شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۳
هگل: انسان
چیزی نیست جز زنجیرهای از کنشهایش.
اسپینوزا:
نفرت، همان اندوه است که با توهّم دلیلی بیرونی همراه میشود.
پل لوتره
آمون: دوستداشتن، یعنی آنکه دیگری را به خودت ترجیح بدهی.
آنتوان دو
سنت اگزوپری: دوستداشتن آن نیست که به یکدیگر بنگریم، بلکه آن است که هر دو
به یک جهت بنگریم .
آندره ژید:
بهترین راه برای شناخت خود، تلاش برای فهم دیگری است.
گاندی:
دموکرات واقعی کسی است که با ابزارهایی کاملا غیر خشونتآمیز از آزادی خود دفاع
کند.
آمادئو
مودیلیانی: سرنوشت هنر، نبرد با الزامات است .
آلکسیس دو
توکویل: تاریخ همچون نمایشگاهی از تابلوها است که در آن تعداد اندکی تابلو اصیل و
تعداد بیشماری کپی ردیف کرده باشند.
ایمانوئل
کانت: تنآسایی و بزدلی، دلایلی هستند که به ما توضیح میدهند چرا چنین شمار بزرگی از انسانها، در حالی که
طبیعت مدّتهای درازی است آنها را از هر گونه سلطهی بیرونی رهانیده است، باز هم به
شکل خودخواستهای در تمام طول عمر خویش انسانهایی صغیر باقی میمانند؛ و
اینکه چرا برای دیگران چنین ساده است که خود را به مثابه قیّم به آنها تحمیل کنند.
روسو: قویترین
انسانها نیز هرگز نمیتواند همواره ارباب باقی بماند، مگر آنکه قدرت خود را به حق
و اطاعت را به وظیفه بدل کند.
فیشته: کسی
که خود را ارباب دیگری میپندارد، خود یک برده است. تنها کسی را میتوان آزاد دانست
که هر چیز که در اطرافش مییابد آزاد کند.
سیمون ویی:
اینکه چگونه کسی از خداوند برای من سخن بگوید، میزان باور الهی او را بر من آشکار
نمیکند، بلکه چگونگی سخن گفتنش از پدیدههای زمینی است که این را به من نشان می
دهد .
آلبرت آینشتاین:
تنها دو پدیدهی بینهایت وجود دارد: یکی کیهان و دیگری بلاهت انسانی... ولی در
مورد کیهان، اطمینان کامل ندارم.
ویتگنشتاین:
آنچه رمزآمیز است، نه چگونگیِ بودن جهان، بلکه بودنِ جهان است.
منبع: انسانشناسی و فرهنگ
گفته روسو دقیقا توصیف وضع فعلی ماست
پاسخحذف