آشتی با جهان، روزنه‌ای به آزادی

                                                                                                             جمعه ۵ مهر ۱۳۹۲
  
  
این یادداشت نیمه‌ی دوّم ایمای «سکوت ِراهپیمایی ِسکوت» است. همانگونه که نفس آرامش داخلی، بدیلی برای انقلابی‌گری است و مانع ماهی‌گیری از آب گل‌آلود ِآشوب و تشنّج می‌شود، آرامش، واقع‌بینی و گزیدن راهبرد درست در روابط بین‌الملل نیز می‌تواند آغازی بر دوران جمهوری‌خواهی در ایران باشد. در تاریخچه‌ی انقلاب اسلامی پیوند این دو (آشوب داخلی و تنش خارجی) در یک واقعه‌ی بسیار مهم به هم می‌رسند و با هم ترکیب می‌شوند که همانا اشغال سفارت امریکاست؛ همانگونه که بهترین نشانه نیز برای تکرار مضحک انقلابی‌نمایی هشت‌سال اخیر، حمله به سفارت انگلیس بود.
  
امریکا کشوری در عرض کشورهای دیگر نیست بلکه کشور ِکشورها یا اتوپیای دوران جدید است. بحث رابطه داشتن یا نداشتن با این کشور همانقدر بی‌معناست که عضویّت در سازمان ملل. ایران با رابطه‌نداشتن با این کشور باعث شد که کشورهای دیگر بیشترین بهره‌ی اقتصادی و سیاسی را ببرند. روسیه، چین، هند، کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس و از همه مهمتر اسرائیل هرکدام به نحوی از این قهر دیپلماتیک سود بردند. بهره‌کشی‌های اقتصادی کشورهای آسیایی از ایران در چندسال اخیر به‌ویژه پس از تحریمها نیازی به بازگوکردن ندارد. کشورهای خلیج -که در حالت عادی اصلا ً در حدّ و اندازه‌ی شوخی با ایران نیستند- کارشان به جایی رسید که باند جاسوسی و جدایی‌طلبی راه بیندازند و حرفهایی را که پیشتر پشت درهای بسته می‌گفتند، آشکارا به زبان بیاورند. از همه صادقتر روسیه بود که چندی پیش یکی از مقامهایش گفت که امریکا با فشار روی روسیه پیرامون رابطه با امریکا، می‌خواهد خودش جایگزین روسیه در ايران شود. از سوی دیگر آنقدر که نتانیاهو درباره‌ی روحانی اظهارنظر کرده، کس دیگری نکرده است. خشم رسانه‌ها و محافل صهیونیستی از استقبال جهان از روحانی در چند روز اخیر وصف‌ناپذیر است. همین علامت کوچک می‌تواند عقلای حاکمیّت ایران را به نتایجی برساند که در روند بهبود روابط دخالتی نکنند.  
  
راستش من یکی فکر نمی‌کردم چنین بحثی به این زودی طرح شود؛ انتظار من کار دولت روحانی روی مسئله‌ی تحریمها (تحریم بانکی در کوتاه‌مدّت، نفت در میان‌مدّت و بقیّه در درازمدّت) بود. امّا دیپلماسی جدید به خوبی دریافته که کلید حلّ بحران اتمی، در بیرون آمدن از فاز دشمنی با امریکاست. این موضوع نه تنها کلید این بحران بلکه کلید بحران سوریه، افغانستان، عراق و تمام مواردی است که دو کشور به نحوی در آن درگیر و ذی‌نفع هستند.
  
روحانی به گمانم سیاستی را در پیش گرفته که شاید بتوان آنرا نرمش در باطن و صلابت در ظاهر نام نهاد. سخنان او در مجلس یا نزد فرماندهان سپاه با موضع‌گیریهای پیش از انتخابات یا عملکرد وی پس از انتخابات زاویه‌ی واضحی داشت. برای من نیز مانند خیلی‌ها سخنرانی او در سازمان ملل کمتر از حدّ انتظار بود امّا پیامهای ردّوبدل شده پشت‌پرده و خوش‌بینی حاصل از پیروزی روحانی و از همه مهمتر -آنچنان که ترجیع سخنان روحانی است- قدرت انعطاف و انتخاب ملّتی باشعور و مختار که از تمام روزنه‌ها برای غلبه بر اقلّیّتی اقتدارگرا و مستبد استفاده می‌کند، جلو کم‌شدن امیدها را از تحوّل اخیر گرفته است.
  
روحانی «دو سال دشوار» پیش رو دارد. معلوم نیست پس از اوباما چه کسی رئیس جمهور خواهد شد. آیا جمهوری‌خواه خواهد بود؟ آیا اگر دموکرات باشد، روش اوباما را در پیش خواهد گرفت؟ اوباما در ماجرای سوریه نشان‌ داد که تفاوت شخصیّتها به هرحال می‌تواند فرقی هرچند اندک حتّی در پیچیده‌ترین ساختارهای مالی و سیاسی به وجود بیاورد. شاید اگر جرج بوش در چنین موقعیّتی بود تصمیم دیگری می‌گرفت؛ او حتماً موضوع را- مانند تمام رؤسای جمهور پیش از خود- به کنگره ارجاع نمی‌داد. همانطور که حرکت آهسته‌ی روحانی برای تحریک‌نکردن تندروان داخل می‌تواند مثبت باشد، فرصت‌سوزی او نیز ممکن است پشیمانی به بار آورد. من این را باور نمی‌کنم که او در حلّ‌وفصل مسئله‌ی هسته‌ای یا مذاکره با امریکا «اخیار تام» داشته باشد. رهبر نظام به هرحال پشت تمام اینها خواهد بود و این گفته را باید یکی از نشانه‌های «صلابت در ظاهر» روحانی دانست. از الآن تا حدود دوسال دیگر شاید تنها – و به قول خاتمی آخرین- فرصت برای حلّ‌وفصل این دشمنی سی ساله باشد؛ فرصتی که تندروان داخل و خارج برای ضایع‌کردنش از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند کرد. احمدی‌نژاد نشان‌داد که گاهی می‌توان تک‌روی کرد و دیگران را در موضع انفعال قرار داد. خاتمی که فرصت دیدار با کلینتون را از دست داد، روحانی می‌توانست از شیوه‌های احمدی‌نژادی استفاده کند. آینده نشان خواهد داد که روش محتاطانه‌ی او تا چه حد موفّق خواهد بود.
  
پ.ن: به فاصله‌ی يک روز از نوشتن مطلب ديروز خبر گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی، عنوان خبرگزاريها شد. اين موضوع به تنهايی در خور بررسی است. به نظر می‌رسد تيم روحانی اوضاع و شرايط و واكنشها را بررسی مي‌كنند و با ديدن امكان حركت رو به جلو، از آن پروايی ندارند. آيا اينها را نشانه‌ای از تغيير روش رهبر نظام در كشورداری نيز بدانيم؟ به اين سادگی نمي‌توان نظر داد. تا اينجا كه دستاوردهای انتخابات بيش از حدّ انتظار بوده است و اميدوارم همچنان ادامه يابد.

۱ نظر:

  1. روحانی اينا هم ايمايان ميخونن؟!!
    در به بهانه سوريه نوشته بودی: بازخوانی گذشته بسیار لازم است امّا کسانی که از گذشته ابزاری برای کوبیدن و انتقام‌جویی ساخته‌اند، هیچگاه به آینده نمی‌رسند.
    ببين خاتمی چی نوشته:
    http://norooznews.org/note/2013/09/2/3297

    پاسخحذف

لطفاً نظرتان همراه با انتخاب یک نام و رعایت اخلاق باشد.