شنبه ۱۰ دي ۱۳۹۰
شش
الف. فتحعلیشاه که در تاریخ به شکستهای متعدّد از روسيه و کوچککردن ایران معروف است، ادّعاهايي غريب دربارهي جهانگشایی و قدرقدرتي خود دارد مثلاً ژرژ موریر فرستادهی مخصوص انگلیس در سفرنامهی خود مینویسد:« برای گرفتن جواب نامهی پادشاه انگلستان، فتحعلیشاه ما را به حضور طلبید. اوّل صحبت از ناپلئون پیش آمد؛ پادشاه ایران قسم خورد که بناپارت به وسیلهی او به این مقام و درجه رسید»
ب. بخشی از نامهی فتحعلیشاه به ناپلئون:« تزار فکر نکرده است که گنجشک نمیتواند در لانهی شاهین آشیانه کند و کنام شیر نمیتواند گوشهی انزوای آرامی برای غزال باشد»
ج. رجز خوانی برای هشتادهزار سپاهی گرسنه که در ارسباران برای جنگ با روسیه گرد آمده بودند:« من با این سپاه تا مسکو خواهم رفت و خاک آن شهر را به توبره خواهم کشید».
کلیدواژهها: معظّم، سیلی به دشمن،، نور و محور عالم
هفت
رزمآرا در ۱۰ تير ۱۳۲۷ در تالار دانشكده حقوق سخنانی گفت از او به یادگار ماند. او در پاسخ تهمت دیکتاتوری گفت که این را کسانی میگویند که خودشان میخواهند نخست وزیر شوند و نیز گفت: «هرجا مصلحت مردم و مملکت اقتضا کند باید قانون را نادیده گرفت.»
کلیدواژهها: حکم حکومتی، اوجب واجبات، حفظ نظامهشت
در یکی از جلسات طرفداران رضا پهلوی که به او اعلیحضرت میگویند و سودای بازگشت او را به ایران دارند، فضلالله صدر ضمن سخنانی گرم و آتشین گفت که «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه، هرکس از شاه (رضا پهلوی) برای خدماتش پول طلب کند خائن است» ولی وقتی جلسه تمام شد صدر به من (احمدعلی مسعود انصاری) و رضا نزدیک شد و گفت« قربان این چهار هزار دلار حقوقی که در ماه تعیین کردهاید کم است. دستور فرمایید مقداری برمستمرّی ما چاکران بیفزایند»
در یکی از جلسات طرفداران رضا پهلوی که به او اعلیحضرت میگویند و سودای بازگشت او را به ایران دارند، فضلالله صدر ضمن سخنانی گرم و آتشین گفت که «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه، هرکس از شاه (رضا پهلوی) برای خدماتش پول طلب کند خائن است» ولی وقتی جلسه تمام شد صدر به من (احمدعلی مسعود انصاری) و رضا نزدیک شد و گفت« قربان این چهار هزار دلار حقوقی که در ماه تعیین کردهاید کم است. دستور فرمایید مقداری برمستمرّی ما چاکران بیفزایند»
کلیدواژهها: شاهزادهي دموکرات، رهبر آزادیخواهان ایران
نه
سعید نفیسی در وصف محمّد بیرجندی (تدیّن) مینویسد:«دانشگاه تهران که تأسیس شد، تدیّن هم جزو دستهی استادان در آمد و چند سالی همکار بودیم، روزی در اتاق استادان دانشکدهی ادبیات، پس از دیدن دفتر حضور و غیاب اعتراض کرد که چرا نامش را بالای نام دیگران نوشتهاند و نامها به ترتیب حروف الفبا مرتّب شده است و ثانیاً چرا در برابر نام وی کلمهی «جناب» را ننوشتهاند.»
کلیدواژهها: زیدآبادی و احمد قابل و مقام معظّم، این روایت از احمد خاتمی
ده
روزی میرزارضا صدیقالدّوله نوری نزد مظفّرالدّین شاه آمد. شاه به او هزار تومان داد و گفت إنشاءالله کاروبار که بهتر شود به تو کمك خواهم کرد. صدیق الدّوله با لهجهی مازندرانی خطاب به شاه گفت که : وقتی ولیعهد و در تبریز بودی میگفتی کارها که خوب شد به تو کمك خواهم کرد، حالا که شاه شدهای میگویی، کاروبار که بهتر شد به تو کمك خواهم کرد، بعد از شاهشدن میخواهی چه بشی؟ میخواهی که خدا بشی؟»
کلیدواژهها: ولایت تام، حقّ اختیار طلاق، مطلقه
يازده
یک روز تقی زاده در مجلس سنا گفت هر قدر انسان دشمن کمتری داشته باشد بیشتر آرامش وجدان دارد، نمیدانم در میان شما آقایان کسی هست که دشمن نداشته باشد؟ ناگهان نصرالملک که بیش از هشتاد سال داشت، از انتهای سالن بلند شد و گفت: بنده. رئیس مجلس سنا گفت: ممکن است بفرمایید راز این موفّقیّت شما چیست؟ نصرالملک گفت: «برای آنکه همهی آنها عمرشان را به شما دادند و مردهاند»
کلیدواژه: احمد جنّتی
مرتبط: زمانی که سیّدجمال الدّین اسدآبادی ده دوازدهساله بود به همراه پدرش سیّدصفدر به طهران سفر میکند و در مجلس سیّدصادق سنگلجی مجتهد معروف آن زمان میرود. سیّدصادق پس از اینکه سکوت بر مجلس حاكم میشود به سیّدجمال میگوید: آقای کوچک چیزی بگو. جمالالدیّن میگوید چیزی قابل عرض ندارم که بگویم. آقاسیّدصادق میگوید: چیزی که قابل طول باشد بگو. جمالالدیّن میگوید چیزی که قابل طول باشد عمر شماست. تمام مجلس از حاضرجوابي این کودک حیرت کردند.
دوازده
در کتاب «ایالات نامتّحد» از ولادیمیر پوزنز آمده:« ۸ آوریل، ۸۱۹ نفر از طریق مکاتبه کشیش شدند. برای این کار کافی بود به نشانی معیّنی نامه بنویسند و مقداری پول ضمیمه کنند، با ۰۱ دلار حکم کشیشی میگیرند، با ۱۵ دلار دکترای علوم دینی، و با دو برابر این مبلغ اسقف میشوند.»
کلیدواژهها: کردان، رحیمی، آیات و مراجع یکشبه
کلیدواژهها: کردان، رحیمی، آیات و مراجع یکشبه
سيزده
مشیرالسّلطنه، سالی دوبار در مجالس روضهخوانی، شیعیان را اطعام میکرد و در دو روز آخر خاخام یهودیان و کشیش مسیحیان را هم دعوت میکرد. دلیل کارش را پرسیدند گفت: «بنده سالی دو ماه در مجلس عزای خامس آل عبا شیعیان را اطعام میکنم و از باب احتیاط دو روزی هم نمایندگان یهودی و مسیحی را دعوت میکنم. چه کسی میداند؟ شاید حق به جانب آنان باشد، این کار را میکنم که روز قیامت کلاهم پس معرکه نباشد.»
کلیدواژهها: اصلاحطلبان شرمنده، اميدواران به اصلاح عظمي، سكوتكنندگان دربارهي انتخابات
ايولل
پاسخحذفسربازان جنگ نرم رضاشاهي رو عصباني كردي ها...
اين روزا با مجاهدين و پان تركها بالاترين رو عروس كردن حسابي