پنجاه ثانیه‌ای‌ها و فردوسی

تأمّلات بابلی -۱                                                                                         سه‌شنبه ۴ شهریور ۱۴۰۴

۱- در عهد عتیق واژه‌ی «بابل» به معنی گیج‌شده آمده است. در کتاب آفرینش (۱۱:۹) آمده است که خدا به‌خاطر گمراهی بندگان، زبان واحد مردم را به هفتاد زبان در بابل تبدیل کرد و از این رو مردم در صحبت‌کردن با یکدیگر گیج شدند و از فهم یکدیگر درماندند. 

 

۲- به برکت اینترنت آنچه زمانی با شایعات دهان به دهان انجام می‌شد امروز با سرعت و شدّتی بیشتر درباره‌ی یک موضوع رخ می‌دهد. لویاتان مجازی با پرداختن به یک شخص،‌ اتّفاق یا موضوع آن را به طور کامل از زمینه‌ی خود خارج می‌کند و همهمه‌ای نامفهوم به جا می‌گذارد تا روزی دیگر و طعمه‌ای دیگر. از آنجا که درباره‌ی این هیاهو به زبان استدلال و تفصیل نمی‌توان حرف زد، بد نیست گهگاه نگاهی اشاره‌وار و کوتاه به این هیاهوها بیندازم و آینه‌ای در برابر گیج‌شده‌ها بگیرم.

 

۳- حساب دو موضوع را باید از هم جدا کرد: اوّل دو فیلم مجموعاً پنجاه دقیقه‌ای درباره‌ی شاهنامه و دوم یک کلیپ پنجاه ثانیه‌ای از آن پنجاه دقیقه. اوّلی را می‌توان ذیل دسته‌بندی انواع طنز و هزل و احیاناً لودگی دسته‌بندی کرد،‌ در باب نقد،‌ تقدّس و خط قرمزها سخن گفت و پیرامون موفقیّت یا شکستش نظر داد ولی پیرامون هیاهوی کسانی که فقط پنجاه ثانیه از آن را دیده‌اند حرف خاصّی نمی‌شود زد. این نوشته عمدتاً به گروه دوّم می‌پردازد.

 

۴- اگر نظرهای ذیل دو کلیپ را دیده باشید،‌ دو جور نظر زیر آن دو ویدئو -پیش از حذف- بود. اوّل نظرهایی که اوایل زمان بارگذاری آن ویدئوها بود که کسانی پسندیده بودند و کسانی خیر. دوم اکثر نظرها که در دو سه روز آخر گذاشته شده بود و بیشتر حول شغل مادر کمدین و ارتباطش با مردان محل می‌چرخید و احیاناً خود او را هم دنبال‌کننده‌ی آن پیشه می‌دانستند. 

 

۵- پنجاه‌ثانیه‌ای‌ها ربطی به ملّی‌گرایی داخلی پس از جنگ دوازده‌روزه ندارند. زبان،‌ ادب و نوع نظرهای بخشی از آنان بیشتر شبیه وطن‌پرستان حامی مهاجمان جنگ دوازده‌روزه است و گروهی هم رسواپرهیزان همرنگ جماعت‌اند.

 

۶- اهل اندیشه و ادب که وارد این بحث شدند یا می‌شوند، باید حساب خود را از سروصدای عوامانه‌ی پیرامون این موضوع -و موضوعات مشابه- جدا کنند.

 

۷- همراهی دستگاه قضا با هیاهوزدگان هم طنزی بود به مراتب مضحک‌تر از اصل برنامه. اگر فردوسی برای دستگاه قضا مهم است، بهتر است اجازه بدهند منع نصب مجسمه‌ی او در دانشگاه مشهد برداشته شود. 

 

۸- نیازی نیست که به سابقه‌ی طولانی هزل در زبان فارسی و بزرگانی مانند عبید و سعدی اشاره کنم. حتّی شوخی با شعر شعرای بزرگ سابقه‌ی طولانی دارد؛ بهترین مثالش دیوان اطعمه‌ی ابواسحاق شیرازی و دیوان البسه‌ی نظام‌الدین محمود قاری است (دانلود از اینجا). البتّه این نقیضه‌ها خود آثاری ادبی‌اند همچنان که زینب موسوی لااقل ادّعا دارد که کار کمدی می‌کند ولی پنجاه ثانیه‌ای‌ها هنری جز بی‌هنری ندارند.

 

۹- نیازی نیست که اکتفا به پنجاه ثانیه از دو برنامه را مشت نمونه‌ی خروار بدانیم؛ شک نکنید که پنجاه‌ثانیه‌ای‌ها از جواب‌دادن به ساده‌ترین پرسشها درباره‌ی خود شاهنامه درمی‌مانند، نه شخصیّتهای آن را می‌شناسند و نه حکایتهایش را.

 

۱۰- دیده‌شدن،‌ لایک، تابوشکنی، طرح مجدّد مرزهای نقد و طنز و... هر نیّتی که پشت این کار بود، برآیند ماجرا خیلی هم بد نشد. جایی خواندم یکی از کتابفروشان گفته بود که پس از قضایای اخیر فروش شاهنامه دوبرابر شده است. از پنجاه‌ثانیه‌ای‌ها انتظار خواندن خود شاهنامه نیست؛‌ شاید این خلاصه به نثر بتواند کمکی به آنان بکند.

 

مرتبط: بازخوانی فردوسی، حکیم پاژ، علی‌نامه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.

Real Time Web Analytics