای امروز بد نیست نگاهی هم به بازیهای رسانهای نمایندهی اسرائیل به زبان فارسی بیندازیم. پس از دستچینکردن و تحریف اخبار و ارائهی «تحلیل»های کاملاً جهتدارانه از آنجا که به نتیجهی مورد نظر -خیزش مردمی پس از حملهی اسرائیل- رخ نداد. این رسانه به بازی دیگری رو آورده است.
یکی از منابع رسانهها «منبع آگاه» یا منبع اطلاعاتی است که بدون آوردن نامش، خبر خاصی را به طور ویژه در اختیار یک رسانه میگذارد. این نوع خبرها گرچه وثاقت کافی ندارند ولی گاهی در هیاهوی اتفاقات به شرط داشتن اعتماد به یک رسانهی خاص و یقین از انجام وظیفهی خبررسانی آن رسانه تا حدّی قابل اتکایند ولی فقط در همین حد و مثلاً نمیتوان بر اساس چنین خبری تحلیلی جدّی انجام داد چه رسد به نتیجهگیریهای یقینی.
حالا نگاهی میاندازیم به سیر بازیهای بازوهای نیابتی رسانهای اسرائیل به زبان فارسی. سه نوع خبرسازی:
خبرسازی سراسر کذب
گاهی قراین اطراف یک خبر به گونهای است که بدون بررسی منبع خبر به سادگی میتوان دروغبودن آن را آشکار کرد. برای نمونه یکی از این خبرها ادّعای تماس حجازی (رئیس دفتر خامنهای) با روسیه برای پناهندگی است.
زمانی یک مسئول در کشوری دچار بحران چنین میکند که سه حالت وجود داشته باشد. اوّل: کشور مرز زمینی با دشمن داشته باشد و ممکن باشد به دست نیروهای دشمن بیفتد. دوم: قیام داخلی رخ داده باشد و بیم اسیرشدن به دست مردم در کار باشد. سوم: شخص مورد نظر یکی از چهرههای مهم نظامی و یا سیاسی و علمی (در مورد ما: مثلاً دانشمند هستهای) باشد و از ترور خود بترسد. در دو حالت اول و دوم که چنین چیزی وجود ندارد و حجازی نیز اصلا شخص مهمی نیست که بخواهد برای اسرائیل هدف ترور باشد.
این خبر برای محکزدن ضریب هوشی مخاطبان طراحی شده و گویا هستند کسانی که چنین چیزیهایی را باور کنند.
خبرسازی نیمهکذب
اینگونه اخبار شامل دو بخش است: بخش اوّل ریشه در واقعیّت دارد ولی بخش دوّم آن با یک احتمال نادرست تکمیل میشود که -برعکس حالت بالا بهخاطر وجود بخش اوّل- باورپذیری آن را بالا میبرد. با توجّه به سابقهی اسرائیل در زدن هواپیماهای مسافربری روی زمین مانند یمن، ایران هواپیماهایش را از تهران به نقاط امن منتقل کرد. رسانههای خادم اسرائیل بلافاصله با انتشار تصویر پرواز هواپیماها تیتر زدند که در هنگامهی جنگ حکومتیان ایران در حال فرار از تهرانند (گاهی به نقل از تماس یک «هموطن» به شیوهی آشنای روزنامهی کیهان). این موضوع که مسئولان ایران چمدانهایشان را بستهاند بلافاصله در سخنان رضا پهلوی و نتانیاهو هم منعکس شد تا ربط وثیق این سه ضلع خود را آشکارا نشان دهد.
خبرسازی غیرقابل اثبات
در شرایط فعلی خبردادن از شخص علی خامنهای از راهی به جز مجاری رسمی اگر نه غیرممکن ولی نزدیک به محال است. در رسانههای فوقالذکر ابتدا خبری کار شد که وی حالوروز خوبی ندارد و اطرافیانش از دادن اخبار به وی خودداری میکنند تا رعایت حالش را کرده باشند. این خبر دارای معنای ضمنی رخنهی اسرائیل در حلقهی محافظان خامنهای هم بود.
سپس خبری کار شد که خامنهای اختیاراتش را به شورای عالی سپاه واگذار کرده است. در شرایط عادی اخباری از این دست از رسانهای که بارها اعتبار منابعش را در گذر زمان ثابت کرده باشد، میتواند به عنوان یک احتمال در نظر گرفته شود امّا یک رسانهی خبرساز هیچ بختی برای جلب اطمینان مخاطب دقیق و آگاه ندارد. جالب اینجاست که حتّی یک خبر از منبع آگاه در یک رسانهی موثّق هم نمیتواند موضوع تحلیلهای کارشناسان قرار بگیرد ولی رسانهای که بازوی اسرائیل است بر این اساس با کارشناسانش به بحث مینشیند که چرا چنین چیزی رخ داده و دامنهی فروپاشی تا کجا رفته و...
شخصی که از دید رسانهی خادم اسرائیل «تحلیلگر ارشد» هم هست برای تکمیل پروژهی فوق میگوید که «حتّی صدام هم تا پیش از حمله امریکا قایم نشد». این خبر حتّی مرغ پخته را هم به خنده میاندازد چون صدام حسین و دو پسرش سالها از بدل استفاده میکردند و شخص صدام حتّی در حالت عادی به ندرت در انظار عمومی ظاهر میشد. صدام حتّی پیش از جنگ با ایران افراد را به شرطی به حضور میپذیرفت که همراه با روند ضدعفونیکردن و تعویض لباس بود چه رسد به بارها بازرسی بدنی یعنی کاری که ولادیمیر پوتین در زمان کرونا میکرد. دو بدل صدام و پسرش در جنگ زخمی هم شدند که در عراق جشنی راه انداختند که «سیّدنا القائد در میدان جنگ حاضر است ولی آخوندهای ایرانی کیلومترها پشت جبهه خود را مخفی کردهاند» در حالی که صدام از هزارتوی کاخ خود خارج نمیشد.
دلیل این کار چیست؟ تحریک خامنهای برای نشاندادن خود مانند برگزاری نمازی که به نمازجمعهی نصر مشهور شد پس از ترور هنیه. این کار -به اضافهی انتقاد مکّرر مصاحبهکنندگان با این شبکه از رفتن خامنهای به پناهگاه- ترور او، بیسر شدن جمهوری اسلامی و ایجاد هرجومرج منجر به براندازی را تسهیل میکند. این دیگر خطای کاری یا اشتباه گرفتن کار ژورنالیستی با عمل سیاسی نیست، تبدیلشدن به بازوی اطلاعاتی-عملیاتی اسرائیل است. این کار از همان اتاق فرمانی نشأت میگیرد که نیروهای میدانی آن ستاد فرماندهی فراجا را با عنوان «بازوی اصلی سرکوب دیکتاتور ایران» هدف میگیرد تا بهزعم خود سدّ راه براندازان را از پیش پای آنان بردارد.
پ.ن: در راستای نمایش ضریب هوشی تلویزیون فوقالذّکر امروز خبری کار شد که نایبرئیس کانون کامیونداران از نفوذیهای اسرائیل در شوفرها گفته است که توانستهاند قطعات پهپاد و بمب را وارد کنند. بدون داشتن آلزایمر حاد میتوان نتیجه گرفت که شوفرهای مورد نظر فقط قطعات وارد نکردند بلکه میتوانستند اعتصاب هم راه بیندازند تا رسانهی خادم اسرائیل تلاش کند از آن یک قیام مردمی بسازد و بپرسد «چرا نسل زد به اعتراضات صنفی وارد نمیشود؟» نکته اینجاست که اسرائیل فقط در صنف کامیونداران نفوذ نمیکند بلکه در صنف خبرنگار هم میتواند نفوذ کند. برخی «تحلیلگران» که شناختهشدن خود را مدیون حرکت اصلاحات و جنبش سبزند، این روزها بدجور با حضور در این شبکه در حال قمار روی اعتبار خودشانند. آنان در این قمار پیشاپیش باختهاند.
پ.ن۲: این یادداشت فقط به یک بخش از کار شبهرسانهای این شبکه پرداخت و گرنه سیاههی سیاهیهای آنان بسیار دراز است. برای نمونه شبکههای خود اسرائیل هم میزبان کارشناسانی است که مثلاً نتانیاهو را نقد میکنند. شبکههای اسرائیل دستکم اخبار عادی را بدون روتوش عرضه میکنند مثلاً خبر اسقاط پهپاد هرمس را در اصفهان به نقل از یک مقام نظامی اسرائیل بلافاصله متنتشر میکنند در حالیکه در همان حال یک ویدیوی موبایلی از یک «هموطن» در این شبکه منتشر میشود که همان پهپاد را پیش از سقوط نشان میدهد و اضافه میکند که «نمیتونن بزننش». فعالیّت این شبکه را میتوان بین دو پرانتز مصاحبه با تروریستهای جداییطلب عرب و بنیامین نتانیاهو خلاصه کرد.
یادش بهخیر زمان جنبش سبز شما میگفتی که چقدر به یک رسانهی ملی واقعی نیاز داریم. چیزی که بین صداوسیما و این مجانین باشد. حسرتش هنوز با ما هست.
پاسخحذف