شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۳
رسانههای رسمی
رسانههای رسمی
مار اگر
گوید که مورم بشنو و باور مکن دیو اگر
گوید که حورم بشنو و باور مکن
ور دغلبازی
کند دعوی که دولتخواه تو در غیاب و در حضورم بشنو و باور مکن
ور بگوید
قاضی مسکین که در هنگام رأی دشمن
ارباب زورم بشنو و باور مکن
ور بفرماید
وکیلی در بهارستان که من سیر از این دارالغرورم بشنو و باور مکن
وزیرانی که
به مطرودان مردم مقام دادند
ای وزیر
اصلاح فرمودی وزارتخانه را تا گزیدی ابلهانی از خرد بیگانه را
همچو طفلان
گرنه چرخ پیر خرسکباز شد از چه معنی
جایگاه خرس کرد آن لانه را
حالیا
سربار ملّت کرده گردونت ولی وقت کار از بار ما خالی نمایی شانه را
مجلس کنونی
وکیلان
مجلس کلک میزنند کلکها به کار فلک میزنند
دلّ ملّت
از دستشان گشته ریش جفا بین که بر آن نمک میزنند
به اقبال
رندان کرسینشین مزن طعنه ای دل که چک میزنند
به مجلس
درون خون شود منجمد در آن بس که حرف خنک
میزنند
مکن عیب
اینان گر آزادهای که آزادگان را کتک می زنند
گرانی
فریاد از
گرانی تهران و نان او ما
را کجاست طاقت نرخ گران او
نازم به
پینهدوز که همسنگ گشته است با بار اسکناس متاع دکان او
از نرخ تخم
مرغ دهاتی دگر مپرس گوهر به جای بیضه نهد ماکیان او
عنقا اگر
نگشته است مرغ خانگی واقف چرا کسی نبود از نشان او؟
مهمان چو
وقت ظهر درآید به خانهای در پای سفره
سکته کند میزبان او
خشم خدا
چنان زده بالا که روز و شب گرید به حال اهل زمین آسمان او
انتخابات آتی
مجلس
کرسی امسال
نرخ جان شده است نرخ کرسی عجب گران شده است
غاصب
الدوله در بساط جلال فکر کرسی کند به خواب و خیال
رهزن الملّه
قال و قیل کند مگرش ابلهی وکیل کند
این جنون
بین خلق گل کرده است هرکسی بند کیسه شل کرده است
الغرض حال
هر که را پرسی خواند امسال آیتالکرسی!
کاسبان
فتنه
این دغلپیشگان
روبهخوی که به
میدان «فتنه» شیر نرند
راه گمکردگان
ِراهنمای رنج
نابردگان ِگنجورند
گر وزیرند
اهل منفعتاند گر وکیلند
اهل سیم و زرند
در کیاست
چو طفل یک شبهاند در سیاست چو شاخ بیثمرند
در هلاک من
و تو از دل و جان متّحد قول و متّفق نظرند
لیک آنجا
که سود بیشتر است بر سر و جان هم چو نیشترند
تا سگان را
وجود پیدا نیست مشفق و مهربان یکدگرند
لقمهای در
میانشان انداز تا تهیگاه یکدگر بدرند
رهبر نظام
و نظامیان
ای که چون
افلاکیان بالانشینی میکنی این
جلال و کبریا را از کجا آوردهای؟
خاک را زر
میکنی خود را توانگر میکنی نسخهی این کیمیا را از کجا آوردهای؟
چنگ و
دندان شسته امّا در کمین موشهاست گربهی
عابدنما را از کجا آوردهای؟
یک نفر
دانندهی عاقل در این بیغوله نیست یا رب این دیوانهها را از کجا آوردهای؟
گرنه اهل
بخیهای ای خان حاکم بازگوی ملک و مال کدخدا را از کجا آوردهای؟
کشتی صلح و
صفا بازیچهی شیطان شده است آخدا این «ناخدا»
را از کجا آوردهای؟
طنزهای رهی
معیّری، تدوین و توضیحات: دکتر رحیم چاوش اکبری،انتشارات زوّار،۱۳۸۲
وزیر کشور ایران: پول مواد مخدر وارد حوزه سیاست شدهاست / [تازه داروغه مملکت هم میگه این که جیزی نیست (موضوع حادی نیست)] اسماعیل احمدی، مقدم فرمانده نیروی انتظامی، درباره ورود «پولهای کثیف بهویژه پولهای حاصل از قاچاق مواد مخدر» به عرصه سیاست و انتخابات گفت که «هرچند در گذشته مواردی از این دست وجود داشته اما این مسئله در کشور ما موضوع حادی نیست».
پاسخحذفاز زمانی که قرار شد؛ سیاست ما مثل دیانتمان شود، انگاه بود که دیانتمان مثل سیاشتمان شد! و انانی که کتاب می نوشتند در رابطه با نفی اصول دیالکتیک؛ خود اصول مزبور را تحقق عینی بخشیدند. منظور ایات الله مکار شیرازی است.
اقتصاد مال خر است. این حرفها که این آقا می زند نشان می دهد دمش به آمریکا وصل است. ما قدرتمند ترین اقتصاد دنیا هستیم بگو مرگ بر آمریکا درست می شود. مگر ما برای شکم مان انقلاب کردیم؟ برای توسعه دزدی چپاول ملی و تخریب اسلام به میدان آمدیم و خوب هم پیش می رود.
دیروز و امروز انگاری با هم خیلی فرقی ندارند :)
پاسخحذففرق دارند. امروز بدتره!
حذفاز رژیمِ عوضیِ اراذل و اوباش انتظاری نمیرود که. پس عنوان یادداشت را عوض کنید: رهی معیّری و جمهوری اسلامی
حذفکار این مملکت تکرار اندر تکرار اندر تکرار است. و این سلسله را بگیر و بدووووووووووووووو تا سر کوه قاف. خمینی ریپلشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت!!!!!!
پاسخحذف