و چند پرسش
چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۳
سخنان رهبر
نظام در یکسالگی دولت، خالی از اعتدال نبود امّا این اعتدال را نیاز به ثبات پس از بحران
هشت/دوساله، باقیماندن بقایای «فتنه» و روش روحانی در دادوستد با رهبر به وجود
آورده است. در عین حال نکات ریزی که خامنهای همیشه آن را رعایت میکند، در این
سخنان نیز دیده میشود:
«ارائه
گزارش عملکرد، موجب امیدواری مردم به آینده خواهد شد. البته باید دقّت شود که در
این گزارشها، آمارها دقیق و بدور از اغراق باشند.»
چند نفر
یادشان میآید که او همین حرف را برای دولت پیش زده باشد؛ حتّی پس از مناظرههای
۸۸؟ کجای آمارهای فعلی را اغراقآمیز دیده است؟ پس از آن سکوت هشتساله، این تذکّر
جدّاً جای دستمریزاد دارد.
«البته
امید مردم فقط با ارائه گزارش، تقویت نخواهد شد بلکه مردم به دنبال عمل، و نتیجهی
عملی ِصحبتها هستند»
جدای از به
عهدهگرفتن سخنگویی مردم، این نشاندن عکس مار به جای نوشتهی مار نیست؟ یا باید
روحانی هم به قیمتهای میوهفروش محلّهشان استناد کند؟
«جناحبندیهای
سیاسی اشکالی ندارد اما نباید جامعه را به دو قطب تبدیل کرد.»
ابتدا جامعه
دوقطبی میشود، سپس اهل سیاست یا برعکس؟ اهل منابری که به بخشی از جامعه پرخاش میکنند
و آنها را از «نظام» میرانند، شامل این توصیه نمیشوند؟
«مسئله
فتنه و فتنهگران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است.»
مگر با نُه
دی نظام واکسینه نشد؟ خود جامعه وقتی میکروبها را دفع کرد، چرا باید نگران تمایل
وزرا به طرف فتنه باشیم؟
«تأکید بر
ادامهی پرشتاب رشد علمی کشور و حمایت از شرکتهای دانشبنیان و نقش تعیینکنندهی
تحقیقات کاربردی و تحقیقات بنیانی.»
پرداختن به
فرار مغزها کجای این توصیههاست؟ چه چیز باعث این امر میشود؟ چرا ایران مقام اوّل
صدور نخبه را به جهان دارد؟
«همواره
دولتها نسبت به دورههای گذشته خود منتقد بودهاند که ایرادی هم ندارد اما این
انتقاد نباید حالت اغراقآمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد میگذارد
و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن میکند. اگر در این اظهار نظرها بیانصافی
شود، قطعاً در آینده نیز نسبت به عملکرد ما هم بیانصافی خواهد شد. اگر برخی سیاستها
یا عملکردهای دوره گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه، اصلاح آن در عمل است و این
روش، بهتر از اظهار نظر است.»
بله، انتقاد
با تخریب فرق دارد ولی آیا دولت سازندگی نسبت به دولت جنگ چنین موضعی داشت؟ یا دولت
اصلاحات نسبت به دوران سازندگی چنان کرد؟ این تخریب از سال ۸۴ به بعد آغاز شد، ابتدا
به نیّت رأیگیری و سپس پوشاندن ناتوانیها؛ آن زمان این توصیه کجا بود؟ چرا
نباید الآن مردم بدانند که چرا دولت نمیتواند در کوتاهمدّت معجزه کند؟ پروندههای
ریزودرشت در دستگاه قضا و افشاگریهای برخی نمایندگان نیز شامل توصیه به دولت میشوند؟
«اگر
احتمالا با اصل طرح مسکن مهر و یا نحوه تزریق اعتبارهای بانکی به آن مخالفتی وجود
دارد ، اما این را هم بدانیم که اکنون چند میلیون نفر چشم انتظار تکمیل مسکن مهر
هستند و باید این کار بطور جدی پیگیری شود و به اتمام برسد»
حکمت این
«اگر...امّا» را درنیافتیم. اگر قرار است در انتها دستور به اتمام طرح داده شود، دیگر
چه حاجت به مقدّمهچینی؟ مگر پیشتر نگفتی که به جای اظهارنظر، اصلاح در عمل باشد.
این که اصلاح نیست بلکه ادامهدادن همان روش است!
پ.ن: گفتیم
مسکن مهر و داغ تازه شد. مسکن مهر در جریان زلزلهی نهچندان مهلک آبدانان تخریب
شد. آن همه فشار به اقتصاد، بالابردن نرخ تورّم و ساختن مسکن در بیابان نهایتاً به اینجا انجامید. متأسّفانه
بیشتر نقاط ایران زلزلهخیز است؛ اگر قرار باشد ساختمان نوساز به همین سادگی خراب
شود، چه تفاوتی است بین خانهی کاهگلی و مسکن مهر؟
یکی از پُربسامدترین کلمات قصار مسئولان جمهوری اسلامی (که هیچیک مسئولیت هیچکدام از گندهای سه دهه و نیم اخیر را به گردن نگرفتهاند) آن است که انگشت اشارهی دست راست را بلند کنند و با نگاهی خیره به مخاطبان و درانداختن چین و چروکی خاص بر جبین بگویند «دنیا بداند ...». اما دنیا دقیقاً چه چیزی را باید بداند؟ دنیا قریب چهل سال است که دارد از ما پیام دریافت میکند و به دانستههای خود میافزاید. این میان، ما خودمان چه چیز را باید بدانیم؟ «ما باید بدانیم...» کلیشهی مهجور و مناسبتری است و گمان کنم پیششرط «دنیا بداند...» باشد. نخستینش هم اینکه: ما باید بدانیم که خانوادهی انقلاب اسلامی هرگز اهلی نمیشوند و رسم مملکتداری نمیآموزند.
پاسخحذفhttp://makhlough.blogspot.co.nz/2014/08/blog-post_36.html
خامنه ای خود بزرگترین معضل ملت ایران است، وقتی که بدور از نظر کارشناسی معطوف به بن بست های مسکن مهر دهان باز می کند معلوم است چقدر این بی انصاف عطش به هرز رفتن انرژی ها و نیرو و سرمایه های ملی و خدادادی و انسانی ایران را داره
پاسخحذف