جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۳
دو گونه «ما میتوانیم»
دو گونه «ما میتوانیم»
گونهی
اوّل آن بود که احمدینژاد می گفت و رهبر حمایت میکرد؛ ادّعایی بدون پشتوانه و
صرفاً بر اساس آرزوپنداری. این نگرش، استقلال بیمنطق از جهان و برخورد خصمانه با
نهادهای بینالمللی را مجاز یا واجب میشمرد و سهم خسارت ناشی از آن را در اقتصاد
و فرهنگ کشور هیچ میانگاشت که نتیجهاش را دیدیم. این روزها امّا چیزهایی میبینیم
از کسانی که خیلی ادّعا ندارند امّا کار کوچکشان را افرادی با ادّعاهای بزرگ
نتوانستند انجام دهند:
یک. اوّلین
اخبار امیددهنده از دریاچهی ارومیّه و مژدهی حلّ مشکل آن طیّ ده سال، آن هم مدّت
کوتاهی پس از اینکه برخی از خشکشدن صددرصدی آن میگفتند.
دو. تهران از
ابتدای سال هوای ناسالم نداشته و این فقط با اعمال مدیریّت به دست آمده و رفع
تحریمها هنوز مددی به حلّ مشکلات کشور نکرده است. به عبارت دیگر حذف بنزین
پتروشیمی و جایگزین کردن بنزین باکیفیّتتر چندسال پیش هم ممکن بود ولی «دولت
تغلّب و تقلّب» چنان نکرد.
سه. دولت
جدید ناگزیر از اجرای فاز دوّم هدفمندی بود. بسیاری از اقتصاددانان میگفتند که
دستکم دولت قیمت انرژی را افزایش ندهد امّا پس از آمدن نرخهای جدید، افزایش تورّم
مهار شد. چنین چیزی را حتّی در دولتهای پیش از ا.ن نیز ندیده بودیم و جز با مدیریّت
صحیح و سنجیده ممکن نمیشد.
حالا بر
اساس این «ما میتوانیم» جدید میتوان حرف زد و برنامه ریخت. مثلاً در عرصهی بینالملل
تحریمها را کماثر جلوه داد و دیگران را به معامله بر اساس احترام با ایران ترغیب
کرد و گرنه در صورت فروپاشی اقتصادی، طرف مقابل هرچه میخواست میتوانست بر ایران
تحمیل کند. ایران دست روی دست نگذاشته تا تحریمها برداشته شود و اقتصاد خود را
بسازد، سازندگی آغاز شده و گفتگوها نیز اگر نتیجهی فوری داد که چه بهتر و گرنه کار
اصلی در داخل انجام میشود. دلواپسان اینها را میبینند امّا خود را به ندیدن میزنند.
پیشنهاد معاملهی نفتی با روسیه نیز گام دیگر در کماثر کردن تحریمهاست که پرداختن
به آن و موضوعاتی چون پیشنهاد صادرات گاز به اروپا مطلب را طولانی میکند. فقط در
پایان جا دارد به برادر حسین جهت انطباق روزافزون مواضع با اسرائیل و فرقهی رجوی
تبریک ویژهای بگویم.
بیطرفی خبری
بنا بر ادّعای حسین علوی (خواهرزادهی شریعتمداری)، وی برای موضوعی به حسین سلیمی مراجعه
کرده و پس از بگومگویی با مشت وی مواجه شده است. او میگوید به پزشک قانونی
مراجعه کرده و سه تن شاهد برای ضربوشتم خود نیز دارد. حسین سلیمی با نمایش فیلم دوربین مداربستهی آن روز گفته که علوی دروغگوست و صلاحیّت تحصیلی او را زیر سؤال برده است. علوی در نامهای به این سخنان سلیمی واکنش نشان داده است.
بیطرفی
خبری هر رسانهای حکم میکند که به یک عمل نادرست از طرف هرکس سر بزند، و در رابطه
با هرکس باشد، پرداخته و محتوای آن نقد شود. اگر قرار باشد که پرداختن به اخبار
گزینشی شود، چه تفاوتی است میان این طرف و آن طرف؟
چند حاشیهی
ناقابل
پیرامون
سخنان اخیر خامنهای:
«در دنیای
اسلام، جوانان عصر ارتباطات و عصر اینترنت که با مسائل دور از محیط خود به راحتی
ارتباط میتوانند بگیرند...»
این یک
نمونه از استانداردهای دوگانهی رهبر نظام است. درست است که در هر رسانههای اعمال
سلطه، کنترل، تبلیغات و آوازهگری ممکن است امّا اینترنت در قیاس با رسانههای
یکطرفه مانند شبکههای تلویزیونی امکان اطّلاعرسانی سالمتری را ممکن میکند.
چگونه است که در «جهان اسلام» اگر جوانان از واقعیّات ایران باخبر شوند اشکال
ندارد، امّا ساکنان ایران باید در داخل یکی از بزرگترین حصارهای فیلترینگ جهان باشند؟
جوانان جهان اسلام میتوانند از میان اخبار سالم و جهتدار، اخبار سالم را برگزینند امّا جوانان
ایران نمیتوانند؟
«...در بسیاری از دانشهای نوپدید
جزو ۱۰ کشور اول دنیا قرار میگیرد. شتاب پیشرفت علم در جمهوری اسلامی ۱۳ برابر
متوسط دنیا اعلام میشود...»
این آمارها
بر اساس کدام منابع است؟ همان منابعی که آمار «شاخص فلاکت»ش را مراکز صهیونیستی میدادند؟
یا آمار مربوط به محبوبیّت ایران میان کشورهای جهان، آمار اعدام، آمارهای مربوط
به محیط زیست یا شادی مردم و مانند آن که در یک دههی گذشته، ایران سال به سال
نزول کرده است؟ هر دو را با هم ببینیم.
«آن قدرتی که از انتخاب مردم به
وجود آمد، این محترم است. در مقابل آن نباید کسی سینه سپر بکند، در مقابل او کسی
نباید قهر و غلبهای به کار ببرد که اگر یک چنین کاری کرد، اسم کار او فتنه است...»
کلّ مطلب
قبول؛ ولی مصادیق آن کدام است؟ اگر قدرتی بدون توجّه به انتخاب مردم پدید آمد، آن
وقت حکم «سینه سپر کردن» در برابر آن چیست؟ (با عرض پوزش از به کار بردن آن واژهی
نامناسب درون گیومه!). رهبر نظام سخنان سردار جعفری را چگونه تحلیل میکند؟ جعفری
میگفت نباید بگذاریم دوّم خردادیها سر کار بیایند. آنها که با زور و غلبه نمیخواستند
سر کار بیایند، میخواستند با انتخاب مردم به قدرت برسند. این «قهر و غلبه» در
برابر انتخاب مردم نامش فتنه نیست؟
سلام
پاسخحذفسخنان اخیر آقای خامنه ای در سالروز درگذشت آیت الله خمینی به نظرم یکی از نقاط عطفی است که در آن آقای خامنه ای تغییر رویکرد در سیاست های کلان مورد نظر خود را به صورت علنی اعلام کرد، البته مثل همیشه بسیار حرفه ای و در لفافه. طبق روندی که در دو-سه سال اخیر شروع شده دور شدن آقای خامنه ای از رویکردهای آقای مصباح در این سخنرانی هم نمود یافت. در مورد رابطه با آمریکا, علیرغم کلمات و جملات شدید و غلیظی که در مورد آمریکا به کار برده شد، اما در مورد نحوه مواجهه با آنچه که آقای خامنه ای آن را مزاحمت خواند، برخلاف گذشته که ایشان حکم به مقاومت و ایستادگی و ... می دادند این بار از خبگان درخواست شد که راهکار ارائه کنند! چه خوب است اگر شما هم در این مورد چیزی بنویسید.
من درست متوجه نشدم. حسین سلیمی می گوید که علوی بدون آزمون وارد شده و حق شرکت در امتحان جامع را نداشته و در عین حال به او برای ادامه تحصیل کمک می کند؟ همچین کسی را نباید از دانشگاه اخراج کرد؟
پاسخحذفhttp://www.irangreenvoice.com/article/2014/jun/07/43963
حذفمهدوی کنی میخواست روز ارتحال امام به ملکوت اعلی بره، نامردا زورکی نگهش داشتن نگذاشتن به آخرین آرزوش برسه :(
پاسخحذف:))
حذفسلام.
پاسخحذفعیار جان...
حجتی که یه شبه آیت و رهبر و فقیه شده،تحلیل نمیکنه،مصادره به مطلوب میکنه!
ذات قدرتم که اصولا کاری به انتخاب مردم نداره،مردم مرغ عروسی و عزای قدرتند!
حکم سینه سپر کردن هم که به تجربه سی و پنج ساله گذشته معلومه،
از کودتای سال شصت « بنی صدر صد در صد رای ما رو پس بده »
تا کشتار ٣٠ خرداد شصت و ٣٠ خرداد٨٨ ...
آغایون «بندگان قدرت»بجای پذیرش واقعیت و شکست محتوم خویش،
هنوز دارند نعل وارونه میزنند که ماست سیاه است و شما بیا ثابت کن که نیست!
پنج ساله که غالبین قدرت هی میگن:فتنه!
مغلوبینم دارند تفسیر و تحلیل میکنند که نه آغااااااااااا.....اینجوری نیست و اونجوریه!
درحالی که اصلا بحث اینجوری و اونجوری بحث بی نتیجه ای و آخرشم
معلوم نمیشه که بالاخره اول مرغ بود یا تخم مرغ؟!
باور نداری به شاخص های یکصد سال گذشته نگاه کن!
کودتای ١٢٩٩ کودتا نبود، رضا خان انگلیسی بود،نه آقا نبود،
محمد رضا امریکایی بود ،نه آقا نبود،
حزب توده خیانت کرد ،نه آقا نکرد،
خمینی امام بود ، نه آقا نبود،
انقلاب ٥٧ توطئه غربیها بود، نه آقا نبود،
دولت بازرگان لیبرال بود ،نه آقا نبود،
مجاهدین منافق بودند، نه آقا نبودند،
بنی صدر صد در صد بود ، نه آقا نبود،
روشنفکران خواب بودند ، نه آقا نبودند....
اینچنین است که آغا بعد از سی و پنج سال تازه کارت سوخته رو میکنه که:
در نظام اسلامی قدرت معنا دارد،اقتدر معنا دارد، ولی قهر غلبه معنا ندارد!
«آن قدرتی که از انتخاب مردم به وجود آمد، این محترم است.
در مقابل آن نباید کسی سینه سپر بکند،
در مقابل او کسی نباید قهر و غلبهای به کار ببرد که اگر یک چنین کاری کرد، اسم کار او فتنه است...»
کسی هم نیست که بگه مرد ناحسابی چرا هور و ماهور میگی،شریعت اسلامی کجا و نظام موزائیکی تو کجا؟
بنابراین حکم فتنه هم که در نظام اسلام ناب روسی چینی، سوری عربی،
بارها در مقاطع مختلف اجرا شده است و نیازی به تکرار و مکررات نیست.
پس تا اجرای شریعت اسلامی «البتهnااااااگه اجرا بشه» که
آزادی و استقلال و عدالت و معنویت از پس پرده بیرون می ایند و رخ نشان میدهند!
باید شاهد پوزخند نمکین آغا باشیم و دست بوسی سگان و روباهان و شغالان.
بهزاد نبوی که با اون همه القاب ریز و درشت، بیخودی به سحر خیز نگفته :
بهتر آنست که همه خفه خون بگیریم.
شرم آوره واقعا عیار جان.
درضمن من چش براه لیست کذا و کذای شمام!